به گزارش همشهری آنلاین، داریوش یزدانی از جمله بازیکنان ارزشمند فوتبال ایران بود که سالهاست به آمریکا مهاجرت کرده و در آنجا به شیوهای دیگر فوتبال را دنبال میکند. وی اکنون یک متخصص با تجربه در زمینه مدیریت فوتبال است. کسی باید خودش هزینههای تیم و مجموعه مربیانتش را درآورد. ایسنا با وی گفتوگویی جذاب انجام داده است.
- چندین سال از حضور تو در فوتبال آمریکا میگذرد و در تیمهای مختلف حضور داشتی. برای کسانی که در جریان وضعیتت نیستند، از روند فعالیتهایت در آمریکا صحبت کن.
از نخستین سال ورود به آمریکا، در سطح دوم فوتبال این کشور که پایینتر از MLS است، فعالیتم را آغاز کردم. دو سال به عنوان دستیار سرمربی و دو سال هم به عنوان سرمربی هدایت تیم را بر عهده داشتم. اما به خاطر این که فوتبال آمریکا از نظر صعود و سقوط شباهتی به جاهای دیگر ندارد و امکان رسیدن به MLS وجود نداشت، از این کار کنارهگیری کردم.
- یعنی این که اگر قهرمان شوید، نمیتوانید به سطح بالاتر بروید؟
این مسابقات پوشش خبری ندارد و رقابتها دشوارتر از MLS است. تعداد مسابقات و مسافت شهرها هم زیاد است. هر مسافرتی در این کشور پهناور ساعتها به طول میانجامد. فاصله پروازی برخی از بازیهای ما در آمریکا، بیش از فاصله تهران تا لندن است و همین موضوع موجب خستگی تیم هم میشود.
وقتی شرایط صعود و سقوط وجود ندارد، انگیزه خودم را از دست دادم. از نظر درآمد هم کار کردن در تیم پایه وضعیت بهتری دارد. در این سطح از فوتبال آمریکا تیمهای آماتور و حرفهای وجود دارد و درآمد هم بیش از فوتبال سطح دو آمریکا است. در سال دوم مربیگری در سطح دو آمریکا، تا مرحله پلی آف هم رفتیم اما ثمری نداشت چرا که اگر قهرمان هم شویم، فصل آینده در همان مسابقات قرار خواهیم داشت.
بعد از آن، پیشنهادی از یک باشگاه در تگزاس دریافت کردم که یک باشگاه حرفهای بود و دنبال مربی برای تیم زیر ۱۸ و ۲۰ سال بودند. مسوولیت من در این باشگاه director of coaching است که به زبان فارسی "مسوول همه مربیان" میشود.
- فکر کنم در ایران مدیر فنی میگویند.
شاید همین نام باشد. در نهایت این پیشنهاد را قبول کرد و در آن جا افتادم. در واقع در چرخه آموزشی خوبی قرار داشتم و دورههای مختلف را سپری کردم. الان سال پنجم حضورم در این باشگاه است. یک مسوولیت دیگر در دانشگاه بر عهده دارم که کنار تیم دختران و پسران دانشگاه هستم و مسوولیت آنها هم بر عهده من است.
- تو با یک هدف مشخصی فوتبال آمریکا را انتخاب کردی و در حال فراگیری و پیشرفت هستی. بالاخره چه هدفی را در دوران مربیگری خودت دنبال می کنی؟ حضور در MLS، مربیگری در ایران و یا تیم ملی و حتی استقلال؟
علاقه داشتم در MLS کار کنم اما چون در این مسابقات بازی نکردهام، کارم سخت است. اگر در زمان بازیگری در MLS حضور داشتم، اکنون میتوانستم در این مسابقات سرمربیگری کنم. من توانستم در لیگ دو آمریکا و سه سال هم در سطح پایه، مقام قهرمانی را به دست بیاورم. در مربیگری روابط نقش مهمی را ایفا می کند اما به این معنی نیست که اینجا روابط نقش اصلی را داشته باشد. اگر شناخته شده بودم، بعد از موفقیت در ردههای مختلف به عنوان مربی، بیشتر به چشم میآمدم. شاید چند سال دیگر شانس مربیگری در MLS را داشته باشم.
