تخریب زیست بوم، آلودگی محیطی و اضمحلال هویت بومی، عامل اصلی حذف این مناطق اعلام شده است.
فهرست این شرکت از آن جهت اهمیت دارد که مبنایی است برای فعالیت شرکتهای بزرگ بیمه در مناطق گردشگری. بر این اساس، بعید است هیچ شرکت بیمه ای حاضر بشود از این پس برای امنیت سرمایه گذاری در مناطقی همچون بخش هایی از سواحل مرجانی استرالیا، کل کشور مالدیو، تالاب های فلوریدا، سواحل مشهور دالماس در کرواسی و توسکانی در ایتالیا متعهد بشود.
شگفت است که به واسطه آلودگی شدید هوا و ازدحام ترافیک شرکت مذکور پیش بینی کرده است که آتن، پایتخت یونان و کاتماندو پایتخت نپال هم تا چند سال دیگر فاقد جذابیت برای جهانگردان خواهند بود و به واقع توصیه کرده است از سرمایه گذاری بلندمدت توریستی در این شهرها خودداری شود.
اگر مشابه مطالعه شرکت پیش گفته در ایران انجام شود، چه خواهد شد؟ بی تردید همه زیست بوم های زاگرس، همه تالاب های ایران، بخش عمده جنگل های شمال، شهرهایی همچون یزد، کرمان و کاشان (به واسطه تخریب تدریجی بخش تاریخی شهر و اضمحلال معماری بومی)، بیش از نود درصد مناطق حفاظت شده (که از بسیاری از آنها هم اکنون هم فقط نامی برجای مانده است) همه آنچه که اصطلاحاً توریسم مردم شناختی نامیده میشود (به دلیل یکجانشینی شتابناک و تقریباً اجباری کوچندگان، نابودی تدریجی معیشت های محلی و روستاگریزی در میان جوانان تحصیل کرده روستایی و همچنین رهاسازی هزاران آداب و رسوم ملی) و در درازمدت حتی شاید اصفهان و شیراز، به خاطر غلبه نگاه تجاری بر مدیریت فضای کالبدی این شهرها در فهرست مناطق خطرناک برای سرمایه گذاری گردشگری قرار خواهند گرفت.
وقتی که رسماً از شرکتهای معتبر بیمه خواسته شده از سرمایه گذاری بر صنعت هتلداری در شهری همچون آتن خودداری کنند، آنچه که گفته شد قطعاً نه گزافه است، نه بدبینانه.
ژاک پره ور روزی گفته بود: ای دختر کوچک چه می کنی با آن گل های با طراوت- ای دختر جوان آنجا چه میکنی با آن گلها، گلهای خشک- ای زن زیبا چه می کنی با آن گل های پژمرده- ای بانوی سالخورده آنجا چه میکنی با گل های پلاسیده و مرده ... و همگی پاسخ داده بودند ایستاده ایم به انتظار ... و نکته همین است... هر کسی بی اعتنای سرنوشتی که به ناگزیر همراه اوست، همیشه ایستاده است به انتظار.