همشهریآنلاین: توصیف تاریخ و فرهنگ اصفهان به قول معروف زیره به کرمان بردن، است. از زمانیکه مرکز این استان به عنوان پایتخت حکومت صفویه انتخاب شدهبود این شهر و این استان در مرکز توجه و اهمیت قرار داشته و این اهمیت همچنان پابرجاست. اصفهان آیینهای زیادی دارد که برخی از آنها زنده و برخی فراموش شدهاند.
قاشقزنی
یکی از رسوم منسوخشده در اصفهان که اکنون کمتر دیده میشود، رسم شاد قاشقزنی است که کودکان و نوجوانان با زدن قاشق به یک ظرف فلزی، به در خانهها همسایهها میرفتند و آنها هم با انداختن شیرینی و شکلات و تنقلات در ظرف کودکان این رسم را گرامی میداشتند و شادی را به آنها هدیه میدادند.
تصویری از یکی از دیوارنگارههای چهلستون، متعلق به دوران صفویه به گفته باستانشناسان جشن و پایکوبی ایرانیان را در شب چهارشنبهسوری به تصویر کشیدهاست که از این سند مهم میتوان به پیشنیه کهن این آیین در نصف جهان پی برد.
مردم اصفهان درطول تاریخ به اذعان مورخان با شور و شکوه خاصی چهارشنبهسوری را جشن میگرفتند به طوری که علاوه بر بسیاری از آیینهای مشترک ایرانیان، رسوم خاص این منطقه نیز در این شب انجام میشد. شالاندازی، قاشقزنی، فالگوش ایستادن، پریدن از روی آتش و بختگشایی ازجمله آیینهای مشترکی بود که در شهرهای مختلف این استان برگزار میشد و برخی مانند آتشافروختن هنوز پابرجاست. در ادامه اجرای برخی رسمهای ویژه این شب در استان اصفهان معرفی میشود.
دیگر رسمهای چهارشنبه سرخی
علاوه بر آتشافروختن در گذشته رسوم دیگری مانند کوزه شکستن، فالگوش و گرهگشایی بین اصفهانیها رواج داشت.
در زمانهای قدیم غروب سهشنبه آخر سال بانوی خانه بوتهای را آتش میزد و آن را در کوچه میانداخت، کوزه آبی با چند دانه اسفند هم روی آتش میریخت تا بلا دور شود.
فالگوشی و گرهگشایی یکی از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت میکردند، پشت دیواری میایستادند و به سخن رهگذران گوش فرا میدادند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگرفتند، اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران میشنیدند، برآمدن حاجت و آرزوی خود را بر آورده میپنداشتند.
در گذشته زنان همسایه در چهارشنبه گردهم میآمدند و کوزه دهان گشاده کوچکی را برمیداشتند و هر یک چیزی را به نام خود نشان میگذاشتند و در کوزه میانداختند. سپس زنی چند تکه کاغذ تا شده را هم که روی هر یک از آنها غزلی از حافظ نوشته شدهبود در کوزه میانداخت. آن گاه، دختر نابالغی در کوزه دست میکرد و کاغذی را همراه یکی از نشانهها بیرون میآورد. صاحب نشانه کاغذ را باز میکرد و غزل را میخواند، معنای غزل پاسخ نیت صاحب نشان بود.
یکی دیگر از رسوم چهارشنبهسوری در اصفهان این بود که اگر فردی موقعیت بدشانسی را تجربه کردهبود، گوشه یک دستمال یا پارچه را گره میزند و صبر میکرد تا اولین نفری که عبور میکند گره را باز کند.
رسم قاشقزنی نیز در برخی از نقاط اصفهان انجام میشد. در این سنت وقتی یکی از اعضای خانه صدای قاشقزنها را که ناشناس بودند میشنید کاسه را از او میگرفت و آن را با آش یا آجیل و شکلات پر میکرد و به شخص بازمیگرداند.
فراهمآوردن آجیل مشکلگشا یکی دیگر از رسوم چهارشنبهسوری در اصفهان قدیم بود و شامل ۷ مغز یا میوه خشک بود: پسته، بادام، سنجد، کشمش، گردو، انجیر و خرما که گاهی در لابهلای این آجیل تکههای کوچک نبات و نارگیل هم دیدهمیشد.
چهارشنبهسوری در نطنز
نطنز در شمال استان اصفهان با برخورداری از پیشینه تاریخی و فرهنگی پربار، یکی از نقاطی است که مردمانش همچنان برخی آیینهای باستانی مانند چهارشنبهسوری را زنده نگه داشتند.
