امید میرود این قبیل بررسیهای آماری و تحلیل مقایسهای آنها با آمارهای دیگر به برنامهریزی مؤثر برای افزایش کیفی و کمی برنامههای درمانی و نهایتا کاهش آسیب در کشور بینجامد.
در همین زمینه گفتوگویی با عباس دیلمیزاده جانشین مدیرعامل جمعیت تولد دوباره انجام دادهایم تا با تحلیل کارشناسی آمار و اطلاعات سوء مصرف موادمخدر به تصویر روشنی از وضعیت آسیبهای اجتماعی در کشور دست یابیم.
دیلمیزاده در این گفتگو اهمیت بررسیهای آماری در زمینه اعتیاد را مورد تأکید قرار داده و میگوید: امروز لزوم استفاده از منابع آماری در برنامههای درمان اعتیاد بیش از گذشته احساس میشود. افزایش سطح خدمات در جهت کاهش آسیب و درمان طی سالهای اخیر، نیازمند برنامهریزی مؤثر در سطح ملی، منطقهای و محلی براساس اطلاعات و آمار روزآمد و دقیق است.
وی در مورد گزارش ارزیابی وضعیت اعتیاد در کشور میگوید: گزارش ارائه شده در ارزیابی RSA، اطلاعات قابل توجهی را در اختیار پژوهشگران، برنامهریزان و کارشناسان اعتیاد قرار میدهد، همچنین این گزارش علاوه بر ارائه اطلاعاتی در خصوص دامنه اعتیاد، منابع دیگری را برای اقدامات مؤثر در اختیار ما قرار میدهد.
بهطور مثال اگر به وضعیت اقتصادی معتادان بخواهیم اشاره کنیم به 2 نکته قابل توجه در این مورد برمیخوریم؛ میانگین درآمد معتادان ماهیانه 360هزارتومان و میانگین مساحت منزل مسکونی آنها 125متر گزارش شده است.
اگر این اطلاعات را در کنار نتایج پژوهش اخیری که توسط جمعیت تولد دوباره صورت گرفته قرار دهیم، به تصویر دقیقتری دست خواهیم یافت.
براساس یافتههای پژوهش جمعیت تولد دوباره میانگین درآمد معتادان در حال بهبودی با بیش از یک سال پاکی، معادل 186 هزارتومان و میانگین مساحت منزل مسکونی آنها 96 متر است، که لزوم حمایتهای اجتماعی، ایجاد شغل و سرپناه مناسب برای بهبودیافتگان در برنامهریزیهای حوزه درمان را مورد تأکید قرار میدهد.
در حالی که حمایتهای اجتماعی تکمیلکننده برنامههای درمانی است اما متأسفانه در یافتههای این 2 پژوهش میبینیم که میانگین درآمد بهبود یافتگان 49درصد کمتر از میانگین درآمد معتادان بوده و حاکی از ضعف ما در برنامهریزی برای تکمیل درمان با حمایتهای اجتماعی است.
سهم برنامههای درمانی
دیلمیزاده با اشاره به آمار سهم درمان سازمانها و برنامههای مختلف در این گزارش میگوید: براساس گزارش RSA سهم برنامههای نگهدارنده با متادون، 2/12 درصد از برنامههای درمانی، است و در مقابل بیش از 20درصد از سهم درمان به سازمانهای مردم نهاد تعلق دارد و این در حالی است که بخش اعظمی از بودجههای سالهای اخیر به برنامههای نگهدارنده اختصاص یافته و در مقابل سازمانهای مردم نهاد که بسیاری از برنامههای حمایتهای اجتماعی از جمله ایجاد اشتغال، خانههای میانراهی و... توسط آنها به اجرا درمیآید، سهمی از بودجه ندارند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت این آمار حاکی از آن است که توجه به حمایتهای اجتماعی در برنامهها کمرنگ شده و گویا قرار است برنامههای سمزدایی و درمان همراه با مداخلات اجتماعی در کشور متوقف شود.
وی تأکید میکند نتیجه اختصاص بخش کمی از بودجهها به سازمانهای مردم نهاد، کاهش میانگین درآمد بهبود یافتگان نسبت به معتادان مصرفکننده مواد است و به تعبیری حکایت از آن میکند که مشوقهای مصرف بیشتر از مشوقهای بهبودی خواهد بود.
