به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، قاضی موحدی آزاد وضعیت دادگاه محمد خرمیپور، مهدی خرمیپور، تیمور عامری برکی، علیرضا عامری برکی، مکی سلطانی، کاظم نجفی فراهانی، محمدحسین زندیه، محمد حسین وکیلی، امید صابرخیابانی، محمد زندیه، سیدحمیدرضا مصطفی، معصومه خرمیپور، منیره خرمیپور، شهرام تیموری، علیاصغر سلطانیگهر، مجید شفیعی، و بابک حسینی را به عنوان متهمان حقیقی و شرکتهای دولفین آبی، دکاتجارت آتی و کشت و صنعت سبز سبحان را ۳ متهم حقوقی این پرونده عنوان کرد.
در اولین جلسه محاکمه، کیفرخواست این متهمان قرائت و اعلام شد متهمان این پرونده به مشارکت یا معاونت در اخلال در نظام ارزی و پولی کشور از طریق قاچاق عمده ارز به صورت شبکهای و سازمان یافته در حد کلان به میزان ۱۵۰ میلیون دلار متهم هستند.
در ابتدای جلسه قاضی موحد اعلام کرد: ۱۰ نفر از متهمان فراری هستند و از متهم کاظم نجفآبادی فرهانی خواست تا در جایگاه برای دفاع از خود حاضر شود.
این متهم ضمن رد تمام اتهامات وارده گفت: ۱۰ سال است که در بورس فعالیت کرده ام و با بسیاری از شرکتهای بازرگانی و تولیدی ارتباط داشتم و از طریق یکی از دوستانم با شرکت محمد خرمیپور که در زمینه صادرات زعفران فعالیت داشت، آشنا شدم و پس از آن که فهمیدم وی در اربیل عراق فعالیت بازرگانی دارد، تصمیم گرفتم به دلیل آن که کشور در تحریم بود با آنها فعالیت کنم.
متهم نجفآبادی ادامه داد: خرمیپور نیز مدیر شرکت دلفین آبی من را به شرکت خود دعوت کرد و گفت که ما در زمینه صادرات خوش نام هستیم و میخواهیم روغن خام از روسیه وارد کنیم و بعد با بستهبندی و برند خودمان آنها را صادر کنیم.
وی گفت: تمام ثبت سفارشات به صورت قانونی انجام شده و در سال ۹۶، ۱۰۰ ثبت سفارش برای شرکت دلفین آبی و در سال ۹۷، ۱۰۰ ثبت سفارش دیگر برای شرکت دکا تجارت انجام شد که ارزش محمولهها ۵۰ میلیون یورو بود.
نجف آبادی با اشاره به اینکه به ۲۰ عدد از این محموله ها ارزی اختصاص نیافت، گفت: بنده ۶۵ درصد معلولیت دارم و جزء ایثارگران دفاع مقدس هستم و در تمام مراحل اخذ و ثبت سفارشها قانون به صورت کامل رعایت شده، بنده فعال بورس کالا هستم و در قبال فعالیت و کاری که انجام دادم مبلغی را به عنوان حقالزحمه دریافت کردم و هرکاری که کردم بر اساس روال متعارف بورس بوده است.
وی گفت: استشهادیه همکاران فعال در بورس موجود است و من از طریق فعالان بورس با تیمور عامری که فردی خوشنام بود، آشنا شدم و موضوع فعالیت شرکت محمد خرمیپور را با او مطرح کردم که منجر به ملاقات این دو نفر در صرافی عامری شد، البته در تفاهمنامه تنظیمی ما بین آنها من هیچ نقش و سمتی نداشتم.
متهم نجفآبادی فرهانی گفت: برای تسریع در فرایند ثبت ها از سه نفر از مسئولان شرکت دلفین آبی، دکا تجارت و سبحان سبز استفاده کردیم که در سال ۹۶ مبلغ ۷۵۰ هزار تومان و در سال ۹۷ مبلغ یک میلیون تومان به صورت ماهیانه به آنها اعطا شد.
وی تصریح کرد: البته شرکت خرمی پور هنوز مبلغ ۲۰۷ میلیون تومان به من بدهکار است و من از تعهدات ارزی آنها بیخبر هستم و خودشان باید جوابگو باشند.
