وقتی به زندگی خیلی از دانشمندان بزرگ یا نوآوران و صاحبان ایدههای بزرگ (در هر زمینهای) در طول تاریخ نگاه میکنیم، میبینیم که کموبیش همینگونه است. شاید تنها یک نابغه یعنی ریاضیدان بزرگ آلمانی، گاووس، تقریبا از این قاعده مستثنی میشود. البته او هم مهمترین ایدههایش را در دوران جوانی داده بود و ایدههای کوچکتری را در دوران پیری (البته این ایدههای کوچکتر خودشان انقلابی در تاریخ ریاضیات بودهاند!)
در دوران ما، با افزایش سرعت رشد علم و فناوری، این پدیده کمتر به چشم میخورد. علتش تقریبا واضح است. حل یک مسئله علمی آنقدر بزرگ و همه جانبه شده که دیگر از دست یک نفر برنمیآید و تیمهای بزرگ از استادان و دانشجویان برای حل مسائل بزرگ، سالها وقت صرف میکنند. اما با اینحال اثر دانشجویان، در تیمهای تحقیقاتی هنوزهم مشهود است.
در دوران ما این پدیده که ایدهها و نوآوریها در ذهن جوانان شکل میگیرد، بهخصوص در دنیای فناوری اطلاعات پررنگ است و خیلی از نوآوریهای بزرگی که منجر به کسبوکارهای عظیم در دنیای فناوری اطلاعات شد، حاصل ایدههای چندتا جوان معمولی اما مشتاق بودهاست؛ ایدههایی که منجر به تشکیل شرکتهایی مثل مایکروسافت، اپل، گوگل، یوتیوب و... یا محصولاتی مثل داس، ایبی، نپستر و... شد.
این نکتهای است که بیل گیتس، بنیانگذار و رئیس مایکروسافت در راه بازگشت از اجلاس بین المللی داووس در جمع بیش از 100 دانشجوی دانشگاه سوربون پاریس که از ملیتهای مختلف گردهم آمده بودند به آن اعتراف کرد. او که در مراسم افتتاحیه رقابتهای «جام تصور» 2008 سخنرانی میکرد صراحتا گفت: نوآوری از ذهنهای خلاق جوانانی سرچشمه می گیرد که زیر 25سال دارند. گیتس در این سخنرانی تأکید کرد: اکنون برای دانشجو بودن زمان مناسبی است.
رقابتهایImagineCup (جام تصور) که هرسال با سرمایه گذاری مایکروسافت برگزار می شود، در حقیقت مبارزه ای برای سپردن آینده فناوری به دست جوانان است.
بنیانگذار مایکروسافت در این مراسم، در یک نگاه خوش بینانه گفت: «نوآوری از ذهنهای نسل جدید جاری می شود، به ویژه از ذهنهای خلاق کسانی که کمتر از 25 سال دارند. نوآوری تنها زمانی شکوفا می شود که نا آگاهی بعضی از جوانان از بین برود. در حقیقت شجاعت و جرات اغلب به موفقیتهای غیرمنتظره ای منجر می شود.»
سپس بیل گیتس با لحن پدرانه ای خطاب به دانشجویان افزوده: «زیاددانستن بزرگسالان یک محدودیت هستند. توقفی که احتمال انجام هر تجربه ای را می گیرد و میگوید، ما نمی توانیم کار را انجام دهیم! این درحالی است که یک پسر نوجوان بدون اینکه به دانستههای زیاد خود فکر کند، ذهن خود را به کار میاندازد.»