وی اعلام کرد که ایالات متحده، ناو هواپیما بر آبراهام لینکلن و نیروی هجومی بمب افکنها را به خلیج فارس خواهد فرستاد "تا پیامی آشکار و خالی از هرگونه سوء تعبیر را برای رژیم ایران ارسال کند که هر حملهای به منافع ایالات متحده یا منافع متحدانش با نیرو و توانی خستگی ناپذیر مواجه خواهد شد. " بولتون ادامه داد که ایالات متحده "در پی جنگ با رژیم ایران نیست" ولی "کاملا آماده پاسخ به هر گونه حمله است. "
همچنان مشخص نیست که چه عاملی باعث ارسال ناو هواپیمابر و همچنین بیان تند بولتون شده است. گزارشهای اولیه حاکی است که این دو رویداد در پاسخ به شواهدی مبنی بر طرحهای شبه نظامیان شیعی مورد حمایت ایران برای حمله به ارتشیان ایالات متحده در عراق، رخ دادهاند.
گزارشهای دیگر، حاکی است که اسرائیل به مقامات آمریکایی درباره حملات قریبالوقوع ایرانیان به منافع، پرسنل یا متحدان آمریکا در خلیج فارس هشدار دادهاست. مقامی گمانم در ایالات متحده گفتهاست که اعزام ناو هواپیمابر برای تقویت "بازدارندگی در برابر آنچه آمادگیها و زمینهسازیهای احتمالی نیروهای ایرانی و نیروهای مرتبط با آنان که نشانه حملات احتمالی به نیروهای آمریکایی در منطقه است" صورت گرفتهاست؛ هر چند این مقام ایرانی افزودهاست که نشانهای از حمله قریبالوقوع ایرانیان در دست نیست.
با توجه به سابقه طولانی بولتون در مبالغه و سوء تعبیر و دخل و تصرف در اطلاعات طبقهبندی شده برای توجیه استفاده از نیروی نظامی، میتوان متمایل شد و همه اینها را به عنوان فیک نیوز، بیاعتبار دانست. ولی دورنمای درگیر شدن ایران در تحریکاتی که منجر به رویارویی نظامی گسترده شود، بسیار واقعی است. حتی، اگر این سیاستهای خود دولت ترامپ باشد که مبتنی است بر محاصره کردن و به گوشه رینگ راندن ایران که سیاستی است که خطر را چندباره افزایش داده است.
هشدار بولتون در پیشِ روی چشماندازی از تنشهای رو به گسترش میان ایالات متحده و ایران که حاد شدهاست قرار میدهد. یک سال پیش، ترامپ از توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ خارج شد و تحریمهای به شدت آسیبزننده بانکی و نفتی را تحمیل کرد که هدفش محروم کردن ایران از منابع حیاتی و متزلزل کردن رژیم ایران بود. تحریمها به شدت به اقتصاد ایران آسیب زدهاند ولی، سیاست فشار حداکثری دولت آمریکا همچنان در وادار کردن تهران به مذاکره، توافق جدید یا کاهش جدی حمایت از تروریسم و شبه نظامیان منطقهای، ناکام بوده است. در رویارویی با این ناکامی، کاخ سفید در سیاست خود تجدید نظر نکردهاست. بلکه در اجرای این سیاست پیشتر رفته است.
با هدف در هم فشردن ایران به حد در هم شکستنش، دولت ترامپ در ماه آوریل اعلام کرد که معافیتهای چین، هند، ژاپن، کره جنوبی و ترکیه را که روی هم یک میلیون بشکه نفت در روز از ایران وارد میکردند، پایان خواهد داد. هدف اعلام شده از سوی دولت، رساندن صادرات نفت ایران که خون حیات بخش اقتصاد آن است به نزدیکترین میزان به صفر است. پاسخ ایران تهدید دوباره بستن تنگه هرمز بود که آبراهی است که ۲۰ درصد نفت جهان از آن عبور میکند. نیروهای درون نظام نیز اشاره کردند که ایران ممکن است گامهایی دیگر برای مداخله در صدور نفت عربستان و امارات بردارد که کشورهای هماورد سرسخت ایران و هواداران سیاست فشار حداکثری ترامپاند و این گامها ممکن است از طریق هدف قرار دادن صدور نفت این کشورها در تنگه باب المندب و دریای سرخ و یا حملات سایبری به زیرساختهای حیاتی سعودی و اماراتی برداشته شوند.
