زمام امور کشور به دست یکی از خیل یاران «من ینتظری» است که با «صدق» و «وفا»،«پایداری» و «صلابت» در پیمان خود با امام شهیدان بیهیچ «تبدیل» و «تحویلی» ملت را به سوی قله بلند عزت رهنمون است که «خامنهای خمینی دیگر است.» و دولتی که با تمام وجود در خدمت اوست و ملتی که سربلند و مقتدر، الهام بخش جهانیان است اسوه آزادی خواهان!
نسلهای انقلاب، در هم تنیدهاند، پایدارتر و پرصلابتر! هم «هسته» را شکافتهاند، هم «قضا» را تسخیر کردهاند و در همه احوال به نام خدا و برای خدا. جهان را به «عدل» و «صلح» دعوت میکنند. «قدرت» را در خدمت انسانیت و کرامت انسان هزینه میکنند. با ظاهر هرگز سرسازش ندارند و از یاری مظلوم دریغ نمیکنند.
سفره غارت و غارتگران را هر کجا بببینند بر میچینند و بر چهره اشرافیت بیمحابا سیلی میزنند. با فقر، جهل و تبعیض پیوسته در ستیزند، هم اهل جهادند،هم راز و نیاز، «نرمش» و«اخلاق» پیامبران را با آهن و شمشیر آنان خوب ترکیب میکنند، اهل مهرند و مهربانی. و محبت و عشق به انسانها سرلوحه دفتر زندگیشان است اما هرگز از «حق» کوتاه نمیآیند ،عدالت گستر دارند. بر طریق عدالت حکومت میکنند تا بستر عدلگستر مطلق و منجی بزرگ بشریت را مهیا کنند.
روزنامه حزبالله نیز به انتقاد از تحلیلهای روشنفکرنمایانه در مورد پیروزی انقلاب میپردازد و مینویسد:تاسف بار است که هنوز کسانی هستند که فکر میکنند دلیل اصلی پیروزی انقلاب به بنبست رسیدن سه تلاش اصلاح طلبانه اقدامات دکتر مصدق، برنامههای دکتر علی امینی و طرحهای اطرافیان فرح پهلوی در چارچوب نظام شاهنشاهی است؛ کسانی که انقلاب ایران را تصرف قهرآمیز! حکومت توسط رهبری یک جنبش تودهای میدانند.
این عده هنوز انگیزههای اصلی مردم در برپایی انقلاب 57 را درنیافتهاند در حالیکه شعارهای مطرح در تظاهرات نشان میدهد که اهداف اصلی انقلاب در نظر مردم آن چیزی بوده است که با اصلاحات محمدرضا شاهی فروکش کند.
راستی این دست مدعیان تاکنون فکر کردهاند که چرا اصلاحات یاد شده به بن رسید؟ غیر از این بود که چنین اصلاحاتی خواسته اساسی ملت ایران نبود؟ مشکل اساسی این دست تحلیلها بنمایه غیرالهی و عمدتا مبتنی بر ترجمه تئوریهای غربی و دخالت دادن شاخصهای بیگانه با مردم است و آنجا که مغز سابق اصلاحات با بررسی انقلابهای فرانسه، آمریکا و انگلیس اعلام میکند انقلاب ایران با وجود ظرفیتهای بسیاری که دارد برای رسیدن به حداقلهای دموکراسی راه درازی پیشرو دارد.
دم خروس شیفتگی به ارزشهای غرب از زیر لباس ایدهپردازی آنان هویدا میشود. مدعیان روشنفکری به گونهای از دموکراسی با شاخصهای غربی سخن میگویند که منتهای آمال آنان از فعالیتهای سیاسی مشخص میشود. آیا آنان نمیدانند انقلاب اسلامی که پدیدآورنده نظام جدید مردمسالاری دینی است از ابتدا نیز چنین هدفی را دنبال نکرده است؟
سهمیه بنزین نوروزی، درست یا غلط؟
اختصاص سهمیه بنزین به سفرهای نوروزی، واکنش حسنمرادی نماینده اراک عضو کمیسیون انرژی مجلس را در روزنامه سرمایه برانگیخته است:
تخصیص بنزین به مناسبتهای مختلفی چون مسافرت تابستانی و نوروزی، عدم کارشناسی لازم پیرامون میزان سهمیهها، تخصیص بنزین ویژه فرهنگیان و... از جمله دلایلی است که برخی کارشناسان از آن با تعبیر شکست طرح سهمیهبندی بنزین یاد میکنند. وزیر نفت بارها در مجلس گفته است که تا پیش از سهمیهبندی بنزین متوسط مصرف ماهانه هر خودروی شخصی حدود 138 لیتر بود. هم اکنون با احتساب 200لیتر بنزین ویژه بازگشایی مدارس و نوروز که طی دو مرحله توسط دولت اعلام شد و با در نظر گرفتن سهمیه ماهانه 100لیتر برای هر خودرو، در عمل ماهانه حدود 137 لیتر بنزین به خودروها اختصاص داده شده که این خود، نشان دهنده نفی سهمیهبندی بنزین است.
