به گزارش همشهری آنلاین، اگر فصلهای مشترک آثار این دو را مرور کنیم، جز سریالهایی که ساختهاند همه فیلمها درباره مشکلات و هراس زندگی مهاجران افغان در ایران بوده است؛ موضوعی که قطعا آنها بیش از همه ما با آن درگیر و آشنا هستند. «مردن در آب مطهر» داستانی پرکشش و تازه دارد. جوانانی از افغانستان به ایران میآیند تا به اروپا مهاجرت کنند، فیلم شرح این آوارگی است. مانند دیگر فیلمهای این دو کارگردان، عشق، خانواده، آینده و اینبار حتی مذهب در این ویرانی به تاراج میرود. هر چند حامد به عنوان شخصیت اصلی فیلم تلاش میکند مقابل این هجوم بایستد.
«مردن در آب مطهر» فیلمی شریف و اخلاقی است. هر درام به شخصیت مثبت و منفی نیاز دارد و در این قصه، ما با ایرانیانی مواجهیم که نقش منفی دارند اما شخصیتهای قاچاقچی ایرانی، پلید و تبهکار نیستند. در دنیای واقعی و در همه جای دنیا، سفر قاچاق با انبوهی رویداد تلخ و تاسفآور همراه است اما آنچه در فیلم برادران محمودی میبینیم بخش اندکی از این ماجرا هم نیست.
قاچاقچی اول توسط جوان افغان (علی شادمان) تلکه میشود و دلیل خشم و برخورد او همین است. مرد دیگری که علیرضا آرا نقش او را بازی میکند، با توجه به بیپولی جوان افغان با او راه میآید. تصویری که از ایرانیها، حتی قاچاقچیها در فیلم می بینیم، منصفانه و همدلانه است. پلیس ایرانی در انتهای فیلم همسو با مهاجران تلاش میکند حقی از آنها ضایع نشود.
بعضی از جوانان افغان، به جای اروپا در ایران مانده و این سرزمین را به عنوان پناهگاه پذیرفتهاند. شادمان مثل بخشی از جامعه ایرانی از راه دستفروشی کسب درآمد میکند و کسی مانع فعالیت او نیست. فیلم قدرت این را دارد که روی تماشاگرش تاثیر بگذارد و او را تا انتها با خود همراه میکند.
ملت افغان و ایرانیان تاریخ، مذهب و جغرافیایی مشترک دارند. باید خوشحال باشیم که دو جوان بااستعداد در دل این سرزمین رشد کرده و در فضای رقابتی سینمای ایران حضور دارند. ما و افغانها در طول تاریخ بارها قربانی ظلم و جهل شدهایم، پس رنج خواهران و برادران افغان درد همه ماست.
* علی رضایی
نظر شما