همشهریآنلاین - علی خوشتراش: اگرچه مسئولان ذیربط گیلانی مدعی ایجاد کارخانه های مختلف در خصوص مدیریت زباله هستند، اما متاسفانه تاکنون هیچ یک از وعدهها عملی نشده و همه آنها درگیر تامین اعتبار هستند.
در جهان امروز از زباله به عنوان طلای کثیف یاد میشود، اما ارادهای در گیلان برای استخراج آن از معادن فراوان زباله وجود ندارد. باتوجه به آمار، روزانه ۲ هزارتن زباله دراین استان جمع آوری و در سایتهای دفن زباله این استان دفن میشود که این میزان بنا به گفته برخی مسئولان و کارشناسان کمتر از آن میزان پسماندی است که به صورت روزانه در گیلان تولید میشود، زیرا آمار دقیقی درخصوص میزان تولید پسماند روستایی و نخالهها وجود ندارد. با وجود راه طولانی راهاندازی کارخانه های بازیافت، زباله سوز و دیگر کارخانههای مورد توجه فقط ۳ کار خانه تولید کود آلی در ۳ نقطه گیلان وجود دارد.
یکی از این کارخانهها از فعالترین مراکز بازیافت زباله این استان است و ۱۱ شهرداری استان، سهامدار آن هستند. این شرکت ۲ خط پردازش دارد. در ادامه گفت وگوی همشهری آنلاین را با «سجاد حسینی»، مدیرعامل این شرکت بخوانید.
- «طلای کثیف» اصطلاحی رایج در دنیاست که به زباله و استفاده مجدد از آن اطلاق میشود. چرا این صنعت در گیلان که با انباشت فراوان زباله همراه است، پا نگرفته و چرا اصولا شهرداریهای این استان در مدیریت پسماند ناکارآمد هستند؟
ابتدا باید بگویم ناکارآمدی شهرداریها دلایل خاص خود را دارد. اگر بخواهیم این دلایل را را بازگو کنیم بیشک نتیجه خواهیم گرفت که این ادعا بیهوده نیست. نه تنها به نظر من بلکه به نظر همه کارشناسان و بسیاری از مسئولان ذیربط این حوزه، ایراد در قانون جامع مدیریت شهری است. در این قانون حدود اختیارات شهردار مشخص شده است و در آن مدیریت پسماند به شهرداریها محول شده است. این قانون زمانی اثر بخش است که شهرداری بتواند از صفر تا صد در اجرای این قانون مختار باشد، اما میبینیم اینطور نیست و شهرداری عملا دستهایش در اجرای قانون بستهاست.
در دنیای امروز، مساله آموزش، گام نخست مدیریت پسماند است. این درحالیاست که در هیچ یک از شهرداریها توان آموزشدادن وجود ندارد. پس میتوان نتیجه گرفت که این قانون اشتباه است. در این رابطه باید آموزش و پرورش، آموزش عالی (دانشگاهها) و همچنین بهزیستی که مهدکودکها زیر نظر آنها اداره میشوند ورود کنند. حال باید با پرسشی به تکمیل پاسخ سوالتان بپردازم؛ مگر شهرداری در اداره امور مدارس، دانشگاهها و مهدکودکها دخالت دارد تا بتواند گام نخست را درست بردارد؟ قانون مدیریت پسماند ایران را براساس الگو و قانون کشوراتریش تهیه و تدوین کردهاند، اما شرایط آنجا با اینجا فرق دارد، زیرا حوزه اختیارات شهرداران در آن کشور با اینجا خیلی توفیر دارد. به همین دلیل است که اجرای این قانون و مدیریت پسماند درآنجا موفق بوده است. حال با این وصف میبینیم که شهرداری فقط توان جمعآوری را دارد. البته پاسخ به موضوع طلای کثیف را به سوالات بعدی موکول میکنم.
