همشهری آنلاین - طاهره جورکش: در طبقه اول فضای بازسازی شدهای وجود دارد که یادآور جلسات شورای انقلاب اسلامی است و مجسمه اشخاصی که درآن جلسات حضور داشتند مانند آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، آیتالله شهید مرتضی مطهری، شهید محمدجواد باهنر، آیتالله سیدعبدالکریم موسویاردبیلی و چند تن دیگر. در دیگر قسمتهای دیگر این خانه مجموعهای از عکسهای یادگاری از زمان انقلاب، تصاویری که شهید بهشتی خودش ثبت کرده است، وصیتنامه، شجرهنامه، همچنین وسایلی که از آنها استفاده میکردند مانند تلفن، دستگاه تایپ و رادیو قرار دارد که هر کدام از آنها یادآور آن دوران است. اما بین توصیف میدانی و خاطرات ایام فاصله زیادی وجود دارد، این فاصله را علیرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی حکایت میکند.
- از دولت تا قلهک
علیرضا بهشتی بعد از ۵ سال که از آلمان به ایران آمد در سال ۱۳۴۹به خانهای که در نزدیکی سه راه نشاط واقع در خیابان دولت، خیابان فکوریان که نام قدیمش امیر حکمت بود بازگشت. او میگوید: «در آن زمان حاج قاسم برادر بزرگتر مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی در این کوچه (بن بست حسینی) ۴ خانه ساخت که در هرکدام از آنها افراد مهمی زندگی میکردند. افرادی مانند آیتالله شهید دکتر محمد مفتح، آیتالله هاشمیرفسنجانی، آیتالله شهید سیدمحمد حسینی بهشتی و خانم انیسی (آموزگار بازنشسته). به آن خانه رفتوآمد بسیاری میشد و افراد زیادی برای ملاقات به آنجا میآمدند به همین دلیل رفته رفته پدرم زندگی در آنجا را برای خودش و ما مناسب ندید و تصمیم گرفت به جای دیگری برویم. »
او میگوید: «پدرم علاقه زیادی به زندگی در محله عینالدوله داشت اما چون پول کافی برای خرید خانه در آنجا را نداشت مجبور شد خانهای در محله قلهک بخرد. در آن زمان این محله مثل الان آباد نشده بود و افراد زیادی هم در این محله زندگی نمیکردند. این ملک توسط یک واسط آشنا به پدرم معرفی شد و توانست بهصورت قسطی این خانه را در سال ۱۳۵۲خریداری کند. ابتدا این خانه برای یک شرکت نقشهبردار بود و نقشه این خانه هم توسط افراد همان شرکت کشیده شد. اما به دلیل فعالیت سیاسی افرادی که در این شرکت کار میکردند این شرکت تعطیل شد. بعد از آن این خانه با مدیریت پدرم ساخته شد. صبحها قبل و بعد از کارش به خانه نیمهساخته سر میزد تا ببیند کارگران و بناها کم و کسری نداشته باشند. این خانه ۶۰۰متر است و بهگونهای ساخته شده که از دو کوچه راه دارد. پدرم این خانه را بهصورت اندرونی و بیرونی ساخت. یک قسمت کتابخانه و اتاق شخصی ایشان بود که مشرف به قسمت اصلی خانه بود که ما با خانواده آنجا زندگی میکردیم. هر کسی با پدر کاری داشت به اتاقش میرفت. اتاق او تقریبا از خانه جدا بود و مزاحمتی برای خانواده ایجاد نمیشد. »
- تصویری ناشنیده از بهشتی: بهشتی معمار
از آنجایی که پدر به ریاضی علاقه داشتند طرح دیوار حیاط را هم خودشان کشیدند و دو رنگ بودن، اندازه و رنگ آن سلیقه پدر بوده است. بعد از اتمام ساخت حیاط حرف و نقلهای بسیاری درست شد و میگفتند دیوارهای حیاطش چه سنگهایی دارد درصورتی که جنس دیوار اصلا سنگ نبود.
- میراثی که نیست
طبق گفته علیرضا بهشتی، قسمتهایی از خانه وجود داشته که امروزه از بین رفته است. برای مثال، در گذشته پاسیو و در زیرزمین حوض کاشیکاری قرار داشت که در تابستان بسیار خنک بود که متأسفانه از بین رفته است. باید بگویم که اتاق مادرم یکی از زیباترین قسمتهای خانه بود. در بالکن آن یک آبنمای بسیار زیبایی نصب شده بود که وقتی خزههای آن نمناک میشد، فضا را بسیار خنک و دلنشین میکرد.