متهم نجفآبادی گفت: شرکت محمد خرمیپور در حوزه صادرات و واردات و به صورت خانوادگی اداره میشد و بنده هیچ نسبتی با نامبردگان نداشتم و تنها در قبال زحمات خود مقداری معین که حتی کمتر از عرف تجارت بود می گرفتم و مدتی طولانی است که من در تودیع وثیقه ناتوانم و در زندان هستم درحالیکه اقدامی خلاف قانون انجام ندادهام و درخواست صدور حکم برائت و تعیین میزان وثیقه کمتر را خواهانم.
قاضی از متهم پرسید: شما مجوز فعالیت در بورس را دارید؟ متهم پاسخ داد: من کارمند بورس نبودم اما مثل صدها نفر دیگر ارتباط خریدار و فروشنده را ایجاد میکردم.
قاضی پرسید: شما جایی گفتید جانباز هستید؟
متهم گفت: من چنین چیزی نگفتم. برخی ذهنیت خود را مطرح کردند.
قاضی پرسید: مجید شفیعی را از کجا میشناسید؟
متهم گفت: در پروژهای با هم آشنا شدیم و ارتباطمان برقرار ماند.
قاضی از متهم نجف ابادی پرسید: به غیر از آقای خرمیپور با آقای شفیعی همکاری داشتید؟ متهم مجدد پاسخ داد: سال ۹۵ مجوز حدود ۱۲ هزار تن گندم را گرفتم و بعد با آقای شفیعی آشنا شدم.
قاضی از متهم خواست تا توضیح دهد بهغیر از شرکت آقای خرمیپور، با شرکت دیگری همکاری کرده یا خیر که متهم پاسخ داد: با چند شرکت کار کردم.
قاضی پرسید: حقالزحمه را چطور میگرفتید؟
متهم گفت: برخی موارد در بورس عرف بود.
قاضی تاکید کرد: شما مجوز نداشتید.
متهم گفت: ما با کارگزاریها همکاری میکردیم.
قاضی دادگاه گفت: چقدر اموال دارید، میزانش را بگویید: متهم پاسخ داد: دو خانه دارم که یکی ارث پدری است و یکی هم در سال ۹۷ خریدم. یک پژو هم دارم.
قاضی پرسید: شما چقدر به آقای شفیعی پرداخت کردهاید؟
متهم پاسخ داد: ایشان به همراه پسرش کار میکرد که در طول یک سال مبلغ ۷۵ میلیون تومان دریافت کرد.
قاضی پرسید: کجا این کار انجام میشد؟ متهم پاسخ داد: میگفتند دفتر دارند.
قاضی پرسید: چند سال با شفیعی آشنا هستید؟ متهم پاسخ داد: از سال ۹۶ آشنا هستیم و تلفنی قرارها را هماهنگ میکردیم.
وی در پاسخ به سوال قاضی که پرسید چرا برای کارتان به کارمند وزارت صمت مراجعه کردید، گفت: ورود به سیستم یکسری اطلاعات میخواهد.
قاضی پرسید: چرا به کافینت مراجعه نکردید؟ متهم پاسخ داد: لزومی نداشت.
قاضی گفت: شما در مجموع ۱۴۵ میلیون تومان به حساب آقای شفیعی ریختهاید.
متهم گفت: آن مبلغ مربوط به شرکت آرد پرند است.
قاضی مجدد پرسید: محمدحسین زندیه را از کجا میشناسید؟ متهم پاسخ داد: وقتی وارد شرکت شدم ایشان در آن شرکت کار میکرد.
قاضی گفت: از دفتر آقای زندیه مهر و سربرگ کشف شده و گفته اینها را شما به وی دادهاید. متهم گفت: من چیزی به ایشان ندادم.
قاضی گفت: شما بدون مجوز و تحصیلات به خیلی از حوزهها ورود کردهاید که این مسئله غیرمتعارف است.
متهم گفت: من اطلاعات را از بورس میگرفتم و هر کارگزاری این موارد را عرضه میکرد.
قاضی پرسید: آقای شفیعی چه کمکی به شما میکرد؟ متهم پاسخ داد: ایشان کارمند وزارت صمت در بخش ثبت سفارش بود.
قاضی پرسید: همکاری بعدی ایشان چه بود؟ متهم گفت: همکاری دیگری نداشتیم.
قاضی در ادامه با قرائت بخشی از کیفرخواست گفت: شما در تخصیص ارز نقش قابل توجهی داشتید. متهم پاسخ داد: قبول ندارم. من تخصیصدهنده نیستم و فقط فعال بورس کالا هستم.
قاضی موحدی گقت: شما از شرکتهای خارجی پیشفاکتور میگرفتید و پیشنهاد خرید ارز دولتی نیز مطرح کرده اید، در این مورد چه پاسخی دارید؟ متهم گفت: این اتهامات را قبول ندارم.
قاضی گفت: شما طرف قرارداد بودید چون درصد میگرفتید. متهم پاسخ داد: من حقالزحمه خودم را میگرفتم.
قاضی موحد تاکید کرد: این توافق نشانه تبانی است. متهم گفت: همه ثبت سفارشهایی که من انجام دادم قانونی بود.
قاضی گفت: ممکن است بخشی از فرایند قانونی باشد اما نتیجه این است که تبانی کردید تا ارز دولتی را در بازار آزاد بفروشید. همچنین مراجعه شما به آقای شفیعی به واسطه کارمند صمت بودن ایشان بود.
متهم گفت: در ثبت سفارش کسی باید از صبح پای سیستم بنشیند چون گاهی سیستم شلوغ است. ثبت سفارش یک سامانه است که برخی اطلاعات را میگیرد. پروفرمها را علیرضا عامری به من میداد و بانک عامل را هم محمد خرمیپور به من اعلام میکرد، من نیز این اطلاعات را به مجید شفیعی میدادم چراکه وی یک اپراتور وارد به کار بود.
قاضی موحد پرسید: از چه نرمافزاری برای ثبت سفارشها استفاده میکردید؟ متهم نجفآبادی گفت: علیرضا عامری در واتسآپ و تلگرام برای من سفارشها را میفرستاد و من آنها را به مجید شفیعی میفرستادم و پسر او سفارشها را ثبت میکرد.
قاضی موحد گفت: پس بلد بودید خودتان کار کنید؟ متهم پاسخ داد: کار با واتسآپ و تلگرام را همه بلد هستند.
قاضی موحد گفت: شما به دلیل آن که شفیعی کارمند وزارت صمت بود به او مراجعه کردید.
متهم گفت: این کار فردی را میخواست که همیشه پشت سیستم بنشیند و پسر شفیعی میتوانست این کار را انجام بدهد و به همین دلیل پیشفاکتورها از علیرضا مرادی دریافت میشد و بانک عامل هم محمد خرمی پور را معرفی کرد.
قاضی موحد پرسید: شما در این پرونده دلال نبودید، بلکه خودت مباشرت داشتی؟ اسناد ثبت سفارشی توسط شما برای محمد حسین زندیه فرستاده میشد و زندیه گفته که سربرگها طراحی میشدند و پس از مدتی مورد استفاده قرار میگرفتند و شما به عنوان نماینده شرکت ذینفع بودید و فقط تصویر پیشفاکتورها را برای زندیه ارسال میکردید که نشان میدهد این تصویرها فتوشاپ بودند.
متهم نجفآبادی گفت: علیرضا عامری پیشفاکتورها را به من میداد و من به همان صورت که از علیرضا پیش فاکتور میگرفتم برای شفیعی ارسال میکردم.
قاضی موحد درباره دستمزد او پرسید؟ متهم نجفآبادی پاسخ داد: به صورت کلی مبلغ یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان دستمزد من بود که ۲۰۷ میلیون هنوز شفیعی به من بدهکار است.
قاضی موحد پرسید: در حساب همسرت چقدر پول است؟ متهم نجفآبادی پاسخ داد: در شعبه پاسارگاد اسلامشهر همسر من حساب دارد و من خودم یک میلیارد تومان در بانک سپرده گذاری کردهام.
قاضی موحد با اشاره به دستمزد متهم، گفت: آیا ۲ میلیارد دستمزد برای شما عادی است؟ متهم نجفآبادی پاسخ داد: این حقالزحمه من بود که در بورس عرف است، من از آرد و گندم طلایی پرند ۲۰۰ میلیون تومان پول گرفتم که ۴۰ میلیون آن به من رسید که ۱۶۰ میلیون دیگر بین شفیعی و خوش احوال تقسیم شد.
