تکنولوژی مرزها را آنچنان بهم نزدیک کرده که صفت داخلی و خارجی برای نوای موسیقی ایران کاربرد خودش را از دست داده. ترانهای که شعرش را در تهران گفتهاند و ترانهاش را در لسآنجلس ضبط کردهاند و طنین اقبالش در سالنهای استانبول میپیچد، یک کالای تازه فرهنگی است.
بازار بینظیر موسیقی ایرانی در سالهای پایانی دهه۹۰، مخاطبان بینظیری هم دارد. مخاطبانی با سلیقه متنوع و متکثری که فراتر از قواعد رسمی عرضه و تقاضا، هنرمندان و تولیدات مورد نظر خود را با مهارتی کمنظیر دنبال میکنند. انبوه خوانندگان، گروهها و نوازندگان بینام، گمنام و نامداری که در گونهها و سبکهای مختلف تولیدات خود را در دستهبندی مجاز و غیرمجاز با زیرگروههای داخلی با و بیمجوز و خارجی با و بیمجوز از طریق شبکههای داخلی و خارجی رسمی و غیررسمی و شبکههای اجتماعی اینجایی و آنجایی عرضه میکنند، هیچ سری بیکلاه و هیچ دستی خالی نمیماند.
کنسرتها ویژگیهای پیچیده این بازار را همچون بقیه رویدادها بازتاب میدهند. این اتفاق رایجی است که در بزرگراههای تهران در حال راندن سواری باشید و مشغول شنیدن قطعهای از محصولات گسترده موسیقی ایرانی و ناگهان با تابلوی بزرگ تبلیغاتی کنسرت خوانندهای روبهرو بشوید که تاکنون اسمش را هم نشیندهاید. در فقر شدید سالنهای مناسب برای کنسرت و در زمانهای اندک ناهمزمان با روزهایی که اجرای کنسرت مغایرتهای فرهنگی دارد، سیل کنسرتها و انبوه مخاطبان جلوه کاملی از یک بازار پردرآمد را نمایش میدهند.
سالنها هر شب از جمعیت پر و خالی میشود و خوانندگان هر شب درحالیکه مردم گوشی بهدست را به صبر و بردباری روی صندلیها و اجتناب از حرکات موزون دعوت میکنند، ترانههای قدیمی و جدیدی را اجرا میکنند که مخاطبانشان آنها را بهتر از خوانندگان میخوانند. این جمعیت بخشی از جمعیتی هستند که راهی کشورهای همسایه شدند تا همنوای خوانندگان کهنسالی شوند که دهه ششم و هفتم زندگیشان را در غربت تجربه میکنند. بازار غیررسمی کنسرت فارسی مانند بازار غیررسمی موسیقی فارسی، با درآمدی تا ۱۰ برابر کنسرتهای رسمی داخلی هموطنان را دست به جیب میکند. چند سالی است که خوانندگان نسل جدید حومه ونک رقیب جدی خوانندگان اطراف بورلی هیلز شدهاند و کنسرتهایشان با نسل خوانندگان دوران ویاچاسهای طپش برابری میکند.
بازار گسترده موسیقی و کنسرت در ایران با مخاطبانی دست به جیب و گوش به زنگ و پهنه بینالمللی اجرا و خوانندگان در سطوح و سنین متنوع و سبکها و گرایشهای پیشرو و سنتی در حالی به حیات خود ادامه میدهد که موسیقی در گفتمانهای رسمی هنوز چندان جدی گرفته نمیشود و هنوز روی آنتن رفتن تصویر زخمه سهتار و کرشمه تنبک در آن تجربه نشده. هنوز بسیاری از خوانندگان در حسرت سالن میسوزند و در برخی استانها مقامات به شکل رسمی با برگزاری کنسرتهای مجوزدار مخالفت علنی میکنند.
موسیقی ایرانی در جهان دوگانه پیدا و پنهان و رسمی و غیررسمی دوزیست و از شدت پیچ و تاب نرم تن شده. شکل و قواره موسیقی را از دست داده و به فعالیتی دوگانه و بدون قاعده تبدیل شده. از تولیدکننده تا مصرفکننده همه میدانند که باید به این میزان دوگانگی و دو شقهگی موسیقی فارسی پایان داد. اما چون که کسی وقت و حوصله حل مشکلات بنیادیاش را ندارد، همه به همین چیزهای نیمهتاریک و نیمهروشن تن میدهند و تمام میشوند.
علیرضا محمودی - دبیر گروه ادب و هنر: دنبال کردن کوران تولید موسیقی ایرانی در گونههای مختلف، کار سختی است. هر مخاطب و یا منتقدی که بخواهد موسیقی امروز ایران را درک کند باید خود را در طوفانی از آشفتگی و جریانی از بههمریختگی قرار دهد که بدون رسانه و ثبت، پشت سرهم ترک و ترانه، آلبوم و کنسرت تولید میکند.
کد خبر 453026
نظر شما