علاوه بر این، گفته شده که تا پیش از سهمیهبندی بنزین متوسط مصرف تاکسیهای دوگانه سوز در روز حدود 8لیتر بود در حالیکه هم اکنون و پس از سهمیهبندی، به این خودروها حدود 28لیتر بنزین در روز تخصیص داده میشود. در عین حال، حدود یک میلیون تا یک میلیون و 600هزار لیتر بنزین در ماه بیش از مقدار سهمیهبندی شده به استانداریها اختصاص مییابد که این نیز نشان از عدم کارشناسی لازم از سوی دولت در اجرای طرح سهمیهبندی بنزین دارد.
کاملا روشن است که در چنین وضعیتی اختصاص بنزین سفرنوروزی طرحی بدون کارشناسی لازم بوده که در نهایت به واردات بنزین بیش از ارز تخصیص داده شده به واردات، منجر خواهد شد.
تنها ویژگی مثبتی که طرح سهمیهبندی بنزین تاکنون برای کشور داشته جلوگیری از قاچاق بنزین بوده است. باید توجه داشت ارز تخصیصی به واردات بنزین در سال جاری مدتهاست که به پایان رسیده و دولت بدون مجوز قانونی اقدام به واردات بنزین به میزان بیش از یک میلیارد دلار کرده و متاسفانه هنوز هم پاسخ قانعکنندهای توسط دولت ارائه نشده است.
مطمئنا نمایندگان مجلس پس از بررسی بودجه سال 87 به بررسی مسایل مربوط به سهمیهبندی و تخصیص بودجه، بدون مجوز قانونی از سوی دولت خواهند پرداخت.
بدهیهای بانکها به بانک مرکزی
روزنامه سرمایه نگرانی رئیس کل بانک مرکزی از رشد بیسابقه بدهی بانکها به بانک مرکزی در 2سال گذشته را منتشر کرده است:
مجموع بدهی بانکهای دولتی به بانک مرکزی که تا پیش از سال 1370 همواره کمتر از 400میلیاردریال بوده و در طول سالهای 1370 تا 1383 نیز حداکثر به 24 هزار و 308میلیارد ریال (در سال 1381) رسیده بود، طی دو سال متوالی 1384 و 1385 با رشدی شدید و بیسابقه به ترتیب به 35هزار و 916 و 54 هزار و 887 میلیارد ریال افزایش پیدا کرده است.
به این ترتیب مسئله بدهی بانکهای دولتی به بانک مرکزی که تا 3سال پیش عادی بود، اینک به معضلی بزرگ و چالشی به ظاهر حل نشدنی تبدیل شده و دقیقا به همین دلیل است که رئیس کل بانک مرکزی ضمن ابراز نگرانی از افزایش بیضابطه این بدهیها، بر بازپرداخت کامل اضافه برداشت بانکها از منابع بانک مرکزی در سال آینده تاکید کرده است.
رئیس کل بانک مرکزی به بازپرداخت کامل اضافه برداشت بانکها از منابع بانک مرکزی در سالآینده تاکید کرد و از طراحی ضوابطی در جهت سازماندهی نرخ سود تسهیلات بانکی برای سال آینده خبر داد.
توقف اجرای یک حکم قضایی
روزنامه کارگزاران نیز توقف اجرای حکم زندان هادی قابل را در گفتگو با وی آورده است.