باید خیلی بیشتر فعالیت کنم. علاقه زیادی به آموزش و یاد گرفتن دارم. البته در شهری که ما حضور داریم، از سال ۲۰۲۰ وارد MLS میشود و با من برای هدایت تیمهای پایه این باشگاه صحبت کردهاند. در واقع آکادمی و بازیکنان پایه را انتخاب و ادامه خواهم داد و در یک پروسه پنج ساله، باید پنج بازیکن را به رده بزرگسالان معرفی کنم. این موضوع در آمریکا شعار نیست.
- این که تیمها امکان صعود از دسته پایینتر و سقوط از دسته اول را ندارند، یه نکته منفی بارز در فوتبال آمریکا است. با این حال فوتبال آمریکا میزبان بازیکنان بزرگی است که در این کشور حضور دارند. کمی از ساختار فوتبال آمریکا بگویید؟
این فوتبال در کشوری حضور دارد که معروف به نظام سرمایهداری و سرمایه گذاری است. بکام برای خریدن تیم در MLS؛ ۱۱۰ میلیون دلار پرداخت کرد. تیمداری در این مسابقات راحت نیست. در کنار این مبلغ باید استادیوم چمن مصنوعی و طبیعی هم داشته باشید. باید سالن و کلینیک پزشکی نیز تایید شود که از الزامات MLS است. از نظر سختافزاری، فوتبال آمریکا کاملا مجهز است و از ۲۵ سال گذشته تاکنون تلاش شده تا به این مرحله برسد و به طور حرفهای اداره شود. اکنون استادیومهای آمریکا بهترینهای جهان هستند. در اروپا همانند استادیومهای آمریکا را نداریم.
- بازیکنان بزرگی در این سالها راهی فوتبال آمریکا شدند. به جز پول هنگفت چه عوامل دیگری موجب علاقهمندی این بازیکنان شده است؟
یکی از سیاستهای فوتبال آمریکا کنترل قرارداد بازیکنان است. به طوری که سطح قراردادها در آمریکا از لیگ برتر ایران و حتی از لیگ یک ایران هم پایینتر است. شما به قرارداد زلاتان نگاه نکنید. در آمریکا، باشگاهها بازیکنان بزرگ را جذب نمیکنند؛ بلکه اسپانسرها این بازیکنان را به MLS آوردهاند.
به طور مثال اسپانسر استقلال ۱۰ میلیون دلار میدهد و یک بازیکن بزرگ را جذب میکند. بازی کردنش برای استقلال است، اما تمام درآمد تبلیغاتی آن بازیکن عاید اسپانسر میشود. در نتیجه هیچ گونه بدهی روی دست استقلال هم نمیماند.
وقتی جرارد به آمریکا آمد، شکلات داغ با او قرارداد بست و همه درآمدش هم عاید اسپانسر شد. هنگامی که زلاتان به آمریکا آمد، تولیدکنندگان پوشاک با او قرارداد بستند. زلاتان مدل تبلیغاتی آنها بود. تمام بیلبوردها و ظرفهای یک بار مصرف قهوه را برای زلاتان استفاده کردند. این کار باعث جذابیت فوتبال آمریکا شد اما سقف قرارداد هم بالاتر نرفت.
سقف قرارداد به چند بخش تبدیل میشود. مثلا سطح یک، بازیکنانی هستند که در تیمهای ملی آمریکا بازی کردهاند و مبلغی در حدود ۳۸۰ هزار تا ۷۰۰ هزار دلار می گیرند. این مبلغ کمتر از دستمزد بازیکنان خارجی استقلال و پرسپولیس است.
