به گزارش فارس، «محمد خدادی» که در حال حاضر بر صندلی معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تکیه زده، کارنامه طولانی از مدیریتها در بخشهای فرهنگی، تبلیغی، پشتیبانی و ستادی در ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ستاد کل نیروهای مسلح و ... در دوران دفاع مقدس دارد.
او پس از پایان جنگ تحمیلی خبرنگار سرویس اقتصادی ایرنا و خبرنگار و مسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو بود و در ادامه مدیرکل اخبار بینالملل خبرگزاری جمهوری اسلامی و عضو شورای خطمشی سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی شد.
خدادی همچنین عضویت در شورای مؤسس و سردبیری روزنامه ایران را در کارنامه دارد، مدیرمسئولی و سردبیری روزنامه انگلیسی زبان ایران دیلی، مؤسسه ایران، دبیرکلی سازمان خبرگزاری جنبش عدم تعهد، دبیرکلی سازمان خبرگزاریهای آسیا و اقیانوسیه، دبیرکلی سازمان خبرگزاری کشورهای عضو اکو، دبیرکلی سازمان خبرگزاری کشورهای حاشیه دریای خزر، مسئولیت سیاستگذاری و انتشار اخبار روزنامهها و خبرگزاری اجلاس سران کنفرانس اسلامی، دبیرکلی اجلاس وزرای اطلاعات سازمان کنفرانس اسلامی در تهران و دبیرکلی اجلاس سازمان خبرگزاریهای آسیا و اقیانوسیه در تهران را طی سالهای اخیر برعهده داشته است.
این مدیر پرسابقه رسانهای مسئولیت گروه مطالعات رسانهای دفتر مطالعات وزارت امورخارجه، ریاست اداره رسانههای وزارت امور خارجه، سرکنسولی جمهوری اسلامی ایران در لاهور پاکستان، مدیرمسئولی و سردبیری ماهنامه نفت گاز و پتروشیمی را نیز در سوابق فعالیتش دارد. او همچنین تهیهکننده برنامههای مختلف تلویزیونی در برنامههای زنده و ترکیبی، مستند گزارشی در برنامههای در شهر، صبح تهران، آفتاب مهربانی و دوربین هفت نیز بوده است.
وارد اتاق خدادادی هم که میشوی، در هر گوشه یک اثر هنری قرار داده شده است. به خوشنویسی علاقه ویژهای دارد و این را میتوان از قلمها، دواتهای رنگی و جاقلمیهایی که داخل کتابخانه پشت سرش گذاشته، فهمید.
دغدغههای بسیاری برای رسانهها دارد و تلاشش این است که تا زمان حضورش در معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد به پایان نرسیده، بتواند برای بیمه خبرنگاران طرح جامع و قابل اجرایی ارائه دهد.
آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی خبرگزاری فارس با خدادی درباره مهمترین موضوعات حوزه رسانه است:
**آقای خدادی طی ماههای گذشته بحران کاغذ در حوزه انتشار نشریات به اوج خود رسید، آیا بحران به وجود آمده در بخش کاغذ شما را مجاب به هدفمندی یارانه مطبوعات کرد؟
-حقیقت این است که هر سیاست و برنامهای باید هدفش بهینه کردن و استفاده حداکثری از منابع باشد. شما در هر روزی که از خواب بیدار میشوید باید بتوانید از ظرفیتها، مناسبتها و تواناییهای خود استفاده کنی و حداکثر بهرهوری را داشته باشید تا به نتیجه بهتر برسید
امروز هم دلایل و قرائنی داریم که این موضوع را مورد تاکید قرارمی دهد. اول اینکه خروجی آنچه که ما سیاستگذاری کرده بودیم، کمّی بود در حالی که همه اذعان دارند امروز نیاز ه به کیفیت جدی است بیش از ۱۱ هزار مجوز رسانه داریم و همه اذعان دارند کارکرد رسانه ضعیفتر شده است. چرا تیراژ رسانههای ما امروز کمتر از قبل است درحالی که باید بیشتر می شد؟
**در این میان قطعا نمیتوان کارکرد فضای مجازی را نادیده گرفت.
-بله. نافی هم نیستند اما به این نکته توجه کنید که شاخصهای زیادی در این زمینه وجود دارد. مثلا در هند، پاکستان، ژاپن و... که کشورهای آسیایی هم هستند تیراژ روزنامهها روز به روز بالاتر رفتهاند. در این کشورها هم فضای مجازی به همین اندازه رشد داشته است.
