به گزارش همشهری آنلاین، «بنفشه آفریقایی» ماجرای زنی است که به خانه سالمندان میرود و شوهر سابق خود را به خانه میآورد تا از این پیرمرد از کار افتاده نگهداری کند. مشکل اینجاست که زن در این خانه با شوهر فعلیاش زندگی میکند و همین مساله ماجراهایی را برای هر سه نفر آنها و چند خانواده دیگر پدید میآورد.
نمایش «عصر جمعه» در بهمنماه ۱۳۸۴ در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر میتوانست سکوی پرتاب زندیحقیقی باشد و یک بانوی دیگر به جمع بانوان فیلمساز سینمای ایران بیفزاید اما موضوع فیلم اول این بانو چنان ملتهب بود که بین دو فیلم او بیش از یک دهه فاصله انداخت. هر چند زندیحقیقی در این ۱۲ سال سراغ عرصههای دیگر تصویری رفت و دوری از سینمای داستانگو را با ساختن سریال و فیلم مستند پر کرد.
«بنفشه آفریقایی» سه بازیگر اصلی دارد که بار اصلی را در میان آنها سعید آقاخانی به دوش میکشد. فاطمه معتمدآریا و رضا بابک سالها پیش در «آرایشگاه زیبا» و پیشتر در مجموعه عروسکی «خونه مادربزرگه» با هم کار کرده بودند و حالا در «بنفشه آفریقایی» قافیه را به بازیگری باختهاند که نشان داده است در عرصههای جدی هم به اندازه سریالهای طنز تلویزیون میتواند بهقاعده و مفید و درون چارچوب مشخص بازی کند.
مشکل «بنفشه آفریقایی» این است که مخاطب از میان گفتگوها و اطلاعاتی که شخصیتها درز میدهند، نمیتواند به نیت اصلی زن در آوردن شوهر سابق به خانه پی ببرد. ضمن اینکه زن از سوی خانواده خود به ویژه فرزندانش طرد شده و قرار نیست الگوی زن/مادر را برای تماشاگران تداعی کند. معتمدآریا بارها چنین نقشهایی بازی کرده و اینجا شیوه لباس پوشیدن عجیب و غریب اوست که بیش از هنر بازیگریاش به چشم میآید.
تولید فیلمهایی با شخصیتهای انگشتشمار وقتی در سینمای ایران و جهان یک فضیلت است که داستان به اندازه کافی پر و پیمان باشد اما وقتی داستان اصلی نحیف است و داستانکها چندان ربطی به موضوع اصلی ندارند، نمیتوان از مخاطب انتظار داشت ۹۰ دقیقه فقط رفتن و آمدن و غرغرکردن زن و شیرینزبانیهای مرد را تحمل کند و دم برنیاورد. با داستان «بنفشه آفریقایی» میتوان یک فیلم کوتاه خوب و آبرومند ساخت.
نظر شما