- اصولیترین راهکار برای مدیریت پسماند در گیلان چیست؟
اگرچه بحث ما درباره مدیریت پسماند گیلان است، اما باید توجه داشته باشیم که در این حوزه کشور با چالشهای زیادی روبهروست. در دنیای امروز استانداردهایی برای این امر وجود دارد تا زمانیکه این استاندارها رعایت نشود، نمیتوان چشماندازی برای بهبود وضعیت درنظر گرفت. مثلا این تصوری که به صورت عام از زباله به عنوان طلای کثیف داریم نادرست است. از آنجاکه نگاه ما به پسماند و زباله تابع استانداردها نیست، باورمان به ارزش مادی زبالهها هم نادرست است.
در جهان امروز براساس مطالعات و آموزشها، مدیریت پسماند شامل چند بخش است که این امر چندگام قبل از تولید زباله انجام میشود. بخش نخست کاهش تولید زباله است. این کاهش به معنای کمتر مصرف کردن نیست، بلکه به معنای درست مصرف کردن است. اگر فقط بخواهیم از این زاویه به موضوع نگاه کنیم خواهیم دید که ناکارآمدی مدیریت زباله بیش از مشکل ساختاری با مشکل فرهنگی روبهروست. باید به این نکته نیز اشاره کنم که گام نخست مهمترین مقوله درمدیریت پسماند است. اگر فرهنگ مصرف ما تغییر نکند، عملا نمیتوانیم گامهای بعدی مدیریت پسماند را برداریم.
گام بعدی به «استفاده مجدد» معروف است. یعنی باید بتوانیم بیشتر برای مصرف به سمتی برویم که امکان استفاده مجدد از پسماند آن وجود داشته باشد نه اینکه پسماند مصرفی ما غیر قابل بازیافت باشد. به عنوان مثال ۳۰ درصد از پسماندها اصلا غیرقابل بازیافت نیستند. در این رابطه باید وزارت کار، تعاون و اموراجتماعی و همچنین وزارت صنعت، معدن و تجارت به عنوان همکار اجرای طرح «اقتصاد سبز» ورود کند. در این شرایط خواهیم دید که زباله کمتری تولید و شهرداری هم درمدیریت آن با دست بازتر عمل خواهد کرد. البته در این مرحله موضوع «بازیابی» نیز مطرح است. یعنی اگر کالا یا وسیلهای را که دیگر برای ما کاربرد ندارد با آن به چشم زباله و پسماند نگاه نکنیم، باید مراکزی باشند تا بتوانند آنها را دریافت و برای استفاده مجدد در اختیار کسان دیگر قرار دهند؛ به اصطلاح عامیانه باید بگویم همان اتفاقی که در سمساریهای ما میافتد، اما در این خصوص باید خیلی فراتر از آن نگاه سنتی به موضوع داشت. زیرا بازیابی در سمساریها محدود است و در بازیابی نگاه کلان است.
گام بعدی اما بازیافت است. برداشتن این گام مستلزم تفکیک از مبدا است که شیوه درست اجرای تفکیک از مبدا به آموزش نیاز دارد. باید متذکر شوم که ما در استان و در کشور آن ۲ بخش نخست یعنی کاهش تولید و استفاده مجدد را رها کردهایم و به مرحله سوم یعنی بازیافت توجه داریم و همه زورمان را اینجا میزنیم. درواقع اصلا به کاهش و بازیابی کار نداریم و با صدای بلند میگوییم آی مردم هرجور میخواهید زباله تولید، ولی آن را تفکیک کنید. خب طبیعی است که نتیجه نگیریم. در دنیا آموزش میدهند حتما چیزی بخرید که پسماند آن قابل بازیافت باشد. الان سرانه میزان تولید زباله در دنیا ۳۰۰ گرم و درایران ۷۵۰ گرم در روز است. این آمار خود نشان می دهد که ما چقدر از مولفههای روز دنیا عقب هستیم.
