آنشب آنها به کتابهای مرجع هم مراجعه کردند؛ اما جوابی پیدا نشد و بیور که وارد این بحث شده بود با خود فکر کرد، چهقدر پرسش در ایرلند وجود دارد که هیچ کتابی در دنیا نمیتواند جواب آن را بدهد و به این ترتیب، ایدهی کتاب گینس شکل گرفت.
بقیهی کار را دو برادر دانشجوی دوقلو انجام دادند. آنها که یک آژانس جستوجوی اطلاعات را در لندن اداره میکردند، برای جمعآوری اطلاعات دستبهکار شدند و نتیجهی کار آنها در سال ۱۹۵۴ میلادی در کتابی با عنوان «گینسترینهای بینظیر» منتشر شد.
موفقیت این کتاب بینظیر بود، نسخههای زیادی از آن چاپ شد و در نهایت برای انتشار آن، الگوی یکساله در نظر گرفته شد. البته این کتاب بعداً به کتاب رکوردهای گینس تغییر نام داد. حالا در کنار سریعترین پرندهی ایرلند، رکوردهای زیادی دیده میشود که برخی از آنها مربوط به ورزشکاران یا موفقیتهای علمی، کشاورزی و... است. برخی هم عجیب وغریباند؛ مانند بزرگترین کلکسیون کُرک ناف، طولانیترین زمان زندهبهگورشدن، درازترین ناخن جهان، سریعترین پیادهروی روی بند و طولانیترین دستدادن دنیا!
از ایران هم نام ورزشکاران زیادی به این کتاب وارد شده است؛ ورزشکارانی که در سایهی تلاش و همت خودشان به موفقیتهای بزرگی دست پیدا کردند که قطعاً هدف همهی آنها موفقیت در ورزش بوده، نه ثبت در گینس!
«ترین»، همان صفت عالی است و ترینبودن یا رکوردزدن، در جای درستش ارزش زیادی دارد. ما میتوانیم در زندگی رکوردهای ارزشمندی داشته باشیم که روی زندگی و آینده و حتی کسبوکار بزرگسالیمان تأثیر داشته باشد.
اما امان از این صفت پیوستهی عالی که قصد برجستهسازی برخی آدمها، رفتارها، اشیا و حتی طبیعت را دارد و خیلیها در فضای مجازی دنبالش میگردند؛ شاید بعضی از ما هم کمکشان کنیم! کامنت میگذاریم و آنها را بالا میبریم...
نظر شما