- قوانین محدود کننده در فوتبال آمریکا جلوی رشد فوتبال این کشور را نمیگیرد؟
خیر. یک قانون دیگر این است که ابتدای هر سال، فدراسیون لیست قراردادها را از باشگاهها میگیرد و هر تیمی هم میزان بودجه خود را اعلام میکند. مثلا تیمی میگوید هزینه من ۴۰ میلیارد تومان است. در نتیجه باشگاه باید این مبلغ را داشته باشد و در حساب فدراسیون فوتبال بلوکه کند. هر وقت که میخواهد چک صادر کند، فدراسیون فوتبال باید آن را امضاء کند. در واقع بازیکنان بعد از آن حقوق خود را از فدراسیون می گیرند نه باشگاه.
- در نتیجه بدهی هم روی دست تیم نمیماند؟
به هیچ عنوان در فوتبال آمریکا بدهی وجود ندارد. تمام باشگاههای MLS از ۱۱۲ تا ۳۵۰ میلیون دلار در حساب فدراسیون فوتبال پول دارند که طی سالیان اخیر ذخیره شده است.
- قصد داری دانش مدیریتی خودت را که در آمریکا به دست آوردی، به ایران منتقل کند و در این عرصه به فعالیت بپردازی؟
مسوولیت من DIRECTOR OF COACHING است و در یک باشگاه خصوصی کار میکنم .در نتیجه پولی به من نمیدهند. خودم باید از ثبت نام بازیکنان در مدارس فوتبال، اسپانسر و کمپ پول دربیاورم. همچنین باید مربی استخدام کنم و حقوق آنها را بدهم. تمام این کارها را در چهار، پنج سال اخیر انجام دادهام. سالانه به حدود یک و نیم میلیون دلار نیاز داریم که من موظفم آن را تامین کنم. در تیممان ۱۴ مربی داریم که ۶ نفر با حضور خودم به طور ثابت فعالیت میکنیم. دو مجموعه تمرینی داریم که در یکی سه زمین و در یکی چهار زمین تمرین موجود است.
- الان بیشتر مدیر هستی تا این که مربی باشی؟
هر دو را انجام میدهم. ما شش مربی هستیم که کارمند مجموعه محسوب میشویم. سالانه ۵۰۰ هزار دلار از شرکت تولیدات پوشاک نایکی میگیریم و باید شروط نایکی را برآورده کنیم. نایکی میخواهد هر پنج سال یک بازیکن در تیم ملی پایه داشته باشیم. اگر بازیکنی نداشته باشیم، قرارداد با نایکی قطع میشود.
- چرا در فوتبال آمریکا، دختران بیش از مردان موفق شدهاند؟ این موضوع به خاطر سرمایه گذاری بیشتر آمریکا در بخش زنان به نسبت سایر نقاط جهان است؟
من با این موضوع موافق نیستم که سایر کشورها روی فوتبال زنان کمتر سرمایهگذاری میکنند یا جدی نیستند. ژاپن، چین و کره جنوبی از آسیا و سوئد، دانمارک، فنلاند، ایتالیا، فرانسه، انگلیس، هلند و آلمان از اروپا سرمایهگذاری زیادی در بخش بانوان انجام دادهاند. در کشوری مثل ژاپن در سرمایهگذاری روی زنان بیش از مردان است. اگر فوتبال بانوان را دنبال کنید، میفهمید که سرمایهگذاری در بخش بانوان چقدر بوده و تا چه حد فعال هستند.
فوتبال زنان به جذابی مردان نیست. از سویی فوتبال مردان قدمت و تاریخ بیشتری دارد، سریعتر است و همه فکر میکنند فوتبال یک ورزش مردانه است. اگر عامیانه بگوییم در آمریکا هم میگویند فوتبال یک بازی مردانه است. با این حال کشورهای صاحب سبک، سرمایهگذاری زیادی روی فوتبال زنان انجام دادهاند.
