نابغه ریاضیات جهان که در آخرین سالهای عمرش، یکی از ۱۰نفری شناخته شد که در جهان ذهن برتر دارند، سومین و آخرین فرزند خانواده است؛ خانوادهای که هر بار درباره آنها حرف زده از کلماتی مثل دوستداشتنی، آرام، حامی و... استفاده کرده است؛ چه پدرش و چه ۲برادر و یک خواهرش.
احمد میرزاخانی، پدر مریم، سالهاست که عضو هیأت رئیسه مجتمع نیکوکاری رعد است. مهندسی برق خوانده و اهل مصاحبه کردن نیست. خانواده میرزاخانی بیادعاتر از تصور همه ما هستند. سالهای سال در مجتمعی زندگی میکردند که هیچکدام از ساکنانش آنها را نمیشناختند. نه پدر را و نه مریم را؛ مجتمعی که بسیاری از ساکنانش بعد از فوت مریم و سرازیرشدن پیامهای تسلیت و تاجهای گل، تازه متوجه شدهاند در همسایگی خانواده میرزاخانی هستند.
- این خانواده آرام
پدر و مادر مریم هم مانند خودش آرام و سادهپوش و متینهستند؛ برادران و خواهرش هم. همه این خانواده از مصاحبهکردن گریزانند. آنها بر این باورند که اگر مریم زنده بود، دوست نداشت نامش در بوق و کرنا باشد. احمد میرزاخانی در جایی گفته است که «مریم از هشت سالگی برای خود رویاپردازی میکرده و حتی در بسیاری از رویاهایش میدیده که به دور دنیا سفر خواهد کرد».
پدر و مادر مریم بزرگترین حامیان او بودهاند. آنها بعد از شنیدن خبر سرطانش به آمریکا سفر میکنند و به این واسطه تا آخرین لحظه کنار او حضور داشتهاند. مریم میرزاخانی بعد از گرفتن مدال فیلدز، به گاردین گفته است در کودکی دوست داشته که نویسنده باشد. ولع خواندن داشته و نمیتوانسته از هیچ کتابی عبور کند. اما در سالهای دبیرستان، بعد از آنکه بهواسطه تمامشدن جنگ توانست در آزمون تیزهوشان پذیرفته و در مدارس سمپاد مشغول به تحصیل شود، در المپیاد ریاضی شرکت کرده و علاقهاش به ریاضیات را پیدا میکند. بعد هم کارشناسی ریاضی شریف و در نهایت هم مهاجرت به آمریکا. میرزاخانی وقتی در چهلسالگی چشمهایش را برای همیشه میبندد استاد دانشگاه استندفورد بوده است.
- خودش عاشق ریاضیات بود
احمد میرزاخانی که خودش الکترونیک خوانده، میگوید مریم خودش ریاضیات را انتخاب کرد و من به او اصراری نکردهام؛ «از اول هم تصمیم نداشت مثل من مهندسی برق بخواند. با هم درباره رشتهاش مشورت میکردیم، اما هرکسی استعداد و قابلیت خاصی دارد. علاقه ایشان به ریاضیات محض مشهود بود. »
- در مؤسسه رعد چه میگذرد؟
مؤسسهای که توانیابها را بهطور کاملا رایگان ثبتنام میکند تا با توجه به شرایط جسمانی آنها و البته علاقهشان، مهارتهای خاصی را به آنان آموزش دهد. به واسطه این آموزشها هم خیلی از این افراد بعد از مدتی استخدام شرکتها و نهادهای مختلف میشوند. نام مؤسسه از سوره رعد گرفته شده است، آیه ۱۱: خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.
رعد اوایل دهه۶۰ پایهگذاری شده است. آن روزها رعد فقط ۲اتاق قرضی در زیرزمین مرکز نابینایان ابابصیر بود. اما به مرور زمان با استقبال افراد دارای معلولیت جسمی- حرکتی از خدمات مجتمع، مؤسسه گسترده و گستردهتر شده است. امکان ادامه تحصیل معلولان جسمی- حرکتی در مراکز دانشگاهی، موجب شد که هیأت مدیره رعد تصمیم بگیرند نخستین مرکز دانشگاهی ویژه توانیابان کشور را در سال۱۳۹۰ تأسیس کنند.
ساختمان رعد امروز به مجتمعی بدل شده است که در خود یک مرکز آموزش علمی -کاربردی، یک مرکز توانبخشی و چندکلاس و کارگاههای آموزشی دارد و همه اینها، یعنی مؤسسه رعد، مؤسسهای است که با مدیریت درست و با حمایت مردم، به هدفهایی که برای خود از ابتدا تعریف کرده رسیده است.
نظر شما