به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مهر، به بهانه نامه کریستیانو رونالدو به دختران فوتبالیست تیم ملی زیر ۱۷ سالههای پرتغال و گذرگاهی که او برای برآورده کردن رویاهای کودکی و نوجوانیاش سپری کرد، این یادداشت را بخوانید: «من برای شما کفشهای Merurial Dream Speed (سری جدید کفشهای کمپانی نایک) را میفرستم به امید اینکه آنها به شما در تحقق رویایتان کمک کنند. زمانی که من بچه بودم، یک رویای ساده اما بسیار بزرگ و شیدا واری داشتم و از آن دسته رویاهایی نبود که هنگام خواب سراغشان میروید. یکی از آن رویاهایی بود که واقعا میخواهید شما را در شب بیدار نگه دارد.
میخواستم بهترین فوتبالیست در جهان شوم. من کل زندگیام را با رویایم تقسیم کردم - در باشگاه، در زمین تمرین- و انجام هر کار لازمی که آن را برایم ممکن میکرد. خیلی مهم است که شما رویایی داشته باشید و مهمتر از آن این است که برای دستیابی به رویایتان سخت تلاش کنید. من رویایم را به واقعیت تبدیل کردم و امیدوارم که شما هم بتوانید آن را به واقعیت تبدیل کنید. بدون هیچ تردیدی رویایتان را دنبال کنید. اگر من توانستم، پس شما هم میتوانید.
به شما تبریک میگویم برای اینکه توانستید واجد شرایط حضور در رقابتهای یورو شوید. متمرکز بمانید و چشمانتان را به سوی پیروزی بعدی نگاه دارید. موفق باشید و از این کفشها لذت ببرید.»
واژهها از هزارلای آسمان قلب مردی شاریده شد که میتواند حیاتی دوباره برای مزرعه انگیزههای خشکیده و دلهای پژمرده باشد. مردی که نهفقط در کرانههای بیانتهای فوتبال و ورزش، بلکه در عصر انسانها، سمبل یک فرد موفق و قابل ستایش به شمار میرود.
شایان توجه است که آن حقیقتی را که رونالدو در این نامه بازگو میکرد، بسیاری از بزرگان تاریخ علم، هنر، صعنت و عرفان نیز با زبان خاصه ساحت اذهانشان از آن گوهر ناب گفته بودند. مانند پابلو پیکاسو نقاش نامدار اسپانیایی که چندی پیش، از صد و سی و هشتمین سالگرد تولدش نیز میگذشت، خاطرنشان کرده بود: «هر چیزی که شما بتوانید تصورش کنید، واقعی است.»
یا والتر الیاس دیزنی، بنیانگذار کمپانی عظیم والتدیزنی که اعتقاد داشت: «اگر بتوانید رویای آن را داشته باشید، پس میتوانید انجامش دهید.»
همینطور آلبرت انیشتین، نابغه دنیای فیزیک که بهصراحت بیان میکرد تصویرسازی ذهنی است که آینده شما را شکل میدهد و ناپلئون بناپارت که همواره از سودای دوران کودکیاش یاد میکرد که روی کنده درختی مینشست و رویای بزرگترین فرمانده شدن را در سرش میپروراند.
بودا و مولانا در جرگه عرفا و ادبا نیز بر این باور بودند که ما همانی میشویم که به آن میاندیشیم و جی. آر. آر. تالکین نویسنده شهیر انگلیسی و خالق کتاب «ارباب حلقهها» که یک رویای شیرین را از هزار واقعیت قویتر میدانست.
در ادامه با نگاهی اجمالی به پارهای از ادله میپردازیم که مسبب پیوند رویای رونالدو با حقیقت شدند.
- انگیزه و انگیزش
انگیزه یک عامل درونی و ذهنی است. آنچه باعث میشود فرد را به انجام کاری وادار کند و آهنگی است که موجب انگیزش میشود. انگیزش میل و رغبتی است که سبب نیرو دادن، هدایت کردن و نگهداری رفتار میشود.
کشتی رویاها در اقیانوس پرتلاطم این دو جریان دارد؛ در ابتدا انگیزهای که سبب خلق این رویاها میشود و انگیزشی که به رفتار نیرو و جهت میدهد تا انسان را به سوی استحصال مقصودش سوق دهد. به طور کلی انگیزه و انگیزش، از شناختها، باورها، نیازها، هیجانها و عوامل درونی و رویدادهای بیرونی ناشی میشود.
در همین زمینه، یکی از تئوریهای مشهور انگیزشی نظریه سلسله مراتب نیازهای آبرهام مازلو، روانشناس انسانگراست. او در این هرم میگوید که فقط با ارضای هر مرحله میتوان به مراحل بعدی و بالاتری دست یافت. به این منظور او ۵ مرحله را برای نیازهای انسان در نظر گرفت: ۱- نیازهای فیزیولوژیکی؛ غذا، آب و میل جنسی ۲- نیازهای ایمنی؛ امنیت، نظم و ثبات ۳- نیازهای تعلق پذیری و محبت ۴- نیاز به احترام (از جانب خود و دیگران) ۵- نیاز به خودشکوفایی.
زمانی که از زاویه انگاره مازلو به رونالدو مینگریم، درخواهیم یافت که او در زندگیاش توانسته تمام این نیازها را ارضا کند. در واقع به ترتیب از پایینترین مرحله، پلهپله وارد بالاترین مرحله شده: یعنی نیاز به خودشکوفایی. همان مرحلهای که سبب اعتلا و کمال انسان میشود؛ بنابراین رونالدو نیز یکی از آن خودشکوفاهاست.
- نظریه بندورا: خودکارآمدی، یادگیری مشاهدهای، خرده اهداف
دهها سال پیش، آلبرت بندورا یکی از برجستهترین روانشناسان تاریخ و به گفته بسیار از تحلیلگران، بزرگترین روانشناس زنده حال حاضر جهان، نظریه شناخته شدهای به نام خودکارآمدی را مطرح کرد. او در این نظریه اذعان داشت که خودکارآمدی به معنی ارزیابی و قضاوتهای کلی است که هر فرد نسبت به عملکرد و کارایی خویش دارد. اگر این قضاوتها و برداشتها از خویش مثبت باشد، فرد میتواند در مسیر موفقیت قرار گیرد.
میتوان این مفهوم را در مصاحبه اخیری که CR۷ پس از به ثمر رساندن هفتصمدین گل دوران حرفهای اش ایراد کرد، دریافت: «من به سراغ رکوردها نمیروم، این رکوردها هستند که به سراغ من میآیند.» بنابراین کریستیانو رونالدو با توجه به شناخت و باورهای مثبتی که به ارزشها و عملکرد خودش دارد، توفیقهای زیادی را هم در این وادی به دست آورده و میآورد.
موضوع دیگری که بندورا به آن اشاره کرد، یادگیری مشاهدهای است؛ در واقع این نوع یادگیری سبب میشود که افراد در موقعیتهای اجتماعی، اغلب از طریق مشاهده رفتار دیگران، سریعتر یاد میگیرند. با نگاهی گذرا به فرایند مسیر موفقیت رونالدو میتوانیم نقش کلیدی این مفهوم را نیز در عملکرد او دریابیم. همانطور که خودش اخیرا در مصاحبهای گفته بود «شما مشاهده میکنید و از آنهایی که کارشان را بهتر از شما انجام میدهند، الگو میگیرید. این، آن کاری است که وقتی من در منچستر بودم با رایان گیگز، پائول اسکولز، رود فان نیستلروی و ریوفردیناند انجام دادم... اگر شما از کسانی مانند آنها یاد نگیرید، پس یک کودن هستید.»
احراز اهداف بزرگ و بلندمدت امر سادهای نیست و مشقت و رنجی که در این وادی پیش رواست، فرد را مستعد یأس و افسردگی میکند و در نهایت این دو سبب ناکامیاش میشوند. بندورا معتقد است که به جای اندازهگیری پیشرفت خود بر مبنای اهداف دور از دسترس، باید اهدافی قابل حصول و واقعی را برای فعالیتهای روزمره خود در نظر گرفت و هنگامی که شخص به آنها دست مییابد به خودش پاداش دهد.
در واقع در اینجا با غربال کردن اهداف بزرگ و تبدیل آنها به اهداف کوچکتر و پلهپله سپری کردن هر هدف، خرده اهداف صورت میگیرد که سرانجام میتواند به هدف غایی ختم شود. با نظر افکندن به کارنامه رونالدو، پیاده نمودن خرده اهداف نیز در مسیر زندگیاش عیان میشود.
برخلاف لیونل مسی که آتشفشانی از نبوغ و قریحه ذاتی در وجودش فوران میکرد، رونالدو با ممارست و ریاضتهای فراوان به این مهم دست یافت. او ابتدا در اسپورتینگ لیسبون استعداد خودش را به معرض نمایش گذاشت، سپس با درخشش در بازی که برای افتتاحیه ورزشگاه خوزه آلوالده در آگوست ۲۰۰۳ برابر منچستریونایتد که با پیروزی سه بر یک لیسبونیها به اتمام میرسید، داشت، توجه فرگوسن را جلب کرد تا بیدرنگ در همان سال او را به خدمت بگیرد، تا اینکه در سال ۲۰۰۸ در جایگاه برترین فوتبالیست دنیا ایستاد و پس از انتقالش به رئال مادرید، ۴ توپ طلا و رکوردهای فراوانی دیگری را نیز به دست آورد. میتوان گفت که سیر صعودی رونالدو مصداق جمله فردریش نیچه فیلسوف بزرگ آلمانی است که نوشته بود «آنکه میخواهد روزی پریدن آموزد، نخست میباید ایستادن و راه رفتن و دویدن و بالارفتن و رقصیدن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمیکنند.»
- استقامت و پافشاری
«ما چرا زمین میخوریم؟ برای اینکه یاد بگیریم چطور بلند شویم.» آلفرد (با بازی مایکل کین)، بتمن: شوالیه تاریکی(۲۰۰۵)؛ نه همیشه اما معمولا تا زمانی که آرنجها و زانوها زخمی نشوند، یادگیری دوچرخهسواری نیز میسر نمیشود. شکست هیچگاه به معنای پایان نیست، بلکه میتواند رهاوردی برای پیروزی باشد. گاهی اوقات میبایست به پهنه زار شکست از پنجره دیگری نگریست؛ همانطور که داستین هافمن ستاره مشهور سینمای هالیوود در خصوص آشفتگیها و ناراحتی روانی بسیاری از بازیگران موفق سینما بر این باور است که زمانی شما به حد اعلای کامیابی میرسید، دیگر چیزی برای جنگیدن و عرضه ندارید، اما برخی مواقع شکستها بهتر هستند چون در شما حس پویایی، تلاش و کنش و واکنش درونی و بیرونی ایجاد میکنند تا باری دیگر راه پیروزی را در پیش بگیرید.
انگار این پویایی معنای زندگی و زنده بودن را میدهد. اگرچه برخاستن و دوباره جنگیدن یک ویژگی مهمی را میطلبد و آن استقامت و پافشاری است. رونالدو از آن دسته انسانهایی است که برای اهدافش استقامت کرد و ناامید نشد و با هر شکست به امید پیروزی بعدی ادامه، ادامه و ادامه داد. مانند خورشیدی که غروب را به اشتیاق طلوع پشت سر میگذارد.