**یعنی شما فضای مجازی را رقیبی برای روزنامهها نمیدانید؟
-از نظر من فضای مجازی یک ظرفیت جدید را ایجاد کرده و همانطور که تلویزیون، شبکههای ماهوارهای، وبسایتهای ویدئویی و پخش فیلم و ... همه آمدند اما هیچکدام جای سینما را نگرفتند، فضای مجازی هم نمیتواند جای روزنامه را بگیرد. این نشان میدهد که ما به لحاظ عرضه و تقاضا نتوانستهایم مناسب عمل کنیم. کاری که تاکسیهای آنلاین با تاکسیهای تلفنی کرد، شبکه مجازی نباید با روزنامهها بکند. این به دلیل عدم به روزرسانی و عدم تطبیق با نیاز مشتری است. سبک رسانهای ما هنوز متعلق به دهه ۶۰ و ۷۰ است. در حالی که نیاز رسانه در دهه ۹۰ چیز دیگری است. سادهترین آن هم این است که رسانه باید بعد از خبر باشد. چه نشریات، چه مطبوعات و چه حتی خبرگزاریها. چرا؟ چون مخاطب، خبر را در کوتاهترین زمان ممکن از طریق فضای مجازی میگیرد. ولی بعد از خبر دیگر متعلق به شبکههای اجتماعی نیست و تحلیل و تفسیر و ارزش افزوده خبری متعلق به رسانه است.
**یعنی شما با چنین پیش فرضی برای هدفمندی یارانه مطبوعات تصمیم گرفتید؟
-بله. در مورد هدفمندی اینطور تصمیم گرفتیم که اگر میخواهیم از رسانه حمایت کنیم، از محتوای آن حمایت کنیم و نه از اسم رسانه.
**جزئیات این شیوه را توضیح میدهید؟
-در این زمینه ما ۲ انتخاب داریم. تا به حال ما ازوجود یک رسانه حمایت میکردیم، یک کسی اسمش رسانه بود و ثابت میکرد که منتشر شده و میآمد و یک حمایتی میگرفت. خروجی این نوع حمایت شاید در یک روزی لازم بود ولی امروز دیگر همه قبول دارند که باید از محتوای رسانه حمایت کنیم. به اضافه اینکه یادمان نرود ما تا به حال پول نفت داشتهایم اما حالا دیگر این پول را به اندازه قبل نداریم و پول مالیات مردم را داریم و حق مردم است که هزینه منطبق بر نیاز انها باشد و درزندگی خود اثرش را مشاهده کنند.
**این موضوع در ظاهر بهتر است و حتی میتوان گفت که وابستگیها را هم کم میکند.
-بله. دقیقا همینطور است و مهمتر اینکه فضای رقابت در رسانه، به جای محتوا تبدیل به رقابت در تعداد شده بود و ما به جای اینکه در محتوا رقابت کنیم، در تعداد رقابت میکردیم و نشریات، رسانهها و ... را میدیدیم که خروجیهای مختلفی را تدارک دیدهاند. در نهایت اقیانوسی عظیم با وسعت یک بند انگشت پدید آمده بود که نه داخل آن میشود ماهی گرفت، نه میتوان شنا کرد، نه قایق و کشتی راند.
ما اقیانوسی درست کردهایم با تعداد زیادی رسانه که وقتی داخل آن میرویم میبینیم که برخی رسانهها حتی رویشان نمیشود که تیراژشان را اعلام کنند. چرا برخی به دستکاری آمار سایت الکسا روی آوردهاند؟ چرا تیراژ واقعی را نمیتوانیم اعلام کنیم؟ چرا؟ چون اساسا مخاطب موضوع اول رسانه ها برای ماندگاری اثر و درامد نیست.
**یعنی شما در بحث اختصاص یارانه موضوع شفافیت تیراژ را که برای بسیاری از رسانهها موضوعی محرمانه است را هم مد نظر قرار دادهاید؟
-ببینید این موضوع، موضوع اول ما نیست و به خود رسانه برمیگردد.
**اما اگر این موضوع به پرداخت یارانه ارتباط داشته باشد شما نمیتوانید از کنار آن بگذرید و اینکه آیا گروه حقیقتیابی وجود دارد که اگر رسانهای خواست حقیقت را نگوید شما متوجه آن بشوید؟
-به نکته دقیقی اشاره کردید. اینجا همان جایی است که ما ورود میکنیم. اینکه ما بخواهیم کند و کاو کنیم که هر رسانهای چقدر تیراژ داشته است، این طور نیست کارکرد ما نظارتی است و بنایمان هم بر اعتماد است اما ابزارهای نظارتی را بیشتر در محتوی باید جستجو کنیم نه در تیراژ. البته رسانهها باید در سامانه جامع اعلام وصول داشته باشند.
