او که بیش از یکسالونیم بود هیچ فیلم جدیدی روانه اکران عمومی سینماها نکرده بود (2 فیلم آخر او « به رنگ زعفران » و «فنا» در فاصله کوتاهی از هم به نمایش عمومی درآمدند و فروشهای خیلی خوبی کردند) با فیلم «ستارهها روی زمین» دوباره به دیدار تماشاگران سینما آمد. این فیلم که خیلی زود تبدیل به یک اثر موفق شد، عامرخان را به جز بازی در نقش اصلی، در نقش کارگردان هم دارد. منتقدین سینمایی فیلم را پسندیدهاند و مراسم معتبر جوایز «فیلم فیر» - که به اسکار هندی معروف است – چندی پیش جایزه بهترین کارگردانی خود را به او داد.
با این حال بحثها پیرامون این بازیگر – کارگردان درباره مسائل دیگر هم هست. عامرخان پروژه به تعویق افتاده «لاجو»ی مانی رتنام را بایگانی کرده و آمول گوپته فیلمساز تازهکار را از سر صحنه محصول تازه شرکت فیلمسازیاش اخراج کرده است.
عامرخان خیلی کم تن به گفتوگو میدهد و از دست خبرنگاران میگریزد. به همین دلیل، هر بار که با جایی صحبت میکند، همه با دقت متن مصاحبه او را میخوانند.
این مصاحبه تازه از این نظر هم اهمیت دارد که این بازیگر با فیلم «ستارهها روی زمین» به جمع فیلمسازان هم پیوسته است و حتماً حرفهای شنیدنی زیادی درباره این تجربه جدید دارد.
- شما مدتهاست که ساکت هستید و با جایی صحبت نکردهاید.
وقتی در حال بازی در فیلمی هستم، خودم را تماماً درگیر آن میکنم. به همین دلیل دیگر وقت اضافهای پیدا نمیکنم که بخواهم صرف مصاحبه کنم. میدانید که خیلی سرم را شلوغ نمیکنم و در آن واحد درگیر چند پروژه نیستم.
من برای یک سال، یک فیلم سینمایی را کافی میدانم. در عین حال، پیدا کردن وقت برای انجام مصاحبه دغدغهام نیست. فیلمهایم با تماشاچی صحبت میکنند و فکر میکنم همین مسئله است که اهمیت دارد. در همین حال، دلیلی نمیبینم که یک حرف را در طول چند هفته، بارها و بارها در جاهای مختلف تکرار کنم. ترجیح میدهم کار بهتر انجام دهم و فقط زمانی گفتوگو کنم که احساس کنم زمانش رسیده و حالا لازم است که حرف بزنم.
- سال قبل شما برخلاف همیشه 2 فیلم «فنا» و « به رنگ زعفران » را روی پرده سینماها داشتید. همه انتظار ارائه یک کار پر خرج و بزرگ را از شما داشتند؛ اما شما برعکس عمل کردید و فیلمی کوچک و شخصی مثل «ستارهها روی زمین» را کار کردید.
فیلمهایم را از روی غریزه و قلبم انتخاب میکنم و اهمیت زیادی به خواستههای بازار نمیدهم. فیلمنامه «ستارهها روی زمین» را دوست داشتم و به همین دلیل بود که موافقت کردم در آن ایفای نقش کنم. فیلم بسیار سادهای است و وقتی فیلمنامه را میخواندم، نگاه یک تماشاچی معمولی را به آن داشتم. قبل از خواندن فیلمنامه به خودم گفتم اگر هیجان زدهام کرد در آن بازی میکنم و هزینه تولیدش اصلاً برایم اهمیتی نداشت.
- یک دلیل انتخاب فیلم این بود که چون به متفاوت بودن مشهور شدهاید، میخواستید این بار هم کار متفاوتی انجام دهید؟
هیچوقت تلاش نکردهام متفاوت باشم و یا ادای آن را درآورم. هیچ فشاری روی من نیست که بخواهم خودم را متفاوت نشان بدهم. فیلمنامهها را بر این اساس انتخاب میکنم که دوستشان داشته باشم. اگر این کارها متفاوت هستند، به این دلیل است که من از ذائقهام پیروی میکنم. « به رنگ زعفران » و «لگان» (مالیات زمین) از سوی همه هنرمندان رد شدند، ولی من آنها را بازی کردم زیرا دوستشان داشتم.