«کمجان»، روستایی از توابع نطنز است که چهارشنبهسوری در آن با شیوهای ویژه برگزار میشد. روز سهشنبه آخر سال دختران برای آوردن سبزه که بیشتر یک دسته گندم بود، به باغها میرفتند. پسرها هم در همین ساعات به صحرا میرفتند تا برای آتش شب، بوته فراهم کنند.
دختران روستا بر اساس باورهای قدیمی سبزههای جمعآوری شده را بر سر در هر خانه میآویختند.کوزهشکنی، جاروکردن خاکستر آتشها و سپردن آنها به آب جاری، قاشقزنی، فالگوش ایستادن از دیگر آیینهای مردم نطنز و دیگر نقاط این شهرستان از جمله ابیانه بود.
رسم مردم نایین
در شهر نایین در شب آخرین چهارشنبه سال چون سایر مناطق مراسم چهارشنبهسوری انجام میشد. جوانان بوته فراهم کرده در کوچه و میدانهای شهر به آتش بازی میپرداختند. امّا علاوه بر این، رسم دیگر نیز متداول بود که یک کوزه (تنگی) را به همراه یک بوته هیزم از بالای خانه به پایین پرتاب میکردند و سپس مقداری سکّه پول فلزی روی آن میانداختند.
انداختن بوته افروخته در کاشان
در شهر کاشان غروب سهشنبه آخر سال بانوی خانه بوتهای را آتش میزد و آن را در کوچه میانداخت. کوزه آبی با چند دانه اسفند هم روی آتش میریخت تا بلا دور شود. شب چهارشنبهسوری فالگوشی و فالکوزه انجام میشد.
سوزاندن اشیای اضافه خانه در اردستان
مردم اردستان نیز با برافروختن آتش مانند تمام ایران که معمول است مراسم چهارشنبهسوری برگزار میشود. بنابر رسمهای کهن هر خانوادهای باید ظروف سفالین خود را نو میکردند. در روزهای پیش از نوروز نو میکردند و هر چه کاسه و کوزه فرسوده و چرکین در خانه بود از بالای بامها فرو میافکندند و آنها را میشکستند و به جای آن کاسه و کوزه نو میخریدند. در این آیین تمام اشیای اضافی از خانهتکانی را جمعآوری میکردند و در شب چهارشنبهسوری آتش میزدند.
آوازخوانی در گلپایگان
در گلپایگان وسط آبادیها میدانی به نام «پاکاری» وجود داشت که جشن چهارشنبهسوری در آن برگزار میشد. در این شب همه اهالی در آنجا جمع میشدند و نوازندههای محلی ساز و دهل میزدند و خوانندهها هم ترانههای شاد محلی میخواندند و به صورت منظم کپههای هیزم را آتش میزدند؛ اشعاری که در موقع اجرای برنامه مربوط به چهارشنبهسوری و پریدن از آتش میخواندند از این قرار است :
چهارشنبه سرخی آمده بیایید / آتش که روشن شده چرا نیایید
این سال کهنه رفت که برنگردد / انشاءالله که برنگردد
این سال کهنه رفت و سال نو شد / دوری بچهها پر از پلو شد
این سال کهنه رفت که برنگردد / انشاءالله که برنگردد
امشب ز نور آتش گردیده روز روشن / سرخ و سفید و زرد است مانند باغ گلشن
برگرد نور آتش پروانهوار زنیم پر / یارب مکن تو بیرون این شوق ما تو از سر
آتش که شعلهور شد پیر و جوان خبر شد/ این سال کهنه رفت که برنگردد / انشاءالله که برنگردد
این اشعار را یک نفر با صدای زیبا آهنگین میخواند و بقیه بند «انشاءالله که برنگردد» را دم میگرفتند. در ادامه مراسم بعضیها کمی از خاکستر آتش چهارشنبهسوری را برمیداشتند و به هوا میپاشیدند و میگفتند: «ای سال بری که برنگردی».
از دیگر رسومی که در این شب انجام میشد این بود که خانمها چند سکه را برمیداشتند و هر سختی و ناراحتی را که در آن سال داشتند به نام یک سکه میکردند؛ سکهها را در پارچهای بسته و گره میزدند و در جایی مخفی می کردند، با این کار نمادین غم و غصه را از خود دور میکردند.
نظر شما