قاضی موحد گفت: انتقال پیش فاکتور از طریق واتسآپ ۲ میلیارد پول میخواهد؟ متهم نجفآبادی گفت: ۲ میلیارد برای صداقت من بوده است.
قاضی موحد گفت: شما برای خودتان صداقت داشتید، برای دولت که صداقت نداشتید. طبق توافقنامه مبلغ دریافت شده بسیار بیشتر بوده است.
متهم گفت: ما ۲۰۰ ثبت سفارش زدیم که فقط ۲۰ مورد سوئیفت نشد.
قاضی موحد گفت: با این لیست اموالی که معرفی کردهاید باید بگویید که بقیه ۲ میلیارد پول را کجا خرج کردهاید، آیا سفر خارجه میرفتید؟
متهم پاسخ داد: من ۳۵۰ میلیون تومان ماشین و خانه خریدم و یک میلیارد تومان هم در بانک پاسارگاد سرمایهگذاری کردم.
قاضی موحد گفت: وقتی فقط برای یک کار واسطهگری شما ۲ میلیارد تومان گرفتید، پس سود مدیر شرکت چقدر بوده است؟
در ادامه جلسه، باقری نماینده دادستان اظهار کرد: آقای نجفآبادی مدعی است که فعال در بازار بورس بوده و تمام کارها را بر اساس قانون انجام میداده، در حالی که از طریق فضای مجازی کار خود را پیش برده است، علاوه بر آن در گزارش پرونده دومین شرکت تولیدکننده روغن در شرکت در سال نیاز خود که ۶۰ هزار تن روغن بود، فقط ۷ میلیون یورو ارز گرفت، ما شرکت دلفین آبی و دکا تجارت روی هم رفته ۱۵۰ میلیون دلار ارز گرفتند.
نماینده دادستان با اشاره به شرکتهای خارجی طرف تجارت با شرکتهای داخلی، گفت: البته بر اساس تحقیقات مشخص شد که این شرکتها هیچ سابقهای در واردات روغن نداشتند.
باقری درباره ذینفع بودن، متهم نجفآبادی بیان کرد: در تمام نامهها شما به عنوان شاهد امضا کردهاید و قرار شد تا مابهالتفاوت نرخ ارز دولتی و آزاد بین طرفین تقسیم شود، آیا این کار به معنای آن نیست که قرار بود شما ارز را به صورت آزاد بفروشید و مابهالتفاوت آن به جیب و همدستانتان برود، علاوه بر آن آقای زندیه مدعی است که کاظم نجفآبادی فراهانی پیشنهاد واردات کالا را به خرمیپور داده است.
در ادامه جلسه محمد حسین زندیه به اتهام مشارکت در اخلال نظام ارزی و پولی از طریق قاچاق عمده در حد کلان به میزان ۱۵۰ میلیون دلار جعل مهر و جعل اسناد عادی و استفاده از اسناد مجعول در جایگاه مخصوص قرار گرفت و به معرفی خود پرداخت.
وی گفت: من محمد حسین زندیه متولد ۷۸ کارمند شرکت دکاتجارت، دلفین آبی و سبحان سبز بودم و تمامی موارد ذکر شده در کیفرخواست را رد میکنم. من به خاطر نوشتن اعترافات خود ۱۵ ماه از نوجوانی ام در زندان بودم. در ۹۰ درصد کیفرخواست آمده است که من در حین فرار دستگیر شدم، اما هنگامی که دستگیر شدم در شرکت حضور داشتم.
این متهم افزود: دایی من محمد خرمیپور وقتی از شرکت رفت، من به دفتر کار او رفتم و آنجا کار کردم و مهر سربرگ هم در اتاق او بوده است و به همین دلیل فکر میکنند که مهر و سربرگ متعلق به من است.
متهم زندیه درباره سمت خود در شرکت، گفت: کار من در شرکت کپی گرفتن، بایگانی و پیک بود و ماهیانه ۷۰۰ تومان دریافت میکردم، به چه حسابی گفته شده که من معاون خرمیپور بودم. چگونه یک جوان ۱۸ ساله میتواند این کار را انجام دهد، من حتی ۲۰ میلیون تومان هم ندارم، چرا باید وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی برای من تهیه شود.