**و شاخصهای ارزیابی محاسبه چیست؟
-ما شاخصهایی طراحی کردیم که محوریت آن بر محتواست؛ درواقع از کمی به کیفی تغییر جهت دادهایم و هدفمان نیز این است که محتوای رسانهها گسترش و اثر رسانه تعریف رسانه باشد. امروز قدرت رسانهها در محتوای آنهاست نه اسم آنها. بقای رسانه هم در تولید محتواست. اثر رسانه، درامد، اقتصاد و ... همه در تولید محتواست.
شاید لازم بود یکروزی رسانهها تکثیر شوند که شدند. دیگر امروز از این مساله گذشتهایم چون تعداد بیشمار رسانه به ضد خودش تبدیل میشود و وقتی محتوا نباشد، ماهیت آن را زیر سوال میبرد و اصلا این موضوع به وجود میآید که اینها برای چه هستند؟ وقتی اقتصاد ندارند، ضعیف می شوند و شما با یک دایره معیوب روبرو میشوید. وقتی اثر نداری، درآمد نداری، وقتی درآمد نداری، حقوق خوب نمیتوانی بدهی و در نهایت تولید خوب نخواهی داشت و اثر نداری و دائم دور باطل داریم. همین موضوعات روزبةروز اوضاع مطبوعات ما را ضعیفتر کرده است. یکی از وظایفی که وزارت فرهنگ و دولت دارد این است که حمایت خود را در جایی قرار بدهد که اثرش را بیشتر کند. اثر در چه؟ اثر در زندگی مردم. چون اساسا وظیفه دولت چه به لحاظ معنوی و چه مادی رشد و تعالی جامعه است. کارکرد رسانه هم در هر دو مورد وجود دارد. هم میتواند یک جامعه را به سمت تعالی سوق دهد و هم میتواند توسعه و رفاه و... و. بسیاری داشته باشند. رسانهها میتوانند مردم را نسبت به شیوه زندگی، مصرف، آموزش و ... آگاه کنند. ما به عنوان سیاستگذار اگر نتوانیم اهداف را به سمت رشد جامعه سوق بدهیم درست به وظیفهمان عمل نکردهایم.
**به نظرتان این شیوه برای رسانههای مکتوب ما قابل اجراست؟
-کاری که ما الان انجام میدهیم در حمایت از بقای رسانه است رسانهای ضریب انتشارش در سال ۲۰ درصد باشد و ما به آن رسانه پول بدهیم. شاخصهایی که ما در گذشته داشتهایم، شبیه این بوده که یک نانوایی به جای ۳۶۵ روز، ۷۰ روز در سال نان بپزد و هر روزی هم که دلش خواست بپزد. نان هم خودش نپزد و اصلا نان یکی دیگر را در مغازهاش بفروشد. آن وقت ما بیاییم به او سهیمه آرد ۳۶۵ روز میدهیم. چه کسی این کار را میکند؟
**در شکل قبلی شاخصهایتان خیلی پایین بوده است؟
-دقیقا و این طور بوده که میگفتیم هرکس اعلام وصول کند، کافی است. به دلیل شرایطی که رسانهها داشتند و مشکلاتی سر راهشان بود. البته شاخص کمی و درصد آن حداقلی بوده است. یا مثلا تعداد رسانه محدودیتی نداشته و به همین دلیل شما نگاه میکنید میبینید یک موسسه ۴۰ نشریه داشته است. دلیلش هم این بوده که محتوا دغدغه نبوده است. من همواره میگویم شما وقتی ۴۰ بچه داشته باشید، اسامی آنها یادتان نمیماند حالا چه برسد به اینکه ۴۰ نشریه داشته باشی و اگر همه ماهنامه باشد حداقل در ماه باید ۴۰ سرمقاله تهیه کنی!
ما وظیفه داریم از کل جامعه رسانهای و خبرنگاران و حرفه خبرنگاری دفاع کنیم. وظیفه داریم بقای رسانه را با حداکثر اثرگذاری میسر کنیم. وظیفه داریم منابعی که از زندگی و مایحتاج مردم برداشت میشود را به بهترین نحو مدیریت کنیم تا به زندگی انها برگردد. اساسا رسانه نیامده است که به دولت کمک کند و آمده است که به مردم کمک کند. نمیشود که پول مردم را بگیریم و برای خودشان خرج نکنیم. ما باید استفاده حداکثری از منابع داشته باشیم.
