به گزارش همشهری آنلاین، انصراف از حضور در جشنواره فیلم فجر توسط برخی سینماگران به دلیل شرایط حاکم بر جامعه را شاید بتوان آغازگر حواشی جشنواره سی و هشتم فیلم فجر کمی پیش از آغاز رسمی آن دانست، انصرافهایی که با واکنشهای متفاوت در میان مسئولین و هنرمندان مواجه و در پارهای از اوقات به انتشار پیامها، بیانیهها و گفتگوهای رسانهای از سوی هر دو طیف موافق و مخالف انجامید.
ماجرا ادامه یافت. با شروع جشنواره، در همان روزهای نخست بود که تغییر تعداد آثار انتخابی بخش سودای سیمرغ به دلیل ایجاد امکان حضور فیلم «خورشید» به کارگردانی مجید مجیدی به حاشیهها افزود تا جایی که عدهای، مسئولین برگزاری این رویداد را به تخطی از قانون و رعایت نکردن آییننامه و مقررات جشنواره فیلم فجر متهم کردند.
این هم پایان کار نبود، نشست خبری فیلم «خروج» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا رکورددار بلندترین مجادله لفظی دوطرفه آقای کارگردان با اهالی رسانه شد و نشست فیلم «آتابای» به کارگردانی نیکی کریمی با وجود استقبال اهالی رسانه از فیلم به درگیری لفظی هادی حجازیفر، نویسنده و بازیگر این فیلم با یکی از خبرنگاران حاضر در نشست کشید.
اما بزرگترین حاشیه جشنواره ۳۸ آنجا رقم خورد که بستر برگزاری نشست خبری برای فیلمی خارج از مسابقه با سرمایهگذاری و بازی شهاب حسینی فراهم شد؛ فیلمی که به گواه بسیاری از مخاطبان از اندک جذابیت و کشش برای مخاطب برخوردار نبود و نشستی که مهمترین رویارویی سینما در سالهای اخیر را در بهمن زمستانی سینمای ایران و در کاخ جشنواره رقم زد.
حسینی که به گفته خود درخواست برگزاری نشست خبری را برای پاسخ دادن به واکنشهای مردمی نسبت به انتشار پیام انتقادیاش خطاب به تحریمکنندگان یا بهتر بگوییم انصرافدهندگان از حضور در جشنواره مطرح کرده بود، با توپی پر و چهرهای متفاوت پیش روی اهالی سینما و مخاطبان خود نشست تا انصرافدهندگان از حضور در جشنواره را آماج حملات خود قرار دهد.
او در کمال تعجب و بدون در نظر گرفتن حقی که بزرگان بر گردن سینمای امروز ایران دارند، با بیانی متفرعنانه و جملاتی برخورنده که درخور پیشکسوتان هنر نبود، به مسعود کیمیایی تاخت و او را کارگردانی دانست که سالهاست در ارائه اثری موفق و جلب رضایت مخاطبان ناموفق بوده و با انصراف از جشنواره روغن ریخته را نذر امامزاده کرده است. حسینی با لحنی خارج از حدود ادب مدعی شد حضور یا غیبت کیمیایی تاثیری در روند برگزاری جشنواره ندارد و البته او که همزمان در جبههای دیگر هم میجنگید، تقاضای اکران فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» را با بازی بهروز وثوقی مطرح کرد و کیست که نداند نام وثوقی کنار نام کیمیایی ماندگار شده است.
اما فضای ارائه مانیفست و دادگاه محاکمه به قضاوت شهاب حسینی در حالی به بهانه نشست خبری فیلم «شین» و مساعدت مسئولان جشنواره برای این بازیگر مهیا شده بود که فردای همان روز پس از اکران فیلم سینمایی «خون شد» به دلیل غیبت کیمیایی امکان برگزاری نشست برای این فیلم مهیا نشد. اینبار جواد نوروزبیگی، تهیهکننده فیلم به واکنش و بیان سخنان انتقادی از مسئولین جشنواره و شهاب حسینی در برابر اهالی رسانه در فضایی خارج از نشست وادار و اینگونه کام این رویداد سینمایی را تلختر شد.
از سوی دیگر، سخنان حسینی که از همان لحظات ابتدایی به سرعت در همه رسانهها و فضاهای مجازی منتشر شده بود، جامعه رسانهای و سینمایی را در بهت و ناباوری فرو برد؛ بهتی که به سکوت منجر نشد و واکنشهایی به ویژه در فضای مجازی همراه داشت. بار دیگر از اهالی رسانه تا مخاطب عام و خاص هنر هفتم نظرات مختلفی را در دفاع یا رد عقاید و سخنان حسینی مطرح کردند و اینگونه شهاب که آمده بود خط بطلانی بر حواشی این روزهای جشنواره بکشد، خود حاشیهسازی بزرگ نام گرفت و آنچه بیش از دیگر نظرات به چشم میخورد، ابراز گلایه بود از حرمتشکنی.
اینکه چه کسی شهاب حسینی را مجبور به انصراف از حضور در جشنواره فیلم فجر کرده بود یا چه کسی برای این حضور او را مورد سرزنش قرار میداد و اساسا در شرایطی که امکان انتخاب برای حضور یا غیبت در جشنواره فیلم فجر برای همه سینماگران فراهم بود، چنین واکنشی از سوی او و ایجاد چنین تنشی چه ضرورتی داشت؟
آیا بیحرمت کردن بزرگی از هنر کشور تنها به دلیل شرکت نکردن در یک جشنواره به هر دلیل، حقی را بر دیگری مسلم کرده بود که با لحنی عصبی و پرخاشگرانه بر او بتازد و آیا شهاب حسینی در جایگاه یک بازیگر بیش از حق خود، حقی بر گردن ملت ایران و دستی بر تصمیمسازی برای آینده هنر این آب و خاک داشت؟ آن هم در شرایطی که خود بار سفر بسته و موسسه سینمایی خود را در آمریکا تاسیس کرده است؟ او که در این نشست عنوان کرد «ضرر با ضرر بیشتر جبران نمیشود» خود حاشیهای پررنگتر بر حواشی نزد و ضرر بیشتری را به خانواده سینمای ایران تحمیل نکرد؟
به هر تقدیر، بروز حواشی و اتفاقهای خارج از قواعد معمول و التهاب در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر برای آنها که تجربه حضور در دورههای قبلی را دارند موضوعی است که نمیتوان به سادگی از آن گذشت و چالش و پرسشی اساسی را پیش روی اهالی رسانه و مخاطبان سینما گذاشته است که شاید پاسخ به آن نیازمند بررسی و تحلیلهای جامعهشناسانه و روانشناختی باشد؛ اینکه این رویداد که سالیان دراز محفل گردهمایی و تجدید رفاقت برای جامعه سینما و اهالی رسانه بود، چگونه به نقطه کنونی رسید؟ نقطهای که گویی به واقع این روزها «سینما» همان آینه تمامنمای جامعه شده است که وای به حالمان اگر چنین باشد.
* نیما داورزنی
نظر شما