به همین دلیل ساختار و سلامت این نهاد از دیرباز مورد توجه صاحبنظران و مسئولان بوده است. ساختاری که متاسفانه در سالهای اخیر با افزایش آمار طلاق آسیب دیده است. در این میان فقط آمار طلاق میزان ناکامی و تزلزل نهاد خانواده را نشان نمیدهد و در کنار آن آمار رو به رشد طلاق عاطفی در خانوادههای استان نیز زنگ خطری برای این نهاد به حساب میآید. زنگ خطری که بنا به نظر بسیاری از کارشناسان چهبسا از طلاق محضری و رسمی آسیبهای بیشتری را متوجه فرد و جامعه میکند. طلاق عاطفی یکی از بحرانهای روز جامعه است که به دلیل فراوانی این نوع جدایی در جامعه امروز و همراه بودنش با آسیبهای اجتماعی بسیار نیازمند اتخاذ سیاستها و راهکارهایی جدی از سوی متخصصان است.
- بیگانگی همسران
یکی از کارشناسان روانشناسی استان با رو به زوال دانستن روابط زناشویی در طلاق عاطفی گفت: طلاق عاطفی معمولا به مرور زمان و با گذشت سالهای اولیه ازدواج رخ میدهد. در این نوع از طلاق دو طرف یا یکی از طرفین به تدریج متوجه میشوند که دیگر جذابیت و کششی برای طرف مقابل ندارند و اعتماد آنها به شریک زندگیشان کمرنگ میشود. طلاق عاطفی که در علم روانشناسی از آن به عنوان طلاق خاموش یا طلاق روحی در زندگی زناشویی نیز یاد میشود موجب سردی روابط بین همسران شده و انرژی و انگیزه آنها را برای قرار گرفتن در یک رابطه فعال تحتتاثیر قرار میدهد.
زهرا شریفی ادامه داد: در این شکل از زندگی دو طرف در عین حال که زیر یک سقف با هم زندگی میکنند و رسما از یکدیگر جدا نشدهاند به دلیل فاصله گرفتن روحی از یکدیگر هریک به تنهایی زندگی میکنند و راه خود را میروند. در فضای طلاق عاطفی زوجین اغلب به یکدیگر بدبین هستند و از بیمهری، نبود درک متقابل، بیتوجهی به نیازها و خواستههای زندگی مشترک و تکروی شکایت دارند. زوجهایی که گرفتار طلاق عاطفی هستند در زمینه امور خانواده اغلب بیانگیزهاند و انرژی و نشاط لازم را برای برقراری روابط کلامی و زناشویی ندارند.
- انتخاب نادرست
شریفی در مورد دلایل رو آوردن افراد به طلاق عاطفی بیان کرد: دلایل متعددی برای این مساله وجود دارد که از بین آنها میتوان به انتخابهای نادرست، ازدواجهای پیشنهادشده از سوی اطرافیان و بنا بر مصلحت و ناخواسته مانند ازدواجهای فامیلی اشاره کرد. این موارد موجب میشود افراد بدون داشتن آمادگی روانی و علاقه لازم برای شروع زندگی وارد یک رابطه شوند و به علت نبود علاقه قلبی و قبلی با به وجود آمدن سختیها و مشکلات زندگی از طرف مقابل دلسرد شوند و در نتیجه از یکدیگر فاصله بگیرند.
نداشتن مهارت شنیدن طرف مقابل و بیان بدون خشونت خواستهها نیز میتواند عاملی برای کمرنگ کردن روابط طرفین باشد. به همین دلیل داشتن بلوغ فکری در انتخاب همسر و داشتن شاخصهای مشخص و دقیق برای این مساله در این زمینه میتواند بسیار کارگشا باشد، چراکه بسیاری از طلاقهای عاطفی به دلیل نداشتن احساس رضایت از طرف مقابل است. وقتی زوجین طرف مقابل را انسان ایدهآلی برای زندگی و برطرف کردن نیازهای هیجانی و عاطفی خود نمییابند اغلب بنای ناسازگاری میگذارند و چالش و بحث به وجود میآید. در ادامه این بحثها زوجین گزینههای مختلفی را برمیگزینند بعضی با ثبت طلاق رسمی از یکدیگر جدا میشوند، بعضی به کلاسهای مشاوره رجوع میکنند تا مسائل خود را حل کنند و تعدادی نیز به جدایی عاطفی و خاموشی روابط رو میآورند.
- ایجاد تغییر در طرف مقابل
این کارشناس در زمینه اهمیت مرحله انتخاب همسر برای گرفتار نشدن به طلاق عاطفی توضیح داد: متاسفانه بسیاری از افراد با وجود آگاهی از تفاوتهای شخصیتی بین خود و طرف مقابل با امید به توانایی تغییر طرف مقابل انتخابهایی میکنند که سرانجامی جز طلاق عاطفی ندارد. ما در عالم واقع تیپها و شخصیتهای متفاوتی داریم که هرچند در مواردی این تفاوتها میتواند به تکمیل همدیگر کمک کند ولی در موارد بسیاری این تفاوتها به عدم درک متقابل و همخوانی نداشتن در تعیین شیوه زندگی میانجامد و عامل طلاق عاطفی میشود. در مساله ازدواج شاید مهمتر از تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تفاوتها در نوع شخصیت افراد است که میتواند مشکلساز شود. از طرف دیگر سن شکلگیری شخصیت افراد یک محدوده خاصی دارد و زوجین نمیتوانند امید داشته باشند که پس از ازدواج قادر خواهند بود در طرف مقابل تغییراتی به وجود آورند.
- تاثیر در جامعه
یکی از کارشناسان اجتماعی شهر قزوین با اعتقاد به اینکه طلاق عاطفی یکی از مولفههای دنیای مدرن است و به افزایش تقاضاها و انتظارات در روابط جدید خانوادگی ارتباط دارد، گفت: این نوع از طلاق نه تنها برای خود افراد تاثیرات سوئی دارد که برای جامعه نیز مشکلساز است. افراد وقتی در خانواده نیازهای روحی و عاطفی خود را دریافت نمیکنند طبیعتا روحیه و نشاط لازم را برای انجام فعالیتهای خارج از خانه ندارند و نمیتوانند روابط سالمی را در محیطهای کاری و اجتماعی بازتولید کنند.
رضا جباری ادامه داد: فرزندان این خانوادهها نیز که در محیطی سرد و بدون همدلی پرورش مییابند و نشاط و انرژی مثبت را از روابط و مناسبات خانوادگی دریافت نمیکنند، اغلب احساس ناامنی میکنند و اعتمادبهنفس پایینی دارند. از دیگر آسیبهای اجتماعی طلاق پنهان و فشارهای عاطفی ناشی از آن برای زوجین پناه بردن آنها به روابط جایگزین برای مطالبه نیازهای روحی است که میتواند ناهنجاریهای رفتاری و اخلاقی زیادی را در پی داشته باشد.
وی در مورد عوامل دخیل در ثبت نکردن محضری طلاق خاطرنشان کرد: وابستگیهای اقتصادی و اجتماعی زوجین به همدیگر و در میان بودن دغدغه آینده و سرنوشت فرزندان از جمله عوامل دخیل در عدم اقدام به طلاق رسمی است. برای مثال در مورد زنانی که خانهدار هستند و قدرت تامین مالی خود را ندارند و از حمایتهای خانواده خود نیز مطمئن نیستند طلاق رسمی امکانپذیر نیست و این دست از زنان با وجود نارضایتی به زندگی خاموش خود ادامه میدهند. در مواردی نیز وضعیت خاص اجتماعی و موقعیت ویژه مرد یا زن مانع طلاق رسمی میشود، چراکه در عرف جامعه ما طلاق همچنان مذموم و قبیح است.
- تاثیر طلاق عاطفی در فرزندان
معاون اجتماعی استاندار قزوین در خصوص طلاق عاطفی و تفاوت آن با طلاق رسمی گفت: وقتی زن و مردی با هم ازدواج میکنند و تشکیل خانواده میدهند در واقع وظایفی در قبال یکدیگر دارند که باید آنها را با توجه به امکانات موجود انجام دهند تا همواره مورد رضایت طرف مقابل قرار بگیرند. در این میان مشکلاتی هم در زندگی پیش میآید که باعث میشوند زن و مرد در انجام وظایفشان ناتوان شوند. انجام وظایف میتواند گفتمانی، فکری و یا به صورت ابراز عشق و علاقه باشد و باید این موارد را در حوزه روابط عاطفی زن و مرد به حساب آورد. هر عاملی که موجب سستی گفتمان این افراد و عشق آنها در این زمینهها شود، زمینه را برای بروز کشمکش و فاصله میان زن و شوهر فراهم میکند.
مریم بیدخام تصریح کرد: وقتی ما به وظایفمان در زندگی زناشویی درست عمل نکنیم، خود به خود کشمکش پیش میآید و با بروز کشمکش یک تاریکی ذهنی نسبتبه طرف مقابل ایجاد میشود که در گفتار و رفتار زن و شوهر با یکدیگر تاثیر میگذارد و در درجه بالا به نوعی نفرت تبدیل میشود. وی ادامه داد: به نظر من بیشتر عوامل و اختلافات فکری است که به بروز کشمکش میان زن و شوهر و بروز طلاق عاطفی میان آنها منجر میشود. اگر زن و شوهری به لحاظ فرهنگی و فکری به یکدیگر نزدیک باشند حتی عوامل سختافزارانه مثل بحرانهای اقتصادی، کمبود امکانات و چیزهای دیگر نمیتواند میان آنان فاصله چندانی ایجاد کند.
معاون اجتماعی استاندار قزوین در خصوص آسیبهای اجتماعی طلاق عاطفی گفت: آسیبهای حاصل از طلاق عاطفی در ابتدا گریبانگیر این زن و شوهر و اگر فرزند یا فرزندانی داشته باشند در مرحله بعد گریبانگیر آنها خواهد شد. بیدخام افزود: در چنین فضایی که میان زن و شوهر طلاق عاطفی اتفاق افتاده و روابط میان اعضا سرد و غیرقابل تحمل و همراه با توهین و خشونت است، فرزندان هم شاهد این اختلافات هستند و نه تنها فضای خانه برایشان غیرقابل تحمل میشود بلکه ممکن است رفتارهای پرخاشگرانه داشته باشند و حتی از خانه فرار کنند. نکته دیگر اینکه فرزندان این افراد نیز در زندگی آینده خود دچار مشکل خواهند شد و حتی ممکن است به همسر خود بسیار بدبین شوند.
نظر شما