روزگاری مردم به او که با طحال پاره برای تیم ملی بازی میکرد عشق میورزیدند. او که همه قله های فتح نشده فوتبال را برای ایرانیان، یک به یک فتح کرد و پیش رفت. بازی در بایرن مونیخ، حضور در فینال لیگ قهرمانان اروپا ، گلزنی به میلان، رسیدن به رکورد بیش از صد بازی ملی ، آقای گلی جهان و....
مردی که روزهای خوشش درست در پایان حضور بازی های ملیاش به سر رسید. همه جمعیتی که دایی را تا سال ها می ستاییدند پیش از جام جهانی آلمان، دیگر علاقه شان به اسطوره که حالا به 40سالگی می رسید ، کمتر و کمتر می شد. بازی با مکزیک روز کابوس بار دایی بود. روزی که او همه تلخی یک باخت را تنهایی به دوش کشید. ماه ها طول کشید تا دوباره دایی روی پاهایش بایستد. درست زمانی که با سایپا قهرمان شد و جانشینان او در تیم ملی در بازی های جام ملتهای آسیانمایشی ضعیف داشتند. همه روزهای بعد از این ، همراه بود با افتخاراتی که دایی در حضورهای بین المللی اش برای فوتبال ایران کسب می کرد. روزها به کام او پیش رفتند تا سرانجام خبر ویژه به یکباره اعلام شد. دایی ، سزمربی تیم ملی فوتبال ایران!
1- استقلال اردبیل 68-66
سالها قبل و در اولین روزهای پایان جنگ 8 ساله فوتبال بار دیگر همراه با لیگ قدس جان دوبارهای گرفت. همزمان با این لیگ که مختص نمایندگان استانها بود لیگی به نام فلق برگزار میشد که مخصوص تیمهای شهرستانهای کشور بود.
لیگی که تیمهای مراکز استان در آن حق حضور نداشتند. سال 68 جام فلق را استقلال اردبیل برد. تیمی که در راه قهرمانی گلزنی قد بلند و لاغر اندام و البته در آن سالها جوان! داشت. گلزنی مادرزاد به نام علی دایی. این نقطه شروع فوتبال ستاره تمام شده فوتبال ایران است.
2- اتحادیه تاکسیرانی 70-68
نتایج کنکور سراسری سال 68 شهریور ماه اعلام شد. علی نامش را در روزنامه دید. او حالا دانشجوی رشته مهندسی دانشگاه شریف بود. پس به تهران آمد و مشغول تحصیل شد از آبان ماه همان سال به پیشنهاد یکی از دوستانش به تمرین تیم اتحادیه تاکسیرانی رفت.
پرویز مظلومی مربی آن زمان تاکسیرانی میگوید: «پسر جوان قد بلندی با یک ساک ورزشی آمد سر تمرین تا تست بدهد. خوب میدوید و بهتر سر میزد، اما تکنیک نداشت البته آن موقع با اینکه تکنیک بازی را بلد نبود نشان داد که میتواند بازیکن خوبی شود به همین دلیل نگهاش داشتیم.»
علی خیلی زود برای تیمش ستاره شد. او سال 69 توانست آقای گل دسته دوم باشگاههای تهران شود. این دومین پله او در راه پیشرفت بود.
3 - بانک تجارت 73-70
«چند ماه قبل رفته بودم یک بازی از تاکسیرانی را دیده بودم و از بازی دایی خوشم آمد». ناصر حجازی مربی بانک تجارت که سکوی پرتاب علی دایی به تیم ملی بود این جمله را میگوید. علی پس از دو سال بازی در تاکسیرانی اولین قرارداد حرفهایاش را با بانک تجارت بست او اوایل همین سال به اردوی تیم ملی هم دعوت شد ولی پروین او را خط زد. دایی که همزمان با بانک تجارت شانس حضور در پرسپولیس را هم داشت پس از خط خوردن از اردوی تیم ملی به بانک تجارت رفت.
او گفته بود حالا که خبری از تیم ملی نیست ترجیح میدهد پول در بیاورد! دایی در سالهای حضور در بانک تجارت دو بار آقای گل دسته اول تهران شد و بالاخره برای اولین بار در سال 72 و بازیهای اکو پیراهن تیم ملی را برتن کرد. اولین حضور رسمی او در تیم ملی بازی ایران و عمان در مرحله اول مقدماتی جام جهانی 94 بود. او که دقیقه 80 به جای صمد مرفاوی به زمین آمد، همان لحظه ورود توپی را به تیر دروازه رقیب کوبید که سند حضور ثابتش در زمین را امضا کرد.
4- پرسپولیس 75-73:
و بالاخره علی دایی به پرسپولیس رفت. او که ستاره تیم ناکام ایران در مقدماتی 94 بود پس از آقای گلی کشور همراه با تجارت در سال 73 و همزمان با مدیر عاملی عابدینی در پرسپولیس راهی ا ین تیم شد.
قراردادی 13 میلیونی که بالاترین قرارداد یک بازیکن تا آن زمان برای فوتبال ایران بود. دایی همان سال اول و در 24 بازی لیگ با اینکه 10 هفته را از دست داد 15 گل زد. سال دوم حضورش در پرسپولیس که همزمان با ادامه آسیبدیدگی بود ضعیفترین سال فوتبالی دایی بود. به طوری که ا و در تمام فصل تنها 4 گل زد و به رغم دعوت به اردوی 46 نفره تیم ملی، مایلی کهن او را برای نیمکت میخواست.
5 – السد قطر 76-75:
این پرافتخارترین سال فوتبالی دایی بود او با 22 گل آقای گل جهان شد و برای تیم منتخب آسیا بازی کرد. در سال 96 با اینکه خیلی کم برای السد بازی کرد اما 10 گل برای این تیم به ثمر رساند.