هادی قابل میگوید: حکم صادره دادگاه ویژه روحانیت علیه من قرار بود دوشنبه هفته گذشته اجرا شود اما به علت آنکه در حال انجام معالجات دندانپزشکی بودم قرار شد اجرای حکم تا روز شنبه (دیروز) به تاخیر بیفتد.
اما دیروز صبح که به منظور اجرای حکم به قم آمدم، طی تماسی تلفنی به من اطلاع داده شد که فعلا قرار نیست حکم اجرا شود؛ با این حال، برای آنکه از موضوع مطلع شوم راس ساعت 11صبح به همراه اعضای جبهه مشارکت قم به محل دادسرا مراجعه کردم، اما در آنجا هم رسما به من اعلام شد که اجرای حکم فعلا متوقف شده است. قابل گفت از دلیل اجرا نشدن حکم خبر ندارم اما گمان میکنم اجرای آن به مصلحت نبوده است.
رد صلاحیت، جلوی جناح چپ را گرفته
روزنامه رسالت، در گفتوگو با جواد لاریجانی نظرهایی را درباره رد صلاحیتها جویا شده است. جواد لاریجانی گفته است: مسئله رد صلاحیت از اول انتخابات جمهوری اسلامی همیشه مطرح بوده است و همواره یکی از محورهای تبلیغاتی دوستان چپ ما این بوده است که رد صلاحیت میشوند.
منتهی جالب است که همین مکانیسم استصوابی شامل رد صلاحیت، هیچ وقت جلوی حاکمیت جناح چپ را نگرفته است و قدرت در حکومت به طور غالب دست جناح چپ بوده است. در دوره فعلی، دولت در دست جناح راست بوده و در دورههای قبل به طور درصدی بوده است.
ما هیچ دورهای را نداریم که جناح راست حاکمیت دولت را داشته باشد. با همین سیستم نظارت است که مجلس در اکثر دورهها در اختیار جناح چپ بوده است. تنها در دوره چهارم، پنجم و هفتم است که مجلس در دست جناح راست بوده است. پس معلوم شد که این نظارت استصوابی اگر چه هم به نظر بعضیها تند میآید و ممکن است نواقص ساختاری هم خیلی داشته باشد، منتهی مانع از انعکاس گزینش مردم نیست.
مردم میتوانند مسیر را جدا کنند و کسانی هم که همیشه اعتراض دارند با همین نظارت استصوابی بیشترین نیروهای حکومت را در کشور در اختیار داشتهاند. از بالا که نگاه کنیم چنین وضعیتی وجود داشته است. در این انتخابات هم غیر از این نخواهد بود. این انتخابات هم انشاءالله پرشور خواهد بود، رقابتی خواهد بود و از جناحهای مختلف و حتی در داخل جناحها از گروههای مختلف افراد با هم رقابت میکنند.
روزنامه اعتماد نیز نوشته سراجالدین موسوی که وی را از اعضای دفتر امام خمینی(ره) معرفی کرده، یادداشتی درباره رد صلاحیت علی اشراقی، نوه امام انتشار داده است.
سراجالدین موسوی نوشته است: با خودم میاندیشم مگر خانواده امام تاکنون برای خود چیزی خاص و جدای آنچه برای مردم خواستهاند طلب کرده است.لابد دل آنها به حال همه فرزندان معنوی امام میسوزد و من از دوستان میپرسم آیا نباید هیچ یک از ما در برابر این هتک حرمت بیت امام سخنی بگوییم و آیا واقعا کار به جایی رسیده است که باید حرمت این حریم را تنها اهل حرم نگهبانی کنند.
شنیدهام علی اشراقی که به شهادت همه دوستان و نزدیکان بیت و دفتر امام، فردی متدین، پاکدامن و انقلابی است، از شکایت صرفنظر کرده است و همین مرا در نوشتن این سطور راسختر میکند و دیگر کسی نخواهد پنداشت که این نوشته قصد عجز و استغاثه و امید رحمت دارد ولی آیا این وظیفه ما را سختتر نمیکند.
این روزها مینویسند میزان، حال فعلی افراد است. راستی حال فعلی کسانی که... به کف گرفتهاند چیست؟ شاید به درستی پاسخ این سوال را ندانیم ولی حال قبلی آنها را خوب به یاد داریم و حال آینده آنها را هم میتوان حدس زد!