**با توجه به نکاتی که مطرح کردید، شاخصهای جدید چگونه طراحی شدند؟
-شاخصهای جدید یک مثلث دارد که ضلع اولش در حقیقت تولید محتواست؛ حداقل ضریب کیفی را به ۴۰ درصد رساندهایم به این معنا که باید ۴۰ درصد از محتوای یک نشریه متعلق به خودش باشد. البته از نظر من این درصد باید بالاتر قرار بگیرد و ما فعلا با این عدد شروع کردهایم. یعنی شما حداقل ۴۰ درصد محتوای رسانهات را خودت تولید کن. نکته دوم ضریب انتشار نشریات است که در در دو مرحله تعریف کردیم؛ مرحله اول ۷۰ درصد و مرحله دوم ۹۰ درصد چرا که از نظر من قابل قبول نیست که هفتهنامهای به جای انتشار ۵۲ شماره در سال، تنها ۱۰ هفته منتشر شود و ما پول حمایتی را به او پرداخت کنیم. نکته سوم نیز به مختصات و اولویتهای موضوعی برمیگردد. بالاخره ما در جامعهای زندگی میکنیم که مثلا اولویت اول اگر محیط زیست است، ما این موضوع را تعقیب میکنیم و به رسانهها کمک میکنیم. اولویت، اولویت نیازهای مردم است. قطعا مباحث اقتصادی و اجتماعی در راس است.
**اما ارزیابی شاخص موضوع کار راحتی نیست.
-بله همینطور است ولی باید به این سمت حرکت کنیم. مثلا یک نشریهای آشپزی را تبلیغ میکند ولی نشریهای دیگر به تولید داخلی میپردازد. خوب در این شرایط ما باید از کدام بیشتر حمایت کنیم و کدام اولویت جامعه ماست؟
**نمیتوان در شیوه جدید پایه ضریبها را پایینتر آورد و بعد از آن هرکدام از نشریات از این اعداد عبور کردند، مورد تشویق قرار بگیرند؟
-همه این موارد یک پایه و تعاریفی دارند. اما حمایت در همه دنیا یک استانداردهایی دارد. نشریات قرار است برای خودشان کار کنند و بخش خصوصی هستند اما دولت بناست به آنها کمک کند. امروز دولت اگر کسی مایحتاج مردم را تولید کند، حمایتش میکند اما اگر مثلا وسیله تزئینی تولید کند، قطعا مورد حمایت قرار نخواهد گرفت. گمرک و بانک مرکزی و... هم همین طور هستند.
** البته بررسی محتوا بسیار پیچیدهتر است و شناسایی آن نیز کار زمانبری است.
-منابع ما محدود است. بیش از هر زمانی امروز محدودیت منابع داریم. یک زمانی منابع ما نامحدود و یا از طریق فروش نفت بود و مابه ازایش از جیب کسی برداشت نمیشد اما الان از حقوق افراد مالیات گرفته میشود و یا مالیات بر کسب و کار و ... این پول در سبدی جمع میشود و بناست که به همه ۸۰ میلیون نفر برسد. کار بسیار سخت و در عین حال آسان است. ما با یک طبقه نخبه و فرهیخته روبهرو هستیم و جامعه همراه و بسیار دلسوزی داریم. کسی که کار رسانه میکند دغدغه مردم را دارد و منافع جمعی را بر منافع فردی خود ترجیح میدهد. چون در کار رسانه پول موضوع اول نیست، نه برای صاحب رسانه و نه برای خبرنگار.
**شاخصها نهایی شدهاند؟
- برخی موارد و موضوعات طراحی شدهاند که در میان اساتید، رسانهها و کارشناسان به نظرخواهی گذاشته شده است و بناست به یک جمعبندی برسیم و در نهایت اجرایی بشود.
**در این چرخه رسانههایی که ضعیفتر هستند، از نیرو و خبرنگار کمتری هم برخوردار هستند و همین موضوع باعث میشود که شاید برخی از آنها نتوانند خود را به شاخصهای شما برسانند و در این میان لطمه ببینند.
-به نکته خوبی اشاره کردید. ما برای نقاط محروم شاخص گذاشتهایم. همچنین برای رسانهها شاخص حداکثری قرار ندادهایم و شاخصهایمان حداقلی است. چون اگر بخواهیم این شاخص را حذف کنیم و رسانهها همه محتوایش را از دیگران بگیرد که دیگر اصلا موضوعیت ندارد!
