خاطره حضور حاج قاسم سلیمانی در سیل فروردین ماه هنوز در ذهن مردم خوزستان زنده است. این همان چهره مردمی سپهبد سلیمانی دور از میدان‌های جنگ است. «حبیب احمدزاده» نویسنده‏ مستندساز و محقق در سفر به مناطق سیل زده خوزستان دیداری با شهیدان سپهبد سلیمانی و ابومهدی مهندس داشت و خاطره‌ای از این همراهی نقل می‌کند.

سردار

همشهری آنلاین- حبیب احمدزاده: فکر کردم این روزها همه ابعاد نظامی یا مکتبی سپهبد سلیمانی را مرور می‌کنند و آن را یادآور خواهند شد. گفتم شاید این خاطره مستقیم از حضور این دو شهید در سیل امسال خوزستان بتواند رساتر حق مطلب را ادا کند. در سیل خوزستان بود که با گروه جشنواره دانش آموزی روستا به روستا می‌رفتیم تا بتوانیم با حضور هنرمندان و پخش عروسک و گرفتن جشن‌هایی کوچک در حد و اندازه هر ده به بچه‌های محصور در سیل شادی و روحیه هدیه دهیم. غروب بود که گفتند حاج قاسم برای بازدید از اوضاع مناطق سیل زده به آنجا می‌آید. آقای شوشتری از ستاد عتبات خوزستان و دبیر جشنواره دانش‌آموزی دست به کار شدند و خانه‌ای برای اقامت حاج قاسم و گروه همراهش پیدا کردند.  وقتی حاج قاسم با چند ماشین رسید به ایشان گفتم که دوستان برای تهیه شام بیرون رفتند و برمی‌گردند. شما حتماً امشب شام اینجا مهمان هستید. ایشان با لحنی معترض و محجوب اعلام کرد که ما واقعاً راضی به زحمت نیستیم. من هم به شوخی جواب دادم: «فعلاً که زحمت دادید؛ دیگر نمی شود کاری کرد.» خندید و گفت: «راست می گویی. این چه حرفی بود که زدم.» سری تکان داد و نشست. از همان لحظه اول رفتارشان با جوانان و افراد تازه ورود کاملاً به چشم می‌خورد. خودشان بلند شده و به طرفشان رفته و با آن‌ها چاق سلامتی می‌کرد. آنان را درکنار خود می‌نشاند و از احوالاتشان ریز و درشت می‌پرسید؛ همانگونه که از 2فیلمبردار جوان ما پرسید که هنوز شیفته وار کاملاً آن گفت و گوی دوستانه را به یاد دارند. در این هنگام ابومهدی مهندس هم، وارد و جمعشان تکمیل شد...

 نماز را همگی پشت سر ابومهدی خواندیم و بعد با سادگی به دیوار هال منزل بدون توجه به بزرگی یا کوچکی رتبه جایگاه نشستند. سردار و ابومهدی هم تکیه زدند ... چنان رفاقتی داشتند که انسان به آن حسادت می‌کرد. شام آماده و سفره گسترده شد. سردار با ذکر نام همه، حتی محافظان را بر سر سفره خواند و بعد آرام آرام شروع به صرف غذا کرد. عجیب‌تر آن بود که برای نیروهای همراهش مانند مادری مهربان لقمه می گرفت و خود به دهان آنان می‌گذاشت.»

سخنرانی شخصی ابومهدی مهندس برای سرکار خانم

تلفنم زنگ خورد. خانم کارگردان معروفی بود که تحت تأثیر احساسات غلط باقیمانده از دوران جنگ تحمیلی می‌گفت :«چه جور غیرت افراد محلی قبول می‌کند که نیروهای عراقی وسط زن و بچه شان باشند؟» سعی کردم خونسرد باشم. گفتم: «فلانی! ما 8سال با ارتش عراق جنگیدیم و می‌دانیم چه جور از ناموسمان دفاع کنیم. در ضمن اینها در زمان جنگ کنار ما با همان به قول شما ارتش صدام در داخل کشورشان در جنگ بوده‌اند.» با احترام کامل خداحافظی کردم و گوشی را کنار گذاشتم. دوباره گوشی زنگ خورد. ایندفعه همسر یکی از کارگردانان معروف سینما بود که می پرسید :«شنیده‌ام حشدالشعبی با تانک در حال اشغال خوزستان است و حتی وارد شادگان شده. راست است؟» نگاهی به صورت آرام و در حال غذاخوردن ابومهدی کردم و به خانم دوستم گفتم :«آخه این همه نقطه سوق الجیشی در خوزستان! جا قحطی است که کسی بخواهد به جای مثلاً آبادان یا اهواز، شادگان را بگیرد؟ ان شاءالله خدمتتان زنگ می زنم.» پس از اتمام غذا خوردن  قضیه تلفن را به ابومهدی گفتم. خندید و گفت :«هر کس از ما تانک زد یا غنیمت گرفت آهنش را بفروشد و خرج سیل‌زده‌ها کند. زمان داعش شما ملت ایران به ما ملت عراق کمک کردید. الان ما احساس وظیفه کرده ایم که برای جبران قسمت کوتاهی از این همه محبت به کمک بیاییم. البته ما فقط وسایل مهندسی آورده‌ایم تا از پیشرفت سیل جلوگیری کنیم. برای اینکه امراض بومی ما با منطقه شما یکی است و پزشک و پرستار ما عرب زبان هستند و راحت تر با مردم عرب زبان شادگان و سوسنگرد ارتباط برقرار می‌کنند.» گوشی را به سمتش گرفتم و عرض کردم همین‌ها را با ذکر نام همسر آن کارگردان برایش بگوید تا تصویربرداری کنم. با تعجب خندید. با همان شیرینی یک لهجه عربی مبدل شده به فارسی سلامی دوستانه به خانم آن طرف خط کرد و انگار با خواهرش صحبت می‌کند بسیار صمیمی و دلسوزانه همه چیز را برایش توضیح داد. فیلم را با این عنوان برای خانم دل نگران ارسال کردم:«سخنرانی شخصی ابومهندس، رهبر حشدالشعبی برای سؤالات سرکار خانم فلانی دل نگران از سقوط شهر فوق سری و استراتژیک شادگان به دست عراقی ها، درست سی و خورده‌ای سال پس از اتمام جنگ تحمیلی.» و چند شکلک خنده. پس از لحظاتی شکلک صورتک‌های تعجب شدید در جوابم ارسال کرد. استراحت که تمام شد سردار نقل به مضمون گفت ما که با این‌همه نیرو درست نیست مزاحم صاحبخانه باشیم؛ پس عزیزان حرکت ...

کد خبر 476087

پر بیننده‌ترین اخبار دروازه طهرون

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha