دلم میگیرد وقتی میشنوم که با داشتن چند هزار سال تاریخ در آموزش عالی، بعضیها میگویند که قدیمیترین دانشگاه فلان کشور 400-300سال قدمت دارد و مال ما 70سال! در دانشگاه کمبریج به یاد نیوتن، در ورودی دانشگاه یک درخت سیب کاشتهاند و حتی میز و صندلیهای قدیمی را هم برای حفظ فضای تاریخی دور نینداختهاند؛بعد ما ساختمان مدرسههای قدیمی را خراب میکنیم و جایش هم هیچ چیزی نمیسازیم.
این هفته سری به مدرسه چهارباغ اصفهان میزنیم که آخرین مدرسه عالی دوران صفوی است و اگر قدرش را بدانیم، با تاریخ 300ساله میتواند با خیلی از دانشگاههای جهان رقابت کند.
بد نیست بدانید
مدرسه به معنی مدرسه عالی یا همان دانشگاه است و در واقع همه حوزههای علمیه ما، دانشگاههای قدیم ایران بودهاند.
دانشگاه گندیشاپور / جندیشاپور، دانشگاه معروف ایران در زمان ساسانی است و امروز افتخار دانشگاه اهواز به این است که وارث جندیشاپور شده.
نظامیهها مدرسههایی بودند که در قرن پنجم هجری، خواجه نظامالملک طوسی- وزیر مشهور سلجوقیان- در شهرهای نیشابور، بغداد، بلخ، بصره، اصفهان، مرو، موصل و هرات ساخته بود.
نظامیهها نهتنها از دانشجویان پول نمیگرفتند، تازه به آنها کمکخرج هم میدادند. چون این مبلغ ماهانه پرداخت میشد، به عربی به آن شهریه میگفتند. امروز معنی شهریه پاک عوض شده ولی در حوزههای علمیه هنوز به همان معنی قدیمی باقی است.
سیستم آموزش عالی از ایران به دیگر کشورهای اسلامی راه پیدا کرد. با گسترش اسلام در اروپا- که تا اندلس پیش رفت- اروپاییان نظام آموزش عالی را یادگرفتند.
اولین دانشگاههای اروپا بر اساس الگوی جندیشاپور و نظامیهها در ایتالیا تاسیس شد. فارغالتحصیلان انگلیسی دانشگاه پاریس، دانشگاه آکسفورد را تاسیس کردند و فارغالتحصیلان آکسفورد، دانشگاه کمبریج را. بعد اروپاییان به آمریکا رفتند و دانشگاههایی مثل هاروارد را بنا گذاشتند.
آب روحبخش
به ابتکار مهندسان قدیم ایرانی، کانالهای آبی در طول خیابان چهارباغ، عمود به خیابان کنده شده بود که آب سرریز زاینده رود را هدایت و از ایجاد سیل جلوگیری میکرد. اصفهانیها به این کانالها «مادی» میگویند. آب یکی از این مادیها به نام مادی فرشادی از داخل مدرسه میگذشت و حوض حیاط را پر میکرد و همراه چنارستان چهارباغ، روح طالبان علم را سیراب و سرسبز میکرد.
باب دانشمندان
این در اصلی مدرسه چهارباغ است که روی سردرش نوشته: انا مدینهُ العلم و علی بابها. 300سال پیش هروقت که دم این در میایستادی، میتوانستی نویسندهای نامدار یا دانشمندی سرشناس را ملاقات کنی.
وقتی مترو نبود
سفرنامههای اروپاییانی که در دوره صفوی به اصفهان آمدهاند، پر است از طراحیهایی که زیبایی و شکوه اصفهان را به اروپا ارمغان بردهاند. این یکی مدرسه چهارباغ خودمان است؛ فارغ از همهمه و هیاهو و ترافیک امروز و البته مترو که میخواهد ریشه چنارهای چهارباغ را سست کند.
نشست علمی
در آفتاب تابستان، سایه چهارباغ یک جای دنج برای 2 همکلاسی یا به قول قدیمیها همدرس، که میخواستند مسئلهای را حل کنند، بود. این سنگ مرمر پاخوره در ورودی مدرسه چهارباغ است. هر طرف در ورودی برای خوشامد گفتن به کسانی که وارد میشدهاند، 2 گلدان سنگی از مرمر تراشیدهاند که از آنها کلی گل و گیاه سبز شده. بیخود مثل امروزیها راه را با گذاشتن گلدان واقعی دم در بند نمیآوردند.
مدرسه بینالمللی
گنبد و منار مدرسه چهارباغ اصفهان در تقاطع خیابانهای چهارباغ عباسی و آمادگاه. مدرسههای اصفهان در واقع دانشگاههای بینالمللی بودند و دانشمندان از همه جای ایران و جهان برای تحصیل و تدریس به اصفهان میآمدند؛ میرداماد و میرفندرسکی از استرآباد گرگان، ملاصدرا از شیراز، ملامحسن فیض از کاشان، فیاض لاهیجی از گیلان و شیخ بهایی از جبل عامل لبنان.
روبهروی دانشگاه
تاسیس مدرسه و دانشگاه باعث رونق کار کتابفروشها میشد. امروز راسته کتابفروشیهای تهران، جلوی دانشگاه تهران است. در قدیم که دانشگاه تهران تاسیس نشده بود، کتابفروشیها نزدیک دانشسرای عالی و میدان بهارستان بودند که آن موقع به آن شاهآباد (خیابان جمهوری اسلامی فعلی) میگفتند. در پایتخت قدیم یعنی اصفهان نیز کتابفروشیها روبهروی دانشگاه قدیم یعنی مدرسه چهارباغ بودند. خود مدرسه هم کتابخانه بزرگی داشته که با انقراض دولت صفوی از بین رفته.
صلوات10ساله
به خدا آن وقتها از word و photoshop خبری نبوده که راحت بشود فونت و اندازه و رنگ را عوض کرد و طرح را انداخت روی در و دیوار. ساخت مدرسه تقریبا 10سال
طول کشیده. فقط در این نمایی که از گنبد مدرسه چهارباغ میبینید، 3فونت و اندازه مختلف برای متن کتیبههای گنبد دیده میشود، تازه آن هم در ارتفاع چند ده متری از زمین و معمارانی که تکهتکه کاشیها را مثل پازل کنار هم گذاشتهاند. خدا بیامرزدشان.
مادر شاه
ساخت دانشگاههای بزرگ با مخارج زیاد فقط با حمایت مالی دولت امکانپذیر بوده و هست. این کتیبه سر در مدرسه چهارباغ است که نام حامی ساخت مدرسه را نوشته؛ الخاقان ابوالمظفر شاه سلطان حسین الصفوی الموسوی الحسینی بهادر خان. چون مادر شاهسلطانحسین برای تامین مخارج مدرسه کلی زمین و کاروانسرا و بازار وقف مدرسه کرده بود، به آن مدرسه مادر شاه هم میگفتند.
آبی ایرانی
دستخط عبدالرحیم؛ کتیبه زیبای سردر مدرسه چهارباغ روی کاشی لاجوردی کبود. نوشته: کَتَبَهُ عبدالرحیم الجزایری فی 1122. راستی میدانید اروپاییان به این رنگ کاشیها چه میگویند؟ میگویند Persian Blue؛ یعنی آبی ایرانی.
موزه یا خوابگاه
چه لطفی دارد مطالعه در چنین فضایی! خواجه نظامالملک طوسی اولین مدرسههای شبانهروزی را به نام نظامیه تاسیس کرد.
این دانشگاهها، خوابگاه هم داشتند و به هر چند دانشجو یا طلبه یک حجره میدادند؛ حجرههایی با گچبری، کاشیکاری، مقرنس، نقاشیهای زیبا و ناودانهای سنگی مثل مدرسه چهارباغ. خود شاهسلطانحسین برای نشاندادن علاقهاش به تحصیل در مدرسه سلطانی، به شکل نمادین یک حجره مخصوص داشته.