یکشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۷ - ۱۹:۰۹
۰ نفر

فکرش را بکن، کنار سفره هفت‌سین که نشستی؛ همه بودند؛ ماهی‌های قرمز هم ؛ شمع‌ها هم که فضا را روحانی کردند... گفتند 5 دقیقه تا تحویل سال

یا مقلب‌القلوب خواندی و دعا؛ توی همان لحظه‌ها به خودت گفتی یک سال رفت، یک سال دارد می‌آید، پس من باید فرق داشته باشم.
من باید یک جور دیگر شوم.
تو تصمیم گرفتی در آن لحظه‌های روحانی.
به خدا هم خیلی چیزها گفتی.
کلی حرف زدی، عین دیگران.
حالا 15 روز گذشته است. اوه چقدر دور شده‌ای از آن لحظه‌ای که با خودت گفتی امسال باید فرق داشته باشی، ولی حالا تصمیمت را عملی نمی‌کنی.
انگار پس از تحویل سال یادت رفت که با مامان و بابا دیگر با صدای بلند حرف نزنی، یا کمتر بنشینی پای کامپیوتر.

طرح از اسداله بینا خواهی

معلوم نیست چه اتفاقی افتاده. اصلاً معلوم نیست که ما آدم‌ها چرا تصمیم می‌گیریم و عملی‌اش نمی‌کنیم.
چرا می‌گوییم این کار را می‌کنم. امسال دنیا را عوض می‌کنم، اما نمی‌شود. اصلاً نمی‌شود.
اصلاً نمی‌شود فهمید که چرا تصمیم‌هایمان عملی نمی‌شوند و چرا این اتفاق سال‌هاست که تکرار می شود و تکرار.
تصمیم می‌گیریم؛ اما عملی نمی‌کنیم!

کد خبر 47897

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز