به گزارش همشهری، ششم آبانماه امسال، جوان مهندسی به کلانتری گاندی رفت و گفت: دختری آشنا به خانهاش دستبرد زده است. وی در توضیح ماجرا گفت: ۳سال قبل در دوران دانشجویی یک گروه تلگرامی با بچههای کلاس داشتیم. آن روزها هر ازگاهی با بچههای گروه قرار میگذاشتیم و به کوه یا رستوران میرفتیم. یکی از دوستانم هم گاهی خواهرش به نام پرستو را با خود میآورد که با بچهها دوست شده بود. وی ادامه داد: رفتوآمدهای ما بعد از تمام شدن دوران دانشگاه هم به پایان رسید و اکثر بچهها از گروه تلگرامی خارج شدند. بعد از گذشت ۳سال پرستو خواهردوستم، شب گذشته به من زنگ زد.
او گفت: پسرمورد علاقهاش ترکش کرده است و چون حوالی خانه ما بوده، یاد من افتاده است. زنگ زده بود برای احوالپرسی و میخواست مرا ببیند. من هم وقتی دیدم حالش خوب نیست او را به خانهام دعوت کردم. وی گفت: پس از دقایقی پرستو به خانهام آمد. او درخواست یک لیوان آب کرد اما گفت خودش به آشپزخانه میرود و آب از یخچال برمیدارد. وقتی برگشت یک لیوان آب هم برای من آورد. وقتی آن را نوشیدم دچار سرگیجه شدیدی شدم. خواب به سراغم آمده بود و به سختی به اتاق خوابم رفتم. دیگر نفهمیدم چه شد، انگار بیهوش شدم و وقتی چشمانم را باز کردم حدود ۷ساعتی گذشته بود. میخواستم از اتاق خارج شوم و به پرستو زنگ بزنم تا برایش توضیح بدهم که حالم ناگهان بد شده است اما در اتاق خوابم قفل بود. آنجا بود که فهمیدم همه این نقشهها زیر سر پرستو بوده تا بیهوشم کند. قفل را شکستم و وقتی از اتاق خارج شدم پی بردم که پرستو تمام وسایل قیمتی خانه را سرقت کرده است. از دلارهایی که داشتم تا گرین کارت آمریکایی که متعلق به یکی از بستگانم بود تا پی اس ۴، دوربینهای عکاسی، موبایل، طلا، پول، اتو و... ارزش اموالی که سرقت کرده دستکم ۳میلیارد تومان است.
- سرنخ
با این شکایت، پروندهای در این خصوص تشکیل شد و با دستور قاضی علی وسیله ایرد موسی، بازپرس دادسرای ویژه سرقت تیمی از مأموران پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران مأمور رسیدگی به این پرونده شدند. تیم تحقیق در نخستین گام در محل حادثه حاضر شده و متوجه شد که ساختمانی که سرقت در آن رخ داده مجهز به دوربین مداربسته است. با بررسی تصاویر آن مشخص شد که شب حادثه دختر جوان از خودروی تی وولی خارج شده و به خانه شاکی رفته است. این درحالی بود که پسری جوان پشت فرمان ماشین منتظر نشسته و بعد از ساعتی دخترجوان با یک چمدان بزرگ برگشته و سوار ماشین شده بود. مأموران شماره پلاک خودرو را بهدست آوردند و مشخصات آن در اختیار همه واحدهای گشتی قرار گرفت.
با انجام تحقیقات مأموران کلانتری نبرد، خودرو را که کنار خیابان پارک شده بود شناسایی کردند. وقتی جرثقیل برای بردن ماشین به محل آمد تا آن را توقیف و به پارکینگ ببرد صاحب ماشین که در فضای سبز خوابیده بود فورا خودش را رساند تا دلیل توقیف ماشینش را بپرسد. او توسط پلیس بازداشت شد و به کلانتری انتقال یافت. پسرجوان در تحقیقات منکر سرقت شد و گفت: پرستو دخترجوان را میشناختم و مدتی قبل با او آشنا شدم. قرار بود به خواستگاریاش بروم اما شرایط جور نشد و رابطه ما پایان یافت. من هم به خواستگاری دختر دیگری رفتم و نامزد کرده بودم. شب حادثه پرستو به من زنگ زد و گفت به تازگی با پسری دوست شده اما رابطهاش با او هم پایان یافته است. از من خواست تا او را به خانه او ببرم تا وسایلش را از آنجا جمع کند. من هم قصد داشتم به او کمک کنم؛ به همین دلیل مقابل خانهای که گفت توقف کردم. از من خواست تا منتظر بمانم. حدود یک ساعت بعد هم برگشت با یک چمدان بزرگ. میگفت همه این وسایل را خودش برای پسرمورد علاقهاش خریده و حالا همه را پس گرفته است. من اصلا خبر نداشتم که او قصد سرقت داشته است.
- دستگیری
با راهنمایی این پسرجوان، پرستو در عملیاتی غافلگیرانه بازداشت شد و چارهای جز اقرار به سرقت ندید. او انگیزهاش را بهدست آوردن پول بیان کرد و گفت: با وجود اینکه لیسانسه هستم اما نتوانستم کارمناسبی پیدا کنم. بهشدت مشکل مالی داشتم که چند وقت پیش با دیدن لیست شمارههای دوستانم در موبایلم ناگهان چشمم به شماره محسن (شاکی پرونده) افتاد. میدانستم او مهندس است و ۳سال قبل که دسته جمعی بیرون میرفتیم متوجه شدم که وضع مالی خیلی خوبی دارد. وسوسه سرقت از او به جانم افتاد و شب حادثه به او زنگ زدم. وقتی شنیدم در خانه تنهاست تصمیم گرفتم نقشه را عملی کنم. وی ادامه داد: آن شب از خواستگارسابقم کمک خواستم.
او نقشی در سرقت ندارد و از نیت من بیخبر بود. فقط شب حادثه مرا مقابل خانه شاکی رساند و منتظرم ماند تا برگردم. فکر میکرد قرار است وسایلم را از خانه خواستگارسابقم بردارم. وی گفت: با برنامهریزی قبلی قرص خواب آور تهیه کرده بودم و آن شب بدون اینکه شاکی متوجه شود قرصها را داخل آب حل کردم. وقتی جوان مهندس بیهوش شد ظرف یک ساعت همه وسایل گرانقیمت را جمع کرده وداخل چمدان گذاشتم. تصور میکردم که لو نمیروم اما تصوراتم اشتباه از آب در آمد و حالا حسابی آبرویم رفته است. این دختر ۲۸ساله پس از اقرار به سرقت با قرار قانونی بازداشت شده و برای شناسایی جرائم احتمالی دیگر در اختیار مأموران پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.
نظر شما