- پس چه دلیلی باعث رشد بیشتر زنان در آمریکا شده است؟
من در رده سنی پایه کار کردهام و یک مقدار اشراف بیشتری دارم. استعداد در همه جا دنیا یک جور است. نمیتوانیم بگوییم استعداد یک بچه سوئدی یا برزیلی بیش از ایرانی است. یک تفاوت عمده وجود دارد. موضوع این است که در آمریکا، استعدادهای درجه یک و کودکانی که از شرایط فیزیکی ورزشی خوبی برخوردار هستند، نمیخواهند فوتبال بازی کنند. آنها فوتبال آمریکایی، بسکتبال، بیس بال و شنا را ترجیح میدهند و حتی تنیس را هم بیشتر از فوتبال دوست دارند چرا که در بسکتبال، فوتبال آمریکایی، تنیس، راگبی و بیس بال درآمد بیشتر وجود دارد. فوتبال در اولویت پنجم کودکان آمریکایی است.
اما این موضوع در فوتبال زنان برعکس است. استعدادهای درجه یک فوتبال بازی میکنند و بعد از آن به تنیس و بسکتبال علاقهمند هستند.
- درباره ایران چطور؟ مردم بیشتر به فوتبال علاقه دارند اما در همان سطح ۷۰ سال گذشته در آسیا هستیم.
در فوتبال ایران استعداد ورزشی زیاد است. اگر یک تغییر رویه رخ بدهد و نصف قراردادهای فوتبال را به سایر رشتهها بدهیم، همین سطح هم افت میکند. مثلا اگر یک کشتیگیر سالانه یک میلیارد و یا در اندازه یک فوتبالیست درآمد داشته باشد، میبینیم که کشتی رشد کرده و فوتبال افت میکند.
فوتبال ایران در بهترین حالت قرار دارد چون خیلی خوب به آن توجه میشود و نگاهها معطوف به آن است اما اگر مقداری از این توجه را به سمت کشتی ببرید و شروع به تماشای بسکتبال و والیبال کنید، استعدادها تقسیم میشود.
- مقداری از فوتبال آمریکا فاصله بگیریم و به خودمان بپردازیم. تیم ملی با مارک ویلموتس در مسیر جام جهانی قرار دارد و شکست مقابل بحرین و عراق تا حدودی موجب نگرانی شده است. ارزیابیت از روند تیم ملی چیست؟
کارلوس کیروش در دوران هشت ساله خود در تیم ملی، کارش را خیلی خوب و با تعهد کامل انجام داد. نمیگویم بهترین مربی تاریخ ما بود اما کارش را خوب انجام داد. با توجه به ضعفها و سستیها در فوتبال کشورمان، بالاخره کیروش هفت، هشت در ایران ماند و با تمام کاستیها کار کرد. مربی خوبی بود و کارش را انجام داد اما بالاخره هر آمدنی، رفتنی دارد. او هموطن ما نبود و از فوتبال ما رفت و در تیم ملی کلمبیا که اسم بزرگی هم دارد، مشغول است و برای او آرزوی موفقیت داریم.
اعتقاد دارم بعد از کیروش، با توجه به این که بازیکنان هنوز جوان هستند، میتوانیم تا چندین سال از آنها استفاده کنیم. باید در انتخاب سرمربی تیم ملی دقت بیشتری صورت میگرفت. مربیای را میآوردند که از نظر فنی و رفتاری به کارلوس کیروش نزدیک باشد. کی روش از نظر فنی مربیای بود که سیستم و سبک دفاعی داشت. او جنگنده و مبارز بود که رو به روی سختی قرار میگرفت و دعوا میکرد و مثل یک پدر همه چیز را میخرید تا تیمش را موفق کند. باید یک مربی با آن خصوصیات جذب میکردیم. بعد کیروش باید یکی مثل مورینیو را میآوردیم. یک مربی جوان که همسن ویلموتس باشد، سبک ویلموتس مانند کیروش نیست.