به طور مثال، اگر به گذشته وی بنگریم، اشکهای اندوهناک او را در یورو ۲۰۰۴ پس از شکست در فینال برابر یونان به یاد خواهیم آورد، اشکهایی که ۱۲ سال بعد با قهرمانی در یورو ۲۰۱۶ به شور و شعف و شادی مبدل شدند. مثالهایی از این قبیل درخصوص ماجراجوییهای رونالدو در روزگار فوتبالیاش بسیار است؛ اما آنچه را او در نامهاش برای دختران فوتبالیست سرزمینش نگارش کرد، پیش از او نیز، بسیاری از مشاهیر دیگر تاریخ به اهمیت آن صحه گذاشته بودند؛ مانند رابرت فرانکن، نویسنده کتاب فاخر انگیزش هیجان که از چشمانداز روانشناختی نوشته «این نکته به قدری بدیهی و روشن است که در مورد آن جای تردیدی نیست. بیشک، پافشاری رمز موفقیت است.» همچنین ما در کتاب ئیچینگ یا همان تقدیرات (کهنترین و فاخرترین متن اخلاقی و کیمیایی در چین باستان) میخوانیم که یکی از خصیصههای مهم رسیدن به کمال و سعادت، استقامت است.
- داشتن رویا کافی نیست، باید انجام داد
بهتازگی کارلوس توز از روزهای همتیمی بودنش با رونالدو در منچستریونایتد ماجرای جالبی را شرح داده است: «او تمام روز را در باشگاه میگذراند. مانند یک وسواس فکری. به یاد دارم که ما باید در ساعت ۹ صبح تمرین میکردیم، زمانی که من ساعت ۸ رسیدم او نیز در آنجا حاضر بود. بنابراین سعی کردم که این بار ساعت ۷:۳۰ بروم که بازهم او آنجا بود. یک بار من تمام تلاشم را کردم که قبل از او در آنجا باشم، بنابراین ساعت ۶:۳۰ به زمین رفتم، اما او هنوز هم در آنجا بود! اگرچه او خواب آلود بود اما هنوز هم آنجا بود.»
بهراستی رویاهای بزرگ ترسناک هستنند و اگر بزرگ نباشند دیگر ترسناک نیستند و شجاعت به معنای نترسیدن نیست، بلکه به منزله غلبه بر این ترس است. به واقع کسی که رویاپرداز است، میبایستی شجاع هم باشد؛ چراکه رویاهای بزرگ با خودش مرارتها و گاه و بیگاه تیره روزیهایی را به دنبال خواهد داشت و گذر از آن در کنار استقامت و پافشاری، منوط به پشتکار و تلاشی فراوانی نیز است که بایستی در لحظه انجام داد. مطابق با این تعریف، کارل گوستا یونگ روانپزشک و روانتحلیلگیر پرآوازه سوئیسی گفته بود «تو همانی هستی که اینک انجام میدهی، نه آنچه میگویی انجام خواهم داد.» رونالدو یکی از همان رویاپردازان شجاع است، یکی از آنهایی که علیرغم رنجهای زیادی که در مسیر هدفش با آنها مواجه شد، ولیکن از تلاش و پشتکار دست نکشید. او یکبار در مستند زندگیاش گفته بود «مردم فقط کت و شلوارهای برند و ماشینهای لوکس ما را میبینند اما آنها نمیدانند که برای به دست آوردن اینها ما چه مشقت و رنجهایی را متحمل شدیم.» والتدیزنی باری دیگر در آمیزه با آن جملهاش گفته بود که به جای صحبت کردن، بایستی سکوت کرد و انجام داد. درست مانند رونالدو که انجام داد.
- گذشته را فراموش نکن
چند ماه پیش، کریستیانو به همراه پسر بزرگش به زادگاه کودکیاش (شهر فونشال) رفت. به خانهای که فراز و فرودهای زندگیاش از آنجا آغاز شد، خانهای که در آنجا رشد کرد و پیشدرآمدی برای نواختن سمفونی دلنشین ادامه شاهراهش شد. زمانی که رونالدو جونیور وارد خانه پدریاش شد با حیرت فراوان از او پرسید: «بابا تو در اینجا زندگی میکردی؟!». بلی رونالدو پدر در آنجا زندگی میکرد. او پسرش را به این خانه آورده بود تا ببیند که از کجا آمده تا به اینجا رسیده. شماره ۷ افسانهای که به نقل از نشریه معتبر فوربز، دوبار در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ به عنوان پردرآمدترین ورزشکار دنیا معرفی شده بود، چهارمین فرزند خانوادهای است که از قشر طبقه کارگر به شمار میرفتند، فرزندی که بنا نبود متولد شود و در عنفوان نوجوانی نیز با ناراحتی قبلی دست و پنجه نرم میکرد.