- به این ترتیب فکر میکنید این دید و گرایش صنعت سینماست که میگوید شما متفاوت هستید؟
چیز زیادی در این باره نمیدانم. تمام چیزی که میدانم این است که در طول 6 سال گذشته تمام فیلمهایم متفاوت از کارهایی بوده که بقیه هنرمندان کار کردهاند. شاید انتخابهایم متفاوت است. این انتخابها انعکاسی از تفکراتم هستند و میگویند من چه کسی هستم.
- در این رابطه شما بازیگری قابل اعتماد و با اعتماد به نفس هستید. « به رنگ زعفران » 6 کاراکتر با نقشهایی برابر داشت، تقریباً تمام بازیگران سرشناس حضور در این نقشها را رد کردند ولی شما در آن بازی کردید.
خب، فکر نمیکنم یک بازیگر غیرقابل اعتماد باشم. برای من، پروسه فیلمسازی به معنی خلق یک فیلم خوب است که به صورت دستهجمعی انجام میشود و نه فردی. اگر فیلمی را دوست دارم، به دلیل عناصر مختلف و متعددی است که در آن وجود دارد. اگر فقط به خودم و نقشم فکر کنم، زیبایی و جذابیت آن کار از بین میرود. به عنوان یک بازیگر، اعتقادم این است که باید یک فیلمنامه خوب و درست را برای کار انتخاب کنم و بقیه چیزها در درجه دوم اهمیت قرار دارد.
- این نکته را که میگویند بازیگری هستید که در کار کارگردان مداخله میکنید، چگونه توضیح میدهید؟
واقعیت این است که در طول 15 سال گذشته من به آن صورت با رسانههای گروهی صحبت نکردهام. نتیجهاش این است که وقتی خبرنگاران فرصت گفتوگو با مرا پیدا میکنند، با سؤالاتشان به من حمله میکنند. متأسفانه این روزها خبرها و داستانهای غیرواقعی زیادی مخابره میشود. آنچه باعث ناراحتی و آزار میشود این است که حتی رسانههای ملی هم چیزی شبیه رسانههای سینمایی شدهاند.
همین اواخر یکی از مجلات سینمایی قصهای منتشر کرد که زندگی زناشوییام در معرض نابودی قرار گرفته است. همین قصه تبدیل به سوژهای برای رسانهها و شبکههای تلویزیونی شد. من اسم اینجور ژورنالیستها را گذاشتهام ژورنالیستهای زرد و هیچ همکاری با آنها نمیکنم.
- منظورتان مطلب مجله «استار داست» است؟ آن قصه حقیقت داشت؟
به هیچوجه، هیچوقت دوست نداشتهام درباره زندگی شخصیام با رسانهها صحبت کنم. اما متأسفانه این شایعات بیمعنی و پوچ مجبورم میکنند موضعگیری کنم.
- پس چرا علیه این مجله – که معروف به شایعهپراکنی است – شکایت نمیکنید؟
اگر سیستم قضایی کشورمان به اندازه کافی قوی بود، حتماً این کار را میکردم. با وکیلم صحبت کردم و او گفت اگر میخواهی برای 20 سال آینده درگیر این پرونده حقوقی شوی و برایش مبارزه کنی، همین امروز شکایت کن! متأسفانه این شایعات ذهن مرا هم درگیر کرده و باعث دوریام از کارم میشوند، کاری که خیلی آن را دوست دارم.
- واکنشتان نسبت به این داستانها چیست؟
بعضی وقتها به آن میخندم و بعضی وقتها سخت عصبانی میشوم. اوقاتی هم وجود دارد که غمگین میشوم، زیرا این مسئله آزارم میدهد که بعضی آدمها چطور به خودشان اجازه میدهند با دروغ گفتن درباره دیگران کاسبی کنند و پول درآورند. تنها عاملی که باعث میشود با قدرت به کارم ادامه بدهم این است که قلباً میدانم تماشاگران فیلمهایم، مرا خیلی خوب میشناسند و اینجور چیزها را باور نخواهند کرد.
- واکنش خانواده و بچههایتان به این موضوع چیست؟
آنها به این چیزها عادت کردهاند و آنها را باور نمیکنند. اگر قرار باشد چیزی به آنها گفته شود، خودم به آنها میگویم. بچههایم در زندگی پدرشان هیچیک از آن چیزهایی را که رسانههای زرد مینویسند، نمیبینند.
- اینطور به نظر میرسد که شما آلترناتیوی برای صنعت سینما هستید و خلاف جهت آب شنا میکنید؛ فقط با گروه خودتان کار میکنید، در مراسمهای مختلف جوایز حاضر نمیشوید، در برنامههای «تاک شو»ی تلویزیونی شرکت نمیکنید و خیلی سخت تن به مصاحبه میدهید؟
(میخندد) فکر میکنم سؤالتان را بد مطرح کردید! من همیشه بخشی از صنعت فیلمسازی بودهام. همیشه کارهایی را انجام میدهم که به آنها اعتقاد دارم؛ ولی علاقهای به جنجال و شلوغکاری ندارم. درست است که مرا به عنوان یک ابر ستاره میشناسند، ولی دوست ندارم زندگیام شبیه یکی از این ابر ستارهها باشد.
- تعریف شما از ستاره بودن چیست؟
به عقیده من، ستاره بودن دقیقاً در ارتباط با تعداد صندلیهای سینماهایی است که یک بازیگر میتواند در هفته اول نمایش فیلمش پر کند. من توانستهام فیلمهایی بازی کنم که سالنهای نمایشدهنده آنها همیشه پر از تماشاچی بوده است؛ ولی در زندگی شخصیام، نمیخواهم یک ستاره باشم.
- این روزها فیلمهای کمدی با استقبال تماشاگران روبهرو هستند. آیا احتمال دارد شما را هم بهزودی در یک فیلم کمدی ببینیم؟
دوست دارم در فیلمهای رومانتیک اصیل بازی کنم. «فنا» نمونه خوبی از این نوع فیلم است. این فیلم از صمیم قلب ساخته شد و به همین دلیل مورد پسند عموم تماشاگران قرار گرفت. صادقانه اعتراف میکنم که از بازی در نقشهای مختلف احساس راحتی میکنم. میخواهم تماشاگران به شیوههای مختلف سرگرم شوند و میخواهم توانایی آن را داشته باشم که بتوانم آنها را به شیوههای مختلف سرگرم کنم.
- در سالهای اخیر بیشتر با فیلمسازانی کار کردهاید که یا تازهکار هستند و یا چندان سرشناس نیستند. آیا این به معنی آن است که میخواهید به تازهواردها فرصت خودنمایی بدهید؟
هدفم این نیست که به بقیه آدمها فرصت انجام کاری را بدهم. هدفم کار در فیلمهایی است که دوست دارم و احساس میکنم میتواند مردم را سرگرم کند. با فیلمسازان قدیمی کار کردهام و برایم اهمیتی نداشته که آخرین فیلمشان در اکران عمومی با موفقیت روبهرو بوده یا خیر. هنگام انتخاب یک فیلم برای کار، 3 عامل را لحاظ میکنم: اعتماد به کارگردان، فیلمنامهای که برای کار دارد و شخص تهیهکننده.
- شایع است که آمول گوپته فیلمساز در کارگردانی «ستارهها روی زمین» کمک خیلی زیادی به شما کرده است.
بله، این موضوع واقعیت دارد. چند سال قبل او با فیلمنامهای به سراغم آمد که خیلی سریع عاشق آن شدم. او میخواست این فیلم را تهیه و بازی کنم و خودش کارگردان آن باشد. من هم پذیرفتم. یک هفته پس از شروع فیلمبرداری «ستارهها روی زمین» راشهای گرفته شده را دیدم که راضیام نکرد. احساس کردم آمول نمیتواند آن را کارگردانی کند. او نتوانسته بود آن فیلمنامه زیبایی را که نوشته بود، به شکل جذابی به زبان سینما برگرداند.