جانشین مدیرعامل جمعیت تولددوباره همچنین در بخش دیگری از این گفتوگو میگوید: برطبق گزارش مؤسسه داریوش تزریق موادمخدر از 12درصد به 18درصد افزایش یافته است.
حال این پرسش مطرح میشود که با وجود صرف هزینههای مختلف در برنامههای درمان نگهدارنده طی چند سال اخیر و توسعه این برنامهها در فاصله 2 پژوهش RSAبه چه علت درصد تزریق افزایش یافته است؟
او میافزاید: گرچه عواملی همچون تغییر ذائقه مصرف باعث شده میزان تزریق افزایشی 6درصدی داشته باشد اما عوامل دیگری نیز در این مسئله دخالت داشته است که نیازمند پژوهش و همچنین ارزیابی و تجدیدنظر در شیوههای اجرایی برنامههای کاهش آسیب است.
دیلمیزاده در مورد آمار تفکیک جنسی معتادان و وضعیت اسکان آنان میگوید: براساس این گزارش در حالی که 5درصد معتادان کشور را زنان تشکیل میدهند، تعداد مراکز اقامتی ویژه بانوان بسیار اندک بوده و نیاز به توسعه ویژه دارد.
او میافزاید: در این آمار میبینیم که 5درصد از معتادان کشور کارتن خواب و بیخانمان هستند در حالیکه تعداد مراکز سرپناه شبانه برای معتادان کمتر از 20مرکز با ظرفیت حداکثر 1000نفر است. باتوجه به امکانات و بودجههای موجود گمان نمیکنم که امکان ایجاد سرپناه برای تمامی این افراد فراهم باشد.
با این وصف میبایست دستگاههای دیگر از جمله وزارت کشور و وزارت رفاه جهت حل این مشکل باید به کمک ستاد مبارزه با موادمخدر و سازمان بهزیستی بیایند تا امکان ایجاد سرپناه برای این تعداد معتادان بیخانمان فراهم شود.
وی با اشاره به اینکه 10درصد از بهبودیافتگان در کشور بیخانمان هستند، میگوید: در حالی که برای درمان و بهبودی این افراد هزینههای زیادی صورت گرفته است اما متأسفانه این خدمات به علت نبود سرپناه و حمایتهای اجتماعی لازم احتمالا متوقف میشود.
عضو جمعیت تولد دوباره با اعلام اینکه 30درصد معتادان کشور بنابراین آمار فاقد شغل هستند، تأکید میکند: این عده پس از سمزدایی و ورود به برنامههای بهبودی، نیاز به شغل و کسب درآمد دارند تا هزینههای صورت گرفته، هدر نرود. این در حالی است که بنابر همین آمار در کشور برنامه مدون و منسجمی جهت ایجاد اشتغال و درآمد بعد از درمان وجود ندارد.
دیلمیزاده در خصوص آمار توزیع معتادان در سطح کشور به تفکیک استانها میگوید: ارزیابی و اطلاعات کافی در خصوص توزیع وضعیت اعتیاد به تفکیک استانها در کشور وجود ندارد، به همین دلیل بهطور مثال جهت افزایش متوازن جمعیت تحت پوشش درمان و توزیع شبکههای درمانی و کاهش آسیب در استانها کار زیادی صورت نگرفته و نتیجه آن توزیع نامتقارن این خدمات در سطح استانهاست که لازم است در برنامهریزیهای آینده به این موضوع توجه شود.
جانشین مدیرعامل جمعیت تولددوباره در همین زمینه با اشاره به گزارش سند ملی فرابخشی مبارزه با اعتیاد میگوید: براساس این گزارش افزایش معتادان تحت پوشش مراکز درمان در سطح استانها از سال 79 تا83 از پراکندگی(واریانس) بالایی برخوردار است بهطوری که اگر تغییرات سال 79 تا83 را در سطح استانها مقایسه کنیم انحراف معیار بالایی را مشاهده میکنیم، بهطور مثال استان خوزستان در سال 79 تعداد یک هزار و 724 نفر جمعیت تحت پوشش داشته و در سال 82 این عدد به 5هزار و 208 نفر میرسد، در حالیکه طی همین مدت استان فارس جمعیت تحت پوشش را از یک هزار و 548 به 14هزار و 164 نفر افزایش داده است، که این میزان رشد نزدیک به 900درصد اختلاف در افزایش خدمات بین استانها را نشان میدهد.