رسانه یعنی تولیدکننده و هر رسانهای باید اخبار و تحلیلهای خود را داشته باشد. شبکه توزیع اطلاعات و بازنشر اطلاعات دیگر نامش رسانه نیست. شما از یک روزنامه و یا خبرگزاری چه انتظاری دارید؟ انتظار یک ویترین را دارید که جنسهای متنوعی در آن چیده شده است. مخصوصا که یک برند و شناسنامه مخصوص خود را دارد. قرار است من به نشریات که رجوع میکنم مطالب آنها را ببینم نه اینکه مطالب جاهای دیگر را آنجا دوباره ببینم. حتی گفتهایم که اگر در شهرستان بود، چهار صفحه کافی است و اگر در استان بود، ۸ صفحه کفایت میکند. دیگر کمتر از این نمیشود. دیگر کمتر از ۴ صفحه که نامش روزنامه و هفتهنامه نیست. گفتهایم که کسی اگر تا ۱۰ نشریه دارد ما از او حمایت میکنیم ولی اگر بیش از ۱۰ نشریه داشت که دیگر به حمایت ما احتیاج ندارد. دیگر معنا ندارد.
**با این تفاسیر همه خبرنگاران و اهالی مطبوعات میتوانند نظرات خودشان را به شما اعلام کنند؟
-بله. قطعا. اصلا ما روی سایت معاونت مطبوعاتی هم اعلام کردهایم که همه اهالی رسانه با نظرات خودشان به ما کمک کنند و اگر هم پیشنهادی هست، ارائه بشود حتما ما نیاز به نظرات همه داریم که این پیشنهاد نقاط قوتش تقویت و نقاط ضعفش حذف شود تا در نهایت جامعه رسانهای ما اثرگذارتر شود.
**این طرح از چه زمانی اجرایی خواهد شد؟
-بناست در نیمه دوم سال اجرایی شود.
**آقای خدادی تکلیف جشنواره مطبوعات چه شد؟
-بودن یا نبودن جشنواره مطبوعات به اسم نیست و به محتواست. در همین رابطه هم ما یک کارگروه تشکیل دادیم و جشنوارههای پیشین را آسیب شناسی کردیم. فضاهای جدیدی که در جشنواره مطبوعات میتوان تجربه کرد را هم بررسی کردهایم و همه اینها جمعبندی شده است. چند پیشنهاد هم آمده که در حال بررسی است. ضمن اینکه جشنوارههای استانی در حال برگزاری است و ما هم از برگزاری منطقهای و استانی حمایت میکنیم.
**و در مورد نمایشگاه مطبوعات چه؟
-دنبال این هستیم که دیگر نمایشگاه به شکل تبلیغاتی نداشته باشیم و استانها میزبان نمایشگاه باشند. نمایشگاه مطبوعات ۱۰۰ درصد از محل دید و بازدید و تبلیغات رسانهها باید تبدیل شود به محملی برای افزایش مهارت رسانهای و تقویت اقتصاد رسانهها.
**مثل برگزاری کارگاههای آموزشی برای کسب مهارت بیشتر.
-دقیقا و رسانهها بروند به سمت کسب و کار، مهارت و محتوا و این موارد را به نمایش بگذارند.
**پیشبینی میکنید نمایشگاه مطبوعات در نیمه دوم امسال به برگزاری برسد؟
-امیدوارم.
**استان مد نظر شما کجاست؟
-استانهای متعددی درخواست دادهاند. خود تهران هم هست ولی ما سعیمان این است که زودتر تکلیف برگزاری را روشن کنیم.
**در شیوه جدید پرداخت یارانه، رسانههای دیجیتال هم جایی دارند؟
-بله. گام بعدی متعلق به رسانههای بر خط است.
**این رسانههای برخط شامل پایگاههای خبری هم میشوند و یا فقط خبرگزاریها؟
-ما بنا داریم از هرجایی که نامش رسانه است، حمایت کنیم که در شیوهنامه هم مد نظر قرار خواهد گرفت.
**آقای خدادی مطبوعات در چند ماه گذشته با بحران شدید کاغذ مواجه شدند، آیا امروز به مرحلهای رسیدهایم که بتوان گفت از بحران عبور کردهایم؟
-بازار کاغذ تقریبا به آرامش اولیه رسیده است. ۱۵ هزار تن کاغذ هم در مرحله واردات قرار دارد. یکی از مشکلات ما در عرصه رسانه بحث عرضه و تقاضاست. نظام اصلی اقتصاد رسانه برمبنای فروش است و نه صرفا تبلیغات. اگر عرضه و تقاضا منطق رسانه باشد، همه چیز درست پیش خواهد رفت.
خبرگزاری فارس- مریم فیروزفر
نظر شما