در تلاشی دیگر برای افزودن فشارها بر ایران، دولت ترامپ سپاه پاسداران را سازمانی تروریستی اعلام کرد که اولین بار است که واشنگتن این حرکت را دربارهی بخشی رسمی از دولتی دیگر، انجام میدهد. مجلس ایران در پاسخ به این حرکت، قانونی را تصویب کرد که طی آن همه نیروهای آمریکایی در خاورمیانه تروریست محسوب شده و دولت آمریکا، حامی تروریسم دانسته شد و این قانون، هفته پیش، به امضاء حسن روحانی رسید.
در همین حال، رهبران ایران به نظر در حال بررسی گامهایی برای شروع دوباره برنامه هستهای این کشورند. تاکنون، ایران همچنان به محدودیتهای ذکر شده در غنیسازی و سایر فعالیتهای ممنوع، به رغم محرومیت از اغلب منافع اقتصادی مذکور در در توافق، پایبند بودهاست. طی یک سال اخیر، هدف تهران به نظر دست و پا زدن و بهرهبردن از خشم بینالمللی نسبت به تحریمهای آمریکا و صبرکردن برای تغییر دولت در واشنگتن در پس انتخابات ۲۰۲۰ بودهاست. اما توافق سیاسی میان بزرگان سیاست ایران دربارهی پایبندی به محدودیتهای هستهای در حال از میانرفتن است. مقامات ایرانی به تازگی اشاره کردهاند که ایران ممکن است که از محدودیتهای ذکر شده در توافق دربارهی ذخیرهی اورانیوم غنیسازی شده با غنای پایین فراتر رود یا برنامه غنیسازی در تأسیسات زیرزمینی فردو را دوباره از سر گیرد و روحانی بناست تا روز چهارشنبه به طور رسمی گامهای بعدی تهران را اعلام کند. جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، حتی گفته است که بخشهایی از رژیم ایران برای ترک کامل ان پی تی، فشار میآورند. هر چند که چنین حرکت تندی به نظر در شرایط کنونی نامحتمل است، صبر ایران در موضوع هستهای رو به پایان است.
درنتیجه، در حالی که اولین سالگرد خروج ترامپ از توافق هستهای نزدیک است، چرخهی عمل و عکسالعمل که دولت ترامپ با سیاست فشار حداکثری به حرکت درآوردهاست، شرایطی بسیار خطرناک را به وجود آورده که طی آن، خطر رویارویی نظامی روز به روز در حال افزایش است.
هزران سرباز آمریکایی و نیروهای مورد حمایت ایران در نزدیکی هم در عراق، سوریه و آبهای پر ازدحام خلیج فارس مشغول فعالیتند. سعودی و امارت به حملات خود علیه حوثیهای یمنی مورد حمایت ایران، به رغم خشم بینالمللی درباره بزرگترین فاجعهی انسانی جهان در یمن، ادامه میدهند. و اسرائیل نیز به طور منظم به تأسیسات و کاروانهای حمل و نقل نظامیان ایران در سوریه حمله میکند. در این عرصه پرخطر، سناریوهای جنگ خواسته یا ناخواسته میان ایران و آمریکا، بیشمارند.