احساسم را به او گفتم و خواستم آن فیلمنامه را نزد تهیهکننده دیگری ببرد و نقش اول آن را هم به بازیگر دیگری بدهد. آمول بعد از 2 هفته آمد و خواست کارگردانی فیلم را هم خودم به عهده بگیرم. نکته اصلی این بود که هر دوی ما فکر میکردیم نقش اصلی را در فیلم و قصه آن، یک پسرک کوچولو دارد.
اگر کس دیگری میخواست فیلم را کارگردانی کند، حدود 8 ماه کار تولید به تعویق میافتاد. نگران بودم طی این مدت دارشین سافاری – بازیگری که برای نقش پسربچه انتخاب کرده بودیم و کاملاً به درد این نقش میخورد – بزرگ شود. پس نصیحت آمول را گوش کردم و نهایت تلاشم را به خرج دادم تا بهترین کار ممکن را انجام دهم.
- تجربه کارگردانی فیلم چگونه بود؟
از نظر احساسی کمی ناراحت بودم. این فیلم متعلق به آمول بود، کسی که بیش از 25 سال است با هم دوست هستیم. او آدمی به شدت مستعد است و مطمئن هستم کار بعدیاش بسیار خوب خواهد بود. کمک و همکاریاش با من غیرقابل توصیف است. او در تمام روزهای فیلمبرداری با من بود ، راهنماییام میکرد و اشتباهاتم را تصحیح میکرد. سپاسگزارم که در کنارم بود و کمک کرد تا فیلم را بسازم.
- از کارگردانی فیلم لذت بردید؟
صادقانه اعتراف میکنم سختترین کاری بود که انجام دادم. دلیل اصلیاش این است که بدون هیچ آمادگی وسط ماجرا پرت شدم. البته همیشه دلم میخواست فیلمی را کارگردانی کنم، اما زمان ساخت «ستارهها روی زمین» موقعیت و وضعیت ایدهآلی نداشتم. میخواستم زمان بیشتری را صرف کار بر روی فیلمنامه کنم. کار کردن با بچهها به صورت معمول میتواند سخت باشد، اما ما تعدادی بازیگر کوچولوی خیلی خوب داشتیم. بهرغم تمام مشکلات، کارگردانی فیلم خیلی بامزه بود.
- «لگان» نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی سال شد. برای یک فیلم هندی، برنده اسکار شدن چه حس و حالی دارد؟
به صورت طبیعی، فیلمهای غیرانگلیسی زبان باید موردپسند کمیته انتخاب فیلمهای خارجی اسکار قرار گیرد. وقتی از من میپرسند چه عاملی باعث شد «لگان» به دور نهایی رقابتها برسد و یکی از 5 فیلم اصلی این بخش اسکار شود، میگویم تمام آنهایی که آن را تماشا کردند، دوستش داشتند. از اینکه فیلم این جایزه را نگرفت، ناراحت و متأسف نیستیم. همیشه گفتهام رسیدن به دور نهایی رقابتها به اندازه کافی خشنودکننده است.
- بردن اسکار اهمیت دارد؟
اهمیت جزئی. خوشحال میشوم یکی از آنها را ببرم؛ اما مهمتر از آن واکنش تماشاگران به کارم است.
- چه بلایی بر سر «لاجو» آمده است؟
فیلم به بایگانی سپرده شده است. مانی (رتنام) مشغول کار بر روی فیلمنامهاش است. وقتی فیلمنامه آماده شد، حتماً کار تولید آن شروع خواهد شد.
- شما 3 خان مسلمان (عامر، شاهرخ و سلمان) 17 سال است که حرف اول را در سینمای هند میزنید. چه چیز خاصی در این «خان»ها وجود دارد؟
نمیدانم. این سؤال را از تماشاگران بپرسید.
- به عقیده شما در آینده چه کسی جای «خان»ها را خواهد گرفت؟
فکر نمیکنم ما 3 نفر به این زودی زمین را به حریف واگذار کنیم! (میخندد) اما هریتیک (روشن) بازیگر خوب و ستاره محبوبی است. آبشیک (بچن) هم کارش را خوب انجام میدهد.
کوتاه شده از indiafm.com