- شاید با ویلموتس به جام جهانی هم نرویم
به طور۱۰۰ درصد نه، اما در انتخاب مربی اشتباه کردیم. باید به این نتیجه برسیم که ما به سبک کیروش علاقه نداشتیم. اگر کمیته فنی قوی باشد به این نتیجه برسیم که سبک کیروش را علاقه نداریم و به سمت بازی تهاجمی و مالکیت توپ می رویم، مانند ژاپن که چه ببریم یا ببازیم، دست از اصول خودمان برنداریم. ما میخواهیم فوتبالی مانند ژاپن داشته باشیم. آنها در جام ملتهای آسیا و جام جهانی هم همین سبک را دارند.
حالا اگر ویلموتس میخواهد سبک هجومی را پیاده کند باید حوصله کنیم. او نمیتواند با سرعت کیروش پیش برود. اصلا امکان دارد این تیم در مقدماتی جام جهانی حذف شود. امکان دارد همه بازیها را ببازیم. دلیل ندارد چون تیم کیروش خوب بود، با سبک ویلموتس هم موفق شویم. موقعی که سبک و شیوه بازی متفاوت است، بازیکنان دچار چالش خواهند شد. آنها سالها با یک ترکیب متفاوت بازی کردند اما اکنون باید هجومی باشند. باید به ویلموتس زمان بدهیم تا تفکراتش را در زمین پیاده کند.
این بازیکنان چند سال با سبک دیگری کار کردند. الان همه چیز عوض شده و حتی اگر ویلموتس زیاد درباره بازی هجومی کار کند، نمیتواند کاری انجام دهد. او باید فلسفه بازی هجومی را داشته باشد و بیشتر درباره سبک بازی صحبت کند. هنوز اتفاقات به خوبی انتظاراتش پیش نرفته اما باید حوصله کنیم.
تمام شیوههای بازی زمانبر است. هر چیزی زمانبر است حتی اگر تیم خوبی باشد. صادقانه و دوستانه صحبت کنیم. برخی مواقع راجع به صدرنشینی در رنکینگ صحبت میکنیم، اما من اعتقادی به آن ندارم. چرا سالها نتوانستیم از گروهمان در جام جهانی صعود کنیم اما ژاپن و کره صعود کردند. ۴۰ سال در آسیا قهرمان نشدیم و به المپیک نرفتیم، اما کره، ژاپن و عربستان چندین بار قهرمان شده و المپیک رفتهاند.
فدراسیون ما چه گلی به سر تیم ملی و فوتبال زده که اولین فدراسیون آسیا باشد. اینها تبلیغاتی است و در آیند هم میبینید که یک چیزهایی پشت پرده بوده تا این اتفاقات بیافتد.
- استقلال چطور؟ این روزها بهتر بازی میکند و بیشتر م برد اما کمبود بازیکن وجود دارد. استراماچونی توانسته به سمت اهدافش برود؟
من اعتقاد دارم که مربی خوبی آوردیم. میدانم خیلی از پیشکسوتها کادر فنی و بازیکنان را تخریب میکنند اما دلیلش را نمیدانم. البته برخی از مسائل را میفهمم اما باید به سرمربی زمان داد. ما چندین سال قهرمان نشدیم. مهم نیست که باز هم قهرمان نشویم. مساله مهم سبک بازی تیم است. اجازه دهیم این مربی سبک بازی را مشخص کند. مشخص شود چه میخواهیم. فوتبال دوره بکش بکش و بزن زیرش روی سر کاوه رضایی و یا یک ضربه سر شهباززاده، به سر آمده و باید از آن فاصله میگرفتیم. الان از آن فاصله گرفتیم و روی زمین بازی میکنیم. این تیم دو، سه مهره خوب بازی ساز در وسط زمین نیاز دارد و یک مهاجم میخواهد که در هر دو بازی یک گل بزند. بیشتر هم نه.