- رونالدو + یسم
سایمون کوپر نویسنده و ژورنالیست برجسته انگلیسی در مقالهای نوشته بود: «علاوه بر خوردن، آشامیدن و مردن، تنها چیزی که میلیاردها نفر در آن اشتراک دارند، فوتبال است.» گویا فوتبال، تکهای جداناپذیر از زندگی روزمره بسیاری از مردم دنیا شده، تکهای که همواره شبکههای مختلف تلویزیونی، رادیویی، اینترنتی و سایر رسانهها، پخش زنده و اخبار آن را پوشش میدهند، تکهای که شاید بتوان در هرخانوادهای یک تن را مشاهده کرد که مجنون اوست، جنونی که میتواند سایر اعضا را به طور مستقیم یا غیرمستقیم متاثر از آن کند. به همین دلیل، کسانی که حتی به آن علاقهای نشان نمیدهند، باز هم با او بیگانه نیستند.
و فوتبال یک بازی ساده زیباست، بازیای که برای انجامش کافی است یک توپ داشته باشید یا حتی جورابهای در هم لولیدهای که نقش توپ را ایفا کنند؛ نه نیازی به کفشهای گرانقیمت است (میدانیم که حتی بسیاری از فوتبالیستهای بزرگ تاریخ بهویژه در برزیل و کشورهای آفریقایی با پاهای برهنه در زمینهای خاکی، فوتبال بازی میکردند) و نه نیازی به زمینهای چمن. جامهها میتوانند کهنه و ژولیده باشند و سنگها نیز میتوانند جای خالی تیرهای دروازه را پر کنند.
ممکن است عدهای یونگ، تالکین، نیچه، والتدیزنی، پیکاسو، بندورا و سایر مفاخر جهان را نشناسند؛ اما کمتر کسی در جهان است که «کریستیانو رونالدو دوس سانتوش آویرو» را نشناسد. شیوایی و سیالی متن نامه فوقِ فوقالعاده اعجوبه پرتغالی به خاطر زبانش بود. زبان ساده فوتبالی که به وسیله آن، او از اسرار نیکبختیاش پردهبرداری میکرد؛ زبانی واحد، جهانشمول و روتین که میتوان آن را در هر کوی و برزن و بیغولهای از اقصی نقاط جهان گفت، شنید و فهمید. شاید به همین دلیل، کلام او که مخلوق فوتبال است، برای ما محسوستر و ملموستر از سایر زبانهاست (علم و هنر)؛ اینکه در وجود او نه ردپای هوش خارقالعادهای دیده میشود و نه ذوق هنری منحصر به فردی. در واقع، رونالدو از جنس همان روزمرههای ماست؛ زمینیای که آسمانی میشد تا سمبلی باشد برای نسلی (بهویژه نوجوانان و جوانان) که در جستوجوی گذرگاههای خوشبختی قدم برمیدارند.
اینک شاید بتوانیم مفهوم تازهای را وارد لغتنامهها و ادبیات محاورهای روزانهمان کنیم. مفهومی با عنوان «رونالدویسم»؛ یعنی آن کسی که انگیزهای دارد و برایش، رویایی را در لوح ذهن و خیالش نگاره میکند که قسمت لایفنک و مهمی از زندگیاش میشود تا با انگیزش در پی آن برود و با بالابردن خودکارآمدی، استفاده از خرده اهداف و یادگیری مشاهدهای، در کنار استقامت، پا فشاری و تلاش و انجام دادن، به رویایش جامه عمل بپوشاند تا به خودشکوفایی برسد و برای وقار این مسیر، هرگز گذشتهای که از آنجا آمده را فراموش نکند.
نظر شما