بنابراین اگر به نیازها و حیطههای تکاملی کودکان طی این دوران پاسخ مناسبی داده شود، آنها سالمتر رشد خواهند کرد، از قدرت تفکر و تعقل بیشتری برخوردار خواهند شد و مهارتهای عاطفی و اجتماعی بهتری را فرامیگیرند. تکامل در سنین نخست کودکی شامل حیطههای مختلفی از قبیل شناختی، تکلمی، احساسی، اجتماعی، جسمی، روانی و معنوی است که همگی در یادگیری ابتدایی و پایهای فرد، موفقیت تحصیلی، خطر ابتلا به بیماریهای جسمی و روانی، مشارکت اقتصادی، نقش اجتماعی شهروندی و سلامت او تاثیر بسزایی خواهند داشت.
- رشد مغزی
قدرت یادگیری کودک در سنین پیش از دبستان بسیار بالا و عمیق است. کودک در۶ سالگی حدودا ۹۰ درصد رشد مغزی خود را پشت سر گذاشته است بنابراین از بدو تولد هرچه از تواناییهای مغز بیشتر استفاده کند، اتصالات و سیناپسها کاملتر و بیشتر رشد خواهند کرد و توان آموزشی او افزایش خواهد یافت. بیشترین فراگیری در کودکان زیر ۵ سال زمانی اتفاق میافتد که آنها اشیایی در اختیار داشته باشند، بتوانند آنها را دستکاری کنند و فرصت و شانس کشف دنیای اطرافشان را داشته باشند. البته اینها همگی باید در محیطی امن و محرک تامین شود تا کودکان بتوانند از طریق آزمون و خطا بیاموزند و تجربه کنند. کودکان سرمایههای یک ملت هستند و برای شاد زیستن و رفاه کامل جسمی، روانی، عاطفی و اجتماعی که موجب دستیابی به توانمندیهای بالقوه آنان شود، باید در محیطی سالم به دور از خشم و خشونت، ظلم و شرارت، فقر و تبعیض زندگی کنند. انتخاب اسباببازی یا چیزی بسازد بیشتر مورد علاقه کودکان قرار میگیرد و باعث خلاقیت آنها میشود.
بازی و تحرک بخش اصلی زندگی و نیاز کودکان است. اگر به کودکان اجازه داده شود عناصر طبیعی و ساخته دست بشر را در محیط اطرافشان تجربه کنند، باعث رشد مهارتهای اجتماعی، شناختی و رشد کیفی آموزش کودکان میشود. بازی کردن کودکان در صورتی که در مسیر جستوجو، کاوش وخلاقیت باشد موجب رشد اجتماعی، فرهنگی و عاطفی بازی عمدهترین شکل فعالیت کودک و بهترین راهکار برای پرورش ابعاد مختلف وجودی و شخصیتی اوست.
انتخاب اسباببازی مناسب و نوع بازی نیز اصلیترین راه یادگیری برای کودکان است و باعث خلاقیت و رشد فکری و جسمی آنها میشود. کودکان خردسال به اسباببازیهایی نیاز دارند که هر ۵ حس آنها را تحریک کند. بعضی از اسباببازیها مثل عروسک و حیوانات که کودکان هنگام بازی با آنها صحبت میکنند آنها را به بازیهای تخیلی سوق میدهد، اسباببازیهایی مثل دوچرخه و سرسره باعث تمرین عضلات بزرگ بدن میشود. اسباببازیهایی که شکل کاملشدهای ندارند و کودک میتواند به دلخواه خود آنها را شکل دهد یا تغییر دهد آنها خواهد شد و سبب میشود کودک در آینده فردی فعال و خلاق شود.
همراه با رشد تدریجی و اهمیت یافتن بازیهای گروهی، دختران و پسران سعی دارند در بازیها بیشتر به نقش مربوط به جنس خود بپردازند. این مسأله سبب میشود شخصیت آنان تحت تاثیر الگوها و نقشهایی شکل بگیرد که در ارتباط با جنسیت خویش برگزیدهاند. در حقیقت نوع بازیها نشان بهتری از بافت شخصیتی دختران و پسران دارد مثلا پسران در ۷ سالگی با تشکیل گروههایی سعی در انجام بازیهای پرتحرک و پرهیجان دارند در حالی که دختران به بازیهای رویایی و خیالی میپردازند. فعالیتهایی که کودک به عنوان بازی انجام میدهد در پرورش نیروی بدنی و حواس او تاثیر بسیاری دارد. در تمام فعالیتهایی همچون پریدن، دویدن، از پله پایین و بالا رفتن، لیلی کردن، دوچرخهسواری، جابهجایی اسباببازیها و... کودک عضلات و اندامهای خود را به کار میگیرد و موجبات تقویت آن را فراهم میسازد. بازی تضمینکننده رشد جسمانی کودکان است. از نظر حسی و حرکتی، بازی حس بینایی، شنوایی و لامسه کودک را پرورش میدهد، چشم و دست او از هماهنگی بیشتر و بهتری برخوردار میشوند و عضلات انگشتان دست و پای او ورزیده میشوند.
- آرامش عاطفی
بازی انتخابی کودکان اغلب انعکاسی از خواست درونی آنهاست. کودک سعی میکند مشکلات عاطفی و روانی خود را در بازی منعکس کند و سپس راهحلی برای غلبه بر آنها بیابد. از طریق بازی مهر و علاقه، خشم و کینه، تنشها، ترسها خود را به نمایش میگذارند. با بروز این حالات درونی، کودک میآموزد که باید به نحوی با آنها کنار بیاید، بنابراین یا آنها را به دور میافکند یا اینکه آنها را کنترل میکند. به هر حال از این طریق به نوعی آرامش عاطفی دست مییابد و با کسب آرامش عاطفی کودک میتواند منطقیتر تصمیم بگیرد، اعتمادبهنفس خود را بازیابد و از لحاظ عاطفی پختهتر میشود.
کودک به هنگام بازی محیط پیرامون خود را کشف میکند و از طریق آن نخستین گامها را برای اجتماعی شدن برمیدارد. او از این طریق همکاری و تشریک مساعی با گروه را فرامیگیرد. کودکان از طریق بازی یاد میگیرند که چطور میتوانند مورد پذیرش افراد گروه واقع شوند و به میزان تواناییهای لازم برای موفقیت در گروه پی میبرند و همچنین از چگونگی استفاده از تواناییهای دیگران برای رفع نیازهای خود آگاه میشوند.
کودکان با انتخاب نوع بازی، سازماندهی آن و ملزم ساختن خود به رعایت اصول و مقررات، نوعی از زندگی اجتماعی را میآموزند که آموزش آنها از هیچ طریق امکانپذیر نیست. در طول بازی کودک با معیارهای اخلاقی عملا آشنا میشود معنای درستکاری، حقیقتطلبی، عدالت و رعایت حقوق دیگران را درمییابد و یاد میگیرد که اگر بخواهد مورد اعتماد و قبول دیگران قرار گیرد باید پایبند اصول اخلاقی باشد. کودکان باید در آینده چرخ عظیم جامعه خود را به حرکت درآورند و هریک مسئولیتی را عهدهدار شوند اگر به تناسب مسئولیتی که کودکان باید عهدهدار شوند اسباببازی و همبازی فراهم شود و روح بازیطلب کودکان اشباع شود، به آینده آنها خدمت بسیاری میشود.
نظر شما