وی افزود: پدر، مادر، خاله، دایی، شوهرخاله، مادربزرگ و به طور تمام خانواده من به کردستان عراق رفتهاند و من ۱۵ ماه است که در زندان هستم، من کارمند جزء در شرکت بودم و من هفتهای ۳ تا ۴ روز در شرکت حضور داشتم. هیچ کار خطایی نکردم، اما خانوادهام من را رها کردند و رفتند و من باید به جای آنها پاسخگو باشم، تنها گناه من این بود که فرزند این خانواده شدم.
قاضی موحد از متهم پرسید: معصومه خرمیپور چه نسبتی با شما دارد؟ متهم زندیه پاسخ داد: مادر من است و قبل از دستگیری من به کردستان عراق فرار کرد، البته آنها به من گفتند که به دیدار با محمد خرمیپور میروند، اگر میدانستم چرا میروند من هم با آنها میرفتم، البته سابقه داشت که همگی با یکدیگر مسافرت کنند.
قاضی موحد گفت: شما هم بلیت سفر داشتید. متهم زندیه گفت: من ۱۴ شهریور ۹۷ دستگیر شدم و قرار بود ۱۶ شهریور به اربیل عراق بروم، البته بلیت برگشت هم داشتم.
قاضی موحد گفت: در صحبتهای خود گفتید که به دایی خود گفتهام که این کار جعل است.
متهم زندیه پاسخ داد: وقتی با دایی خود صحبت کردم او گفت کار ما جعل نیست، اینها را در گاو صندوق بگذار.
قاضی موحد پرسید: مادرت در شرکت چه مسئولیتی داشت؟ متهم زندیه پاسخ داد: او به صورت اسمی رئیس هیئت مدیره شرکت دلفین آبی بود.
قاضی پرسید: علت همکاری شما با محمد خرمیپور و علیاصغر سلطانی چیست و چرا زمانی که متوجه شدید کار آنها جعل است، باز ادامه دادید؟ متهم زندیه پاسخ داد: علیاصغر سلطانی پسرخاله دایی من بود و دایی من گفت که تو کاری نداشته باشد.
قاضی موحد پرسید: مهرها را چه کسی ساخت؟ متهم زندیه پاسخ داد: محمد خرمیپور آنها را ساخت.
در ادامه جلسه نماینده دادستان گفت: محمد حسین زندیه بیشتر از آن که به دفاع از خود بپردازد، فضای دادگاه را به سمت احساسی شدن برد، در صورتی که او در صحبتهای خود اعتراف کرد که شروع به ساخت مهر و سربرگ جعلی کرده و یک هفته از آنها نگهداری کرده و سپس به سلطانی داده است.
در ادامه جلسه علی اصغر سلطانی گوهر به اتهام معاونت در اخلال نظام ارزی و پولی در حد کلان به میزان ۱۵۰ میلیون دلار و جعل و استفاده از اسناد مجعول به دفاع از خود پرداخت و گفت: در شرکت متهم من فقط وظیفه رسیدگی را برعهده داشتم و اتهام معاونت در اخلال نظام ارزی را قبول ندارم.
وی ادامه داد: من در جریان ارز و قاچاق نبودم و به همین دلیل اتهام معاونت به من منتسب و منصفانه نیست که اقدامات من را معاونت در جرم بدانید. همچنین جعل اسناد را قویاً تکذیب میکنم و اتهامات وارده را قبول ندارم، زیرا این اتهامات بر اساس اظهارات کذب محمدحسین زندیه بوده است.
متهم سلطانی گوهر ادامه داد: من اصلا سواد فارسی ندارم، چه برسد به سواد انگلیسی.
قاضی موحد گفت: اتفاقا سواد انگلیسی شما بسیار خوب است و خیلی خوب لایحه میخوانید.
به گفته قاضی موحد ادامه جلسه رسیدگی به پرونده در ساعت ۱۳ روز دوشنبه در شعبه یک دادگاه ویژه جرائم و مفاسد اقتصادی برگزار خواهد شد.
نظر شما