در خط دفاعی یک مدافع وسط هم مثل منتظری باید باشد تا آرامش را به دیگران منتقل کند و تصمیم خوب بگیرد. به نظرم به اندازه کافی بازیکن بااستعداد داریم. نمیتوانیم بگوییم عارف غلامی، قائدی و رضاوند بااستعداد نیستند. فرشید اسماعیلی پرتلاش است و روزبه چشمی در خط دفاعی خوب عمل میکند. برای اولینبار در سبکی که استراماچونی بازی میگیرد، میبینم که چشمی اشتباهات گذشته را ندارد و پرخاشگر نیست. پاسهای که میدهد انتخابهای خوبی است. این موضوعات به مربی بر میگردد. حواشی روزبه چشمی کم شده است. این نشان میدهد کار تیمی انجام میشود.
- اما هواداران قهرمانی میخواهند.
برای امسال قهرمانی خیلی سخت است. با این تیم و نفرات دشوار است اما استقلال به راحتی میتواند با همین تیم بیاید وامتیازات را جبران کند و سهمیه آسیا را بگیرد. اگر استقلال سهمیه آسیا را بگیرد و به لیگ قهرمانان آسیا برود، یک امتیاز خوب است. بازیکنان جدید هم بازی در تیم آسیایی را ترجیح میدهند و با رغبت بیشتری به استقلال میآیند.
- هدف خرید دیاباته چه بود؟ او بسیار قد بلند است و به راحتی میتوان تاکتیک تیم را با حضورش تشخیص داد و به نوعی او را مهار کرد.
بازیکنی که من دیدم روی زمین هم میتواند بازی کند. استراماچونی بهترین مربی جهان نیست اما برای ما و استقلال خوب است.
- در برنامههایت به مربیگری در ایران هم فکر کردی؟
به ایران هم خیلی علاقه داشتم و دوست دارم در کشورم کار کنم. دوست داشتم در تیمهای ملی پایه کار کنم. یک دفعه هم برای تیم پایه صحبت شد اما زمان مناسبی نبود. ارتباطم با اعضای فدراسیون فوتبال هم خوب است. فدراسیون هم ارتباط خوبی با من دارد و به عنوان مربی برای تیمهای پایه با من صحبت کردند. وقتی ویلموتس به ایران آمد، صحبتی با من داشتند چرا که ویلموتس و فررا از من شناخت داشتند. فررا مربی من در بلژیک بود اما خودم دوست دارم روی تیمهای پایه کار کنم اما زمانی که با من صحبت شد، مناسب نبود. وقتی با من برای یکی از تیمهای پایه صحبت شد، فقط پنج ماه تا مسابقات مانده بود. دوست دارم زمان کافی وجود داشته باشد و برنامهها و اهدافم را اجرا کنم.
- دوست داری در استقلال هم مربیگری کنی؟
اتفاقا در یکی؛ دو مقطع از سوی استقلال با من صحبت شد. در دوره مربیگری مظلومی و استراماچونی از من درخواست کردند و در زمان مظلومی گفتم که نمیتوانم بیایم. شرایط طوری نبود بیایم اما زمانی که استراماچونی آمد، به حضور در استقلال علاقمند بودم ولی این اتفاق عملی نشد.
- در آخر از زندگی و کار در آمریکا راضی هستی؟
قسمت خوب کارم این است که در چرخه آموزشی است. کمتر از هر شش ماه به روز میشوم و به خصوص که تیم ما نایکی کلاب است. در آخرین سفر هم چند ماه قبل ما را به لامسیا فرستادند. با تیمهای پایه بارسلونا بودیم و در چند سمینار حضور یافتیم. سرمربی تیم زیر ۲۱ سال بارسلونا مدرس ما در آن ۱۰ روز بود و تمام اتفاقات سال ۲۰۱۹ را که قرار بود رقم بخورد توضیح داده شد.
نظر شما