- با این وجود اکنون وضعیت مدیریت پسماند در شرکت شما چگونه است و چه بهرهای از این طلای کثیف نصیب استان میشود؟
در ابتدا بحث گفتم که نگاه ما به مقوله طلای کثیف اشتباه است. زیرا این نگاهی که ما داریم با نگاه دنیا فرق میکند. اگر هر کسی بخواهد سری به خطوط پردازش زباله در کارخانه ما بزند، خواهد دید که فرایند بازیافت نه تنها سوددهی اقتصادی مستقیم ندارد، بلکه بسیار هزینهبر است. ارزش اقتصادی به جای دیگر برمیگردد. به عنوان مثال ما روزانه ۵۰۰ تن کودآلی تولید میکنیم که این میزان کود میزان خاکی را که در بخش کشاورزی نابود میشود جبران میکند. ازسویی دیگر وجود مواد آلی در این کودها، زمینه کاهش مصرف کود شیمایی را در امر کشاورزی پایین میآورد که این فواید بسیار با اهمیتتر از بهره اقتصادی مستقیم است.
البته ازآنجاکه تفکیک زباله از مبدا صورت نمیگیرد موجب میشود تا بازیافت زبالههای خشک با هزینه بالاتری انجام شود که همین مساله هم موجب میشود تا این زبالهها ارزش اقتصادی چندانی نداشته باشند. زمانی می توانیم طلای کثیف را به زباله ها اطلاق کنیم که همه فرایندها از ابتدا درست انجام شود. یعنی پلاستیکها، شیشهها، فلزات و مواد آلی باید از مبدا تفکیک وجداسازی شوند تا بتوانیم بهره لازم را ازآن ببریم. به عنوان مثال بطری آب معدنی و یا بطریهای شیشهای وقتی با مواد آلی و شیرابهها آغشته میشوند برای بازیافت به آب زیاد لازم دارند که همین خود نشان میدهند که هیچ منفعتی درخصوص بازیافت زباله در کشور وجود ندارد. همچنین میزان کاغذهایی که با موادآلی آغشته میشوند به هیچوجه قابل بازیافت نیستند.
- اکنون چند کارخانه در گیلان در زمینه بازیافت زباله در گیلان فعالیت دارند؟
درحال حاضر ۳ کارخانه یکی در غرب، یکی در مرکز و یکی هم در شرق گیلان در زمینه تهیه کودآلی در این استان فعالیت دارند و تاکنون هیچ یک از طرحهای مطرح در زمینه مدیریت پسماند استان به دلیل نبود اعتبار به نتیجه نرسیدهاند.
-آیا زبالههایی که در گیلان دفن میشوند ارزش اقتصادی دارند؟
ما امروز در علم مدیریت پسماند، گزینهای به نام «بازکنی لندفیل یا گورستان زباله» ها داریم. در این فرایند دفنگاهها بازکنی میشوند و زبالهها به وسیله دستگاهها تفکیک و تجزیه میشوند. آنهاییکه ارزش ندارند سوزانده میشوند و آنهاییکه قابل استفادهاند بازیافت میشوند.
- آیا آماری از میزان زبالههای دفنشده در گیلان دارید؟
آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد، اما در خصوص سایت دفن زباله سراوان تخمین زده شدهاست که حداقل ۱۰ میلیون تن زباله در آنجا دفن شده باشد.
- به نظر شما بهترین الگویی که میتوان برای مدیریت پسماند گیلان درنظر گرفت کدام است؟
با توجه به شرایط آب و هوایی، اقلیمی و فرهنگی، تنها الگویی که میتوان برای گیلان در نظر گرفت، الگوی مدیریت پسماند کشور آلمان است. اما باید توجه داشته باشیم که مدیریت پسماند در آلمان ۵۰ سال طول کشیده تا به این مرحله رسیدهاست. به عنوان مثال این کشور فقط ۲۰ سال زمان صرف کرده است تا بتواند امر جداسازی شیشه از دیگر زبالهها را نهادینه کند.
- آیا آمار درستی از میزان تولید زباله در گیلان وجود دارد؟
صراحتا باید بگویم نه. چون این آماری که ما ارائه میکنیم، مربوط به انتقال پسماندها به سایتهای دفن زباله است. ما در همه نقاط این استان با پراکندگی و رهاسازی زباله مواجهایم، همه این موارد به کنار، اصلا فضایی برای دفن نخالههای ساختمانی هم وجود ندارد و هرکسی نخالههای خود را در گوشهای رها میکند.
نظر شما