6 – آرمینیابیلهفلد 77-76:
با صعود ایران به جام جهانی 98 فرانسه علی دایی مورد توجه آرمینیابیلهفلد آلمان قرار گرفت او با پیوستن به این تیم اولین لژیونری شد که حضور در بوندسلیگا را تجربه کرد. علی که در تمام آن سال بیشتر درگیر بازیهای ملی بود توانست 7 گل برای تیمش بزند.
7- بایرن مونیخ 78-77:
درخشش در آرمینیا باعث شد تا دایی یک بار دیگر جهش بلندی داشته باشد.
او از آرمینیا به بایرن مونیخ رفت. هر چند در این تیم بیشتر به نیمکت ذخیرهها چسبیده بود. 5 گل او برای این تیم که دو گلش به اشتوتگارت بود کارنامهای راضی کننده نبود تا هیتز فلد پس از یک سال عذر دایی را بخواهد. اما در همان سال دایی همراه با بایرن افتخار بازی فراموش نشدنی فینال لیگ قهرمانان اروپا با منچستر را هم پیدا کرد. هر چند او تمام بازی روی نیمکت بود.
8 – هرتابرلین 81-78
برادران هوینس که مدیران فنی دو تیم بایرن و هرتا بودند بر سر انتقال دایی به توافق رسیدند. هر چند دایی از نظر باشگاهی سیر صعودی را طی میکرد اما بیشک سال اول حضور او در هرتا اوج دوره فوتبال کاپیتان سابق تیم ملی بود. او در آن فصل 5 گل در لیگ قهرمانان به ثمر رساند که دو گل آن به چلسی و یک گل به میلان بود. دایی در دو سال بعد دیگر نشانی از آن مهاجم آماده نداشت و این شروع عقبگرد او بود.
9- الشباب82 -81:
دایی که پس از فوت پدرش شرایط روحی خوبی نداشت و تیم آلمانی هم تمایلی به تمدید قراردادش نداشت باقراردادی نجومی به تیم متمول عربی پیوست او در این سال بسیار ضعیف ظاهر شد و تنها 6 گل برای الشباب زد تا اماراتیها هم حاضر به تمدید قراردادش نشوند.
10- سالهای 82-83:
این یکی از بدترین سالهای پرسپولیس بود. مثلث بگوویچ، دایی و غمخوار که آمده بودند تا پرونده پروین را برای همیشه در پرسپولیس ببندند اما شرایط آن طور که باید پیش نرفت هر چند دایی 16 گل برای این تیم زد اما نتایج ضعیف این تیم باعث جدایی هر سه آنها و بازگشت دوباره پروین شد.
11- صبا 85-83:
دایی در صبا، این اتفاق عجیبی بود اما مدیران تیم تازه لیگ برتری شده در روزهایی که نیاز به اسم در کردن داشتند حضور دایی میتوانست به آنها هویت دهد. او در دو سال و 60 بازی برای صبا 23 گل زد اما در پایان فصل گذشته همزمان با حوادث پس از جام جهانی و انتقادها از دایی مدیران صبا اعلام کردند قرارداد کاپیتان را تمدید نمیکنند.
12_سایپا86-85 :
ورنر لورانت ، سرمربی صاحبنام آلمانی برای خرید دایی دلایل ویژه ای داشت. مردی که تمام تیم های لیگ به دلیل جو عمومی جامعه شهامت استخدامش را نداشتند ، می خواست چون می گفت می تواند فرهنگ حرفه ای را به بازیکنان جوان تیمی که برای قهرمانی در لیگ داشت آماده اش می کرد ، تزریق کند. دایی در تیم مرد آلمانی نه کاپیتان بود و نه حتی یار ثابت. او در تیم بود تا وزن سایپا را بالا ببرد. هفته ها یک به یک گذشتند و بازی ها به هفته نهم رسید. لورانت که از سوی تیمی ترکیهای وسوسه شده بود ، نتوانست در ایران دوام بیاورد و رفت. مدیر سایپا حالا باید مردی را سرمربی تیمش می کرد که بتواند تیم صدرنشین را آن بالا حفظ کند. کسی که راه لورانت را ادامه دهد . انها خیلی زود تصمیم شجاعانه شان را گرفتند؛« علی دایی سرمربی تیم سایپا شد.»
دایی در پایان فصل سایپا را قهرمان لیگ کرد و با فوتبال وداع کرد.
13- تیم ملی 86:
ماه ها از برکناری امیر قلعه نویی گذشته. از دوره انتقالی تا روی کار آمدن فدراسیون جدیدی بیش از 200 اسم برای هدایت تیم ملی ایران مطرح شده اما هیچ خبری از انتخاب قطعی نیست. دیگر همه کلافه اند. افشین قطبی را هیات رئیسه فدراسیون نامزد اصلی مربیگری تیم ملی می داند و او حتی تا پای بستن قرارداد پیش رفته اما سازمان همچنان مخالف این مربی است و می خواهد باز هم قلعه نویی را برگرداند. اختلاف دو طرف بقدری بالا می گیرد که تصمیم می گیرند تا گزینه سومی را برای قبول هدایت تیم ملی برگزینند.
در کمتر از یک روز مذاکرات با گزینه سوم آغاز می شود. بازی پرسپولیس و فجر در حال انجام است . همه در انتظار پایان این مسابقه و اعلام رسمی نام افشین قطبی به عنوان سرمربی جدید تیم ملی هستند که کفاشیان خبری عجیب را اعلام می کند؛« دایی سرمربی جدید تیم ملی فوتبال»
و اینگونه دوره ای جدید در زندگی فوتبالی کاپیتان آغاز میشود.