اگر ایران یا نیروهای وابسته به آن با خونریزی از آمریکاییان یا حمله به تأسیسات مهم نفتی در منطقه به فشار آمریکا پاسخ دهند، اوضاع به سرعت میتواند از کنترل خارج شود. بر خلاف دوران اواخر دولت اوباما، مسیرهای ارتباط مستقیم در سطوح عالی میان واشیتنگتن و تهران وجود ندارند تا بحران را مدیریت کنند. و افراطیون در همه طرفهای درگیر به نظر مشتاق نبردند و در پی فرصتهایی برای تشدید تنشها و نه تنشزداییاند. به رغم صحت همه این موارد، ترامپ به احتمال زیاد خواهان جنگ دیگری برای آمریکا در خاورمیانه نیست. اما اگر گذشته مقدمه حال و آینده است، عکسالعمل غریزی او میتواند پاسخی، یحتمل از طریق توئیتر به هر تحریک ایرانیان باشد که خود میتواند نفتی بر آتش بریزد. همچنین به آسانی میتوان تصور کرد که رفتارهای ایرانیان می تواند فشار شدید حامیان مالی افراطی راستگرا، نیروهای مغرض در کنگره، متحدان منطقهای که همگی ترامپ را به خروج از توافق هستهای وادار کردند، برای حمله نظامی در پی داشته باشد. و ترامپ نیز دیگر در محاصره مشاور امنیت ملی پیشیناش، مک مستر، وزیر دفاع پیشیناش، جیمز متیس و دیگر عقلا نیست. او حالا در جمع مشاورانی چون بولتون و میاک پامپئو که مدتهاست خواهان جنگ با ایرانند، گرفتار است.
واقعیت آن است که مشاوران ترامپ به نظر در حال بررسی همچون سرانجامی و توجیههای قانونی همچون جنگی هستند. ماه پیش، طی جلسهی استماع در کمیتهی روابط خارجی سنا، سناتور جمهوریخواه، رند پال، از پامپئو پرسید که آیا مجوز استفاوه از نظامیان در برابر القاعده و متحدانش که در سال ۲۰۰۱ صادر شد، به منزلهی مجوز قانونی برای جنگ دولت ترامپ با ایران خواهد بود؟ پامپئو از پاسخ صریح و روشن طفره رفت ولی در پژواکی تیره و تار از آنچه به جنگ عراق منتهی شد، اظهار داشت که دولت ترامپ بر این باور است که میان ایران و القاعده رابطه وجود دارد.
با در نظر گرفتن همهی مسائل، اگر ایران فعالیتهای هستهای خود را دوباره آغاز کند، میتوان متوقع بود که نمونههایی از جنس تهدیدات اسرائیل مبنی بر حمله نظامی که در سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ معمول بود، دوباره پدیدار شوند. تفاوت این دوره آن است که دولت آمریکا بسیار محتمل است که حملات اسرائیلیها را تشویق کند بجای آنکه از آن جلوگیری کند. حمایت ترامپ از دولت بنیامین نتانیاهو که به نظر ریشه عمیقی در محاسبات سیاست داخلی ترامپ دارد، حمایتی بی قید و شرط بودهاست. و نزدیکترین مشاوران ترامپ به نظر آماده تشویق او به چراغ سبز نشان دادن به اسرائیل برای حملهاند. به هر حال، در سال ۲۰۱۵ بولتون اظهار داشتهبود که بهترین راه پاسخ به تهدید هستهای ایران، حمله اسرائیلیها با حمایت آمریکا برای تغییر رژیم ایران است.
همهی اینها نشانی از لحظاتی خطیر است. پیش از آنکه اوضاع از کنترل خارج شود، هوشمندانه است که ادبیات سیاسی، تنشزدایی شود، کانالهای ارتباطی در سطوح عالی با تهران گشوده شود و علامتی مبنی بر اراده برای بازگشت به توافق هستهای برای آغاز مذاکرات، فرستاده شود. اما هیچ نشانهای در دست نیست که دولت آمریکا این مسیر را در پیش گیرد. آنان بر سیاست تنش حداکثری پافشاری مضاعف میکنند و شواهد روز افزون مبنی بر آن است که این دولت عازم جنگ است... چه ترامپ حالیش شده باشد چه باشد.
* قائم مقام دستیار سیاست خارجی اوباما و مشاور سیاست خارجی بایدن، مقام ارشد تیم سیاست خارجی درگیر مذاکرات هسته ای با ایران در دولت اوباما، این مطلب در فارین پالیسی در ۸ می ۲۰۱۹ منتشر شده است.
نظر شما