وقتی میگوییم موسیقی عامه پسند منظور سبکی خاص که نیازمند نوازنده و خواننده نیست، به این مفهوم است که سبکی خاص از موسیقی گرفته تا فیلم حتی لباس در بین قشر زیادی از مردم در دنیا طرفدار دارد. در صنعت موسیقی به موسیقی عامه پسند گفته میشود که مردم بتوانند آن را درک کنند و حتی آن را یاد گرفته و بدون هیچ گونه تحصیلات موسیقیایی آن را خلق کنند.
این نوع موسیقی بهعنوان یک سبک خواندن جزو سه سبک موسیقی اصلی میباشد که معمولاً در مقابل سبکهای موسیقی کلاسیک و فولک (محلی) قرار میگیرد. مشخصه اصلی این سبک این است که از دل مردم عامی برخاسته و امروزی میباشد.
موسیقی عامه پسند در همه جا دنیا طرفدارای خاص خود را دارد. یعنی اینکه مثلا در ایران موسیقی پاپ عامه پسند است اما در سوئد موسیقی متال.
موسقی عامه پسند از گذشته تا کنون همواره در حال تغییر بوده و خواهد بود. بسیاری از منتقدین و موسقیدانان بزرگ بر این باورند که موسیقی عامه پسند مقابل هنر در موسیقی است. آنها بر این باورند که خلق موسیقی نیاز به هنر، درک و روح دارد و این که هر چیزی که مردم آن را بپسندند خوب نیست. در یک گزارشی که خبرگزاری Usa Today منتشر کرده بود یک مثال جالب موسیقی عامه پسند و موسیقی هنری آورده بود.
این خبرگزاری مدعی شده بود که، امروزه وقتی در صنعت فیلم نگاهی میاندازیم در Box Office همیشه فیلمهایی که ماهییت اکشن و سادگی در بیان داستان و بازی بازیگران وجود دارند در رتبه اول هستند.
این خبرگزاری در ادامه مثالی آورد که در آن فیلمهای ابرقهرمانی مانند مرد عنکبوتی و انتقام جویان و دیگر فیلمهایی از این دسته همیشه در دل مردم جای داشته و عامه پسند بوده حتی با این که از لحاظ علمی نتوانسته باشه قوانین ژانر و فیلم سازی را رعایت کرده باشد.
پاپ در غرب از دهه ۵۰ میلادی، به معنای موسیقی عامه پسند سبکهای پیوسته در حال تغییر است که از موسیقی الکترونیکی تقویت شده تا راک اند رول را در بر میگیرد.
سبکهای موسیقی پاپ تا اوایل سده بیستم میلادی از اروپا به آمریکا میرفت سپس، اشکال آمریکایی نظیر رگ تایم و کمدی موسیقایی شنوندگانی در انگلستان یافت. از آن به بعد موسیقی مردمی غربی بیشتر تحت سلطه آمریکا بودهاست. شمار مخاطبین موسیقی مردمی در نیمه اول سده بیستم تا حدی سبب رشد فناوری به شکل قابل توجهی شد.
جاز تنها دوره محبوبیت تودهای خود را در اواخر دهه ۳۰ و در دهه ۴۰ توسط دستههای بزرگ و آوازخوانهایی مانند فرانک سیناترا تجربه کرد. در این میان بلوز نیز متحول شد. آواز خوانهای سیاه پوست به دنبال کار از جنوب به شمال و شهرهای صنعتی مهاجرت کردند و بلوز روستایی به سبک بلوز شهری که خشن تر بود و بیشتر از عبارت پردازیهای آوازی استفاده میکرد، دگرگون شد.
دستههای بلوزی که در دهه ۴۰ در شیکاگو به وجود آمد ند از گیتارهای الکترونیکی تقویت شده که اغلب با گیتار بیس و درام الکتریکی حمایت میشد استفاده میکردند. این سازها بعدها از طرف دستههای راک اند رول نیز به کار برده شد. در دهه ۵۰، مهاجرت سیاه پوستان آمریکایی به شهرهای شمالی به پیدایش اشکال و سبکهای آوازی بلوز ترکیبی انجامید.
راک اند رول ه در دهه ۵۰ با الویس پریسلی و شخصیتهای دیگر ظهور کرد به صورت آمیختهای از ریتم و بلوز سیاه پوستان با موسیقی کانتری و آهنگ عاطفی و فیض بخش پدیدار شد. در دهه ۶۰ اشکال پیچیدهتر راک اند رول به موسیقی راک معروف شد که عناصر بنیادین آن عبارتاند از:یک یا چند آوازخوان، تعدادی گیتار شدیداً تقویت شده (شامل باس، ریتم ولید) و درامر.
راک انگلیسی اول بار در دهه ۶۰ به دست بیتلز و رولینگ استونز و دیگر گروههای ۴ یا ۵ نفره بنیان گذاشته شد. بیتلز با تواناییها و رشد قابل توجه موسیقایی خود توانستند موسیقی مردمی را به رشته بازی از خلاقیت اصیل تبدیل کنند.
درعین حال باب دیلن و دیگر مجریان آمریکایی مشغول رشد بخشیدن به موسیقی راک بودند. در اواسط دهه ۶۰ موسیقیدانان جوان به کاوش توانایی راک برای برخورد با مضامین اجتماعی وسیاسی پرداختند. آوازخوانهای قدرتمند مانند جانیس چوپلین و گیتاریستهایی مانند جیمی هندریکس در مضامین سنتی و ریتم و بلوز، انقلابی به پا کردند.
در اواخر دهه ۶۰ و در اوایل ۷۰ ازدیاد دستههای آمریکایی و انگلیسی به اوج خود رسید. تاریخ موسیقی مردمی در دهه۷۰ و۸۰و۹۰ میلادی در اصل همان تاریخ موسیقی راک است که با سبکهای دیگر آن از جمله موسیقی پانک، رپ، متال، دیسکو و… در سراسر جهان گسترش یافت و معیار موسیقی جوانان در بسیاری از کشورها شد.
در بالا اشاره کردیم الان موسیقی پاپ در همه جا دنیا حکمرانی میکند و در دل مردم جای دارد. اما اینکه هرکسی سلیقه ای دارد و باید احترام گذاشت هم درست ولی دلیل نمیشود که هرچه که مردن بپسندند از لحاظ هنری و فنی چیز خوبی باشد؛ مهم ساختار و هنر آن است.
نظر شما