- اهمیت امکانات ورزشی در خانه
یادم هست که ما بچهها خیلی از خانه بیرون نمیرفتیم، یعنی بهخاطر مسائل امنیتی نمیتوانستیم بیرون برویم و زمان زیادی را داخل خانه میگذراندیم و از آنجایی که آسایش و رفاه ما برای پدرم بسیار مهم بود، او سعی کرد در خانه امکانات ورزشی مانند پینگپنگ و استخر برای ما فراهم کند؛ همین استخری که در حیاط است که البته عمیقتر از الان بود محلی برای بازی و سرگرمی ما در دوران بچگی بود. پدر دور حیاط را ایرانیت زده بودند که به جایی مشرف نباشد و مادر و خواهرم بتوانند بهراحتی در حیاط رفتوآمد کنند. پدر در زمان اوقات فراغت گلکاری میکرد و این کار را بسیار دوست داشت و حیاط خانه ما همیشه سبز و پر از گل بود که الان اصلا مثل قدیم نیست.
- قلهک در تونل زمان
سر خیابان خانه ما چند مغازه وجود داشت. خشکشویی، قصابی، میوهفروشی، نانوایی و نفتفروشی از مغازههای شلوغ و پررفتوآمد محله ما بود. دلیل نام خیابان مطهری این است که بالاتر از کوچه ما یک آدم بازاری بسیار متدین به اسم آقای مطهری زندگی میکرده. اسم قدیم خیابان شهید صدیق هم در گذشته تورج نام داشت و نام این کوچه (بهشتی) هم در زمان قدیم منطقی بود که فکر میکنم بهخاطر سرهنگ منطقی که زمانی در اینجا زندگی میکرده، نامگذاری شده بود.
زمان قدیم بسیاری از خانههای این محله یک طبقه و یا دوطبقه بود و ساکنان آن بیشتر افرادی از طبقه متوسط و نسبتا رو به بالایی بودند که اکثر آنها کارمند بودند. این رودخانه هم تقریبا به همین صورت بود با این تفاوت که یک پل چوبی داشت که محله را به هم وصل میکرد و آنقدر باریک بود که فقط یک ماشین میتوانست از روی آن رد شود که قبل از انقلاب دقیقا زیر همان پل بمبی جاساز کرده بودند که خوشبختانه عمل نکرد.
- دستگیری شهید آیتالله بهشتی در خانه قلهک
در این خانه ۲بار پدر را دستگیر کردند؛ یکی در سال۱۳۵۴ بود که ساواکیها ریختند داخل خانه و پدر را بردند و یک مدتی زندانی بود و یکبار هم یک هفته قبل از راهپیمایی تاسوعا در سال۱۳۵۷ پدر را دستگیر کردند.
- خانهای گشوده برای همه؛ از شورای انقلاب تا کاپیتالخوانی
پدرم خیلی اهل رفتوآمد نبود و سعی میکرد بیشتر وقتش را صرف کتاب خواندن کند. او فقط یک دیدار عمومی داشت که بعدها تبدیل به یک جلسه و بحث شد و از آنجا بود که چهارشنبهشبها شکل گرفت. بیشتر افرادی که در این روز به دیدار پدرم میآمدند، دانشجویان و طلبهها بودند که ماحصل آن جلسهها و گفتوگوها کتابی به اسم شناخت از دیدگاه قرآن شد.
بقیه دیدارها کاملا خصوصی بود که از سال۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ بهصورت دائمی برگزار میشد. بهعنوان مثال، روزهای دوشنبه بحثهای اقتصادی و کاپیتالمارکس بود که در آن آقای دکتر محمد نمازی، دکتر حسن توانفر، دکتر غلامعباس توسلی، محمد نهاوندی و منصور پهلوان شرکت میکردند. بعضی از جلسات هم برای بررسی کتابها تشکیل میشد که مرحوم مهندس بازرگان، شهید مطهری، دکتر شریعتی و آشوری در آن حضور داشتند. قبل از انقلاب یکسری از جلسات مربوط به شورای انقلاب در خانهها برگزار میشد و در خانه ما هم این جلسات برگزار میشد که در قسمت پایین خانه مجسمه افرادی که در این جلسات شرکت میکردند، قرار دارد که البته ۳نفر آنها بهدلیل عدموجود بودجه ساخته نشدند که عبارتند از آقایان احمد صدر حاج سیدجوادی، محمدرضا مهدوی کنی و مصطفی کتیرایی.
نظر شما