به گزارش همشهری آنلاین به نقل از اعتماد، کمتر از ۴۰ روز به پایان کار مجلس دهم باقی مانده و این یعنی حدودا همین مدت نیز باقی مانده تا اصولگرایان پیروز در انتخابات مجلس یازدهم، کار خود را در «خانه ملت» رسما آغاز کنند. جناح راست در حالی به پیروزی رسید که از یکسو مشارکت در پایینترین میزان نسبت به تمامی ادوار گذشته انتخابات بود و از دیگرسو ردصلاحیت گسترده اصلاحطلبان از سوی شورای نگهبان، میدان رقابت انتخابات مجلس را برای جناح راست به میدان خالی از رقیب تبدیل کرده بود.
در این اوضاع و احوال اما باز هم اصولگرایان بیرقیب نماندند چراکه آنها در میان خود نیز کم اختلافنظر نداشتند و همین تفاوت دیدگاه و تضاد منافع میان طیفهای متکثر جناح راست، روزهای منتهی به انتخابات مجلس را به مجالی برای رقابت اصولگرایان- اصولگرایان تبدیل کرد و این رقابت چنان بالا گرفت که کمتر از یک هفته مانده به موعد برگزاری انتخابات، دستکم ۱۷ فهرستِ انتخاباتی اصولگرا روبهروی یکدیگر ایستاده بودند. آنها البته دقیقه ۹۰ درها را به روی رسانهها و ناظران بسته و هرطور بود، بر یک فهرست ۳۰ نفره در پایتخت به عنوان لیست واحد شورای ائتلاف اصولگرایان مهر تایید زدند. بماند که این تفاهم پشت درهای بسته نیز منجر به فروکش کردن انتقادهای درونجناحی نشد و آنها تنها موفق شدند بهطور موقت سرپوشی بر آتش اختلافات خود بگذارند؛ اختلافاتی که حالا با پایان رقابت انتخاباتی و در آستانه رقابت بر سر کرسی ریاست پارلمان و دیگر کرسیهای کلیدی مجلس، بار دیگر سر باز زده است.
فارغ از این اختلافات درونی جناح پیروز در انتخابات مجلس یازدهم اما آنچه بهزعم بسیاری ناظران به چالش اصلی مجلس آینده تبدیل خواهد شد، حضور چهرههای تندرو، تفاوت نگرش مجلس تماما اصولگرای یازدهم با دولت اعتدالی و مهمتر از اینها، مصائب و مشکلاتی است که از سالهای گذشته تاکنون به دلیل فشار ناشی از تحریمها و مسائل سیاست و نحوه تعامل جمهوری اسلامی با جامعه جهانی، به نحوی صدر تا ذیل کشور را به خود مشغول کرده است؛ آنهم در حالی که به جز این مشکلات حوزه سیاست خارجی همچون برجام، FATF و معضلاتی از این دست، برخی مشکلات حوزههای فرهنگی، اجتماعی و سیاست داخلی نیز طی سالها بلاتکلیف و حل نشده باقی مانده و حال نوبت آن است که مجلس اصولگرای یازدهم با آن دست و پنجه نرم کند.
نکتهای که اما موضوع را با پیچیدگیهای دوچندان مواجه میکند، این است که ۴ سال پیش، وقتی «لیست امید» با تکرار سیدمحمد خاتمی و مشارکت چشمگیر شهروندان، پیروز قاطع انتخابات مجلس دهم نام گرفت، هنوز نه دونالد ترامپ از خروج ایالات متحده از برجام خبر داده بود، نه خبری از اعتراضات معیشتی دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ بود، نه درپی انهدام هواپیمای اوکراینی و حواشی آن، اعتماد عمومی شهروندان به حاکمیت اینچنین دچار اختلال شده بود و نه البته، نگرانی از ابتلا به کرونا، اینچنین اقتصاد ایران و جهان را به چالش کشیده بود.
امروز اما تمامی این مصائب بر دوش کشور سنگینی میکند و در این حال و اوضاع، قرار است کسانی در «خانه ملت»، وکالت شهروندان را برعهده بگیرند که حتی در کلام و روی کاغذ هم چندان همسویی و قرابتی با مطالبات شهروندان ندارند و بعضا در برخی موارد صراحتا با بعضی از این مطالبات ابراز مخالف میکنند. معضلی که این پرسش را پیش میکشد که این مجلس، آنهم با آن اختلافات درونی چطور میخواهد از شهروندان نمایندگی و اعتماد از دست رفته را احیا کند؟! به همین منظور به سراغ محسن پیرهادی، سخنگوی شورای ائتلاف اصولگرایان در دوران انتخابات و ازجمله از راهیافتگان لیست این شورا به مجلس یازدهم رفتیم و با او به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
- آقای پیرهادی، بگذارید از مقطع انتخابات و اختلافات درونی جناح راست آغاز کنیم؛ اصولگرایان چگونه در روز آخر انتخابات به لیست واحد رسیدند؟
شورای ائتلاف نیروهای انقلاب از ابتدا هم پیگیر بود که با یک لیست وارد عرصه رقابت شود و تمام تلاشش را برای رسیدن به لیست واحد به کار بست. به همین دلیل، از آخرین فرصتی که در اختیار داشت نیز استفاده کرد و در نهایت هم به لیست واحد رسید.
- اما چرا این توافق زودتر حاصل نشد و در روز پایانی به وحدت لیست رسیدید؟
طبیعی است که بسیاری از مذاکرات در لحظه آخر به نتیجه میرسد. شورای ائتلاف اصولگرایان هم تمام تلاش خود را انجام داد و از ماهها پیش از انتخابات با احزاب، تشکلها و گروههای جبهه انقلاب و جبهه پایداری، جلساتی برگزار کرد که خروجی آن، به این ترتیب بود که سرانجام روز آخر به نتیجه رسیدیم.
- با وجود تاکید اصولگرایان بر دستیابی به وحدت جناح راست، پیش از انتخابات بیش از ۱۰ فهرست به عنوان لیستهای اصولگرایان منتشر شد؛ با وجود این، آیا میتوان از وحدت اصولگرایان به معنای واقعی کلمه صحبت کرد؟
اختلافسلیقه در جریان اصولگرا امری طبیعی است؛ چنانکه در جریان اصلاحطلب هم این اختلافات وجود دارد که بسیاری از آنها رسانهای نمیشود و پنهان میماند. بنابراین طبیعی است که برای به وحدت رسیدن، اختلافاتی وجود دارد. با این حال جناح راست، تمام و کمال به یک لیست واحد رسیدند و وحدت خود را هم ادامه میدهند. همچنان که فهرست انتخاباتی که اصولگرایان ارایه دادند، از سوی مردم رای بالایی آورد.
- باتوجه به اختلافات غیرقابلکتمان طیفهای گوناگون اصولگرایان، آیا فکر میکنید جناح راست قادر به تشکیل فراکسیون اکثریت و یکپارچه در مجلس یازدهم خواهد بود؟
در پاسخ باید بگویم بله، میتوانند! البته بحث فراکسیون ممکن است در مجلس یازدهم تغییر کند.
- چه تغییراتی قرار است ایجاد شود؟
در حال حاضر اطلاعات دقیقی ندارم. باید دید در مجلس، بنابر علایق، سلایق و نوع محبوبیتی که فراکسیونها خواهند داشت، چه اتفاقی میافتد. ممکن است در مجلس آینده شرایط متفاوت شود. به این دلیل که آنچه عموم نمایندگان مجلس آینده، بر آن تاکید دارند بحث کارآمدی مجلس است که باید به نوعی مجلس را چه در زمینه قانونگذاری و چه در زمینه نظارت، به جایگاه اصلی خود بازگرداند. همچنین باید اعتماد از دست رفته را به مردم بازگرداند. بنابراین ممکن است آن تقسیمبندیهای جناحی و سیاسی که مطرح است، در این دوره قدری متفاوت دنبال شود؛ چون مساله اصلی فعالیت و کارآمدی مجلس است و نگاههای جناحی و سیاسی که در گذشته از مجلس سراغ داشتهایم، در دوره آینده کمتر میشود.
- درمیان انتقادهای درونگفتمانی، اصولگرایان به نحوه تدوین فهرست انتخاباتی، بعضا با لحنی تند و صریح وارد میدان شدند که شاید یکی از مهمترین نمونهها، رویکرد حمید رسایی باشد. چنانکه در توییتی لیست اصولگرایان را لیستی متشکل از «اسپانسرها، دامادها، حرفگوشکنها و بیخاصیتها» توصیف کرد. منظور آقای رسایی از هرکدام از این تعابیر چیست؟
این سوال را باید از خود آقای رسایی بپرسید. ما چهرههای بسیار شاخصی را برای کاندیداتوری داشتیم و درنهایت با مصاحبهها، نظرسنجیها و جلساتی که انجام شد، به لیست نهایی رسیدیم. بنابراین آنچه آقای رسایی ادعا کردهاند را باید از خودشان پرسید. فرآیندی که در این دوره برای انتخاب کاندیداها طی شد، در هیچ گروه سیاسی تا به حال سراغ نداشتهایم.
- با تمامی این تفاسیر، اصولگرایان پیروز انتخابات شدند. اما درحالی که بنابر اعلام شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، بالغ بر ۹۳ درصد مجموع اصلاحطلبانی که در سراسر کشور برای انتخابات نامنویسی کرده بودند، ردصلاحیت شدند. به نظر شما ردصلاحیت گسترده اصلاحطلبان تا چه میزان در پیروزی اصولگرایان موثر بوده است؟
فکر نمیکنم این آمار درست باشد. شاید منظور شما از ردصلاحیت اصلاحطلبان، ردصلاحیت چهرههای تندروی اصلاحطلب باشد یا آنهایی که پروندههای اقتصادی و مالی دارند که توسط شورای نگهبان و هیات نظارت رد صلاحیت شدهاند. این به معنای آن نیست که رد شدن کاندیداهای اصلاحطلب به دلایل سیاسی باشد. جریان اصلاحطلب باید علت این قضیه را درون خود پیدا کند، نه اینکه به روند بررسی صلاحیتها اشکال وارد کند. تمام افرادی که در این دوره از انتخابات رد صلاحیت شدند، در مجلس دهم عملکردی داشتهاند اما عملکردشان مورد رضایت مردم نبوده است. تعدادی از افرادی که تایید صلاحیت شدند، در انتخابات مجلس دهم، شاید بالغ بر یک میلیون رای آوردند اما در این دوره رایشان به ۳۰ الی ۴۰ هزار نفر رسید. بنابراین مشکل از ردصلاحیت نبوده است؛ بلکه مردم دیگر به آنها اقبالی نداشتند؛ همانطورکه نظرسنجیهایی که توسط مجموعههای دولتی انجام شد، نارضایتی مردم از عملکرد دولت، فراکسیون امید و شورای شهر را نشان میدهد. بنابراین از پیش مشخص بود که مردم از اصلاحطلبان ناراضی هستند و طبیعتا یک عده از مردم رای ندادند و عدهای دیگر به جریان رقیب رای دادند. به عقیده من شکست اصلاحطلبان بیشتر به دلیل عملکرد خودشان بوده است، نه بحثهای سیاسی. حتی اگر دستگاه نظارت تمام کاندیداهای اصلاحطلب را هم تایید میکرد با اقبال مردم مواجه نمیشدند.
- اگر علت پیروزی اصولگرایان همچنین کاهش مشارکت، صرفا ضعف مجلس و دولت است، چرا در ادوار گذشته شاهد این اوضاع نبودهایم؟
ما تا به حال در کشور چنین وضعیتی را نداشتهایم. در این ۴۰ سال چنین مجلس، دولت و چنین شورای شهری را نداشتهایم، به حدی که شخص رییسجمهوری در پایینترین سطح محبوبیت در نظرسنجیهای دولتی قرار بگیرد و درصد محبوبیتش تکرقمی شود. در این ۴۰ سال، در هیچ دورهای، حتی در دوره دوم که معمولا رییسجمهورها محبوبیتشان کمتر میشود، شاهد این نبودیم که محبوبیت رییسجمهور وقت به زیر ۱۰ درصد برسد. جریان اصلاحات در چند سال گذشته به نقطهای رسید که امید مردم از کارآمدیشان به طور کل ناامید شد. آقای روحانی زمانی که بر سر کار آمد، گفت در ۱۰۰ روز برخی از مسائل اساسی کشور را حل میکند اما وضع مردم روزبهروز بدتر شد. به هر حال این مسائل بر اعتماد مردم تاثیر میگذارد. در حوزه مدیریت شهری هم در ادوار گذشته مسائل کمی و کیفی در شهر تهران رو به رشد بود اما در این ۲ سال و اندی، در تهران رشد و توسعه رو به صعودی نمیبینید. این مسائل را به عنوان رقیب سیاسی نمیگویم، بلکه مردم این موارد را میبینند. در نتیجه تمام این مسائل دست به دست هم میدهد تا یک جریان سیاسی اعتبار خود را از دست بدهد. البته این امر تنها مختص به اردوگاه اصلاحطلبان نیست؛ بلکه در اصولگرایان هم صدق میکند. اگر آنها نتوانند به وعدههای خود عمل کنند، همین اتفاق برای اصولگرایان هم میافتد.
- اصولگرایان درحالی پیروز انتخابات شدند که کمترین میزان مشارکت در ادوار انتخابات رقم خورد. تاثیر کاهش میزان مشارکت را در پیروزی اصوالگرایان چطور ارزیابی میکنید؟
نمیتوانم بگویم که کاهش مشارکت یک فاکتور اصلی است. در پایتخت نفر اول لیست اصولگرایان حدود یک میلیون رای به دست آورد و این نشان میدهد که اتفاقا مردم مشارکت هم کردند و به جریان اصولگرا رای قابل توجهی دادند.
- اما آمار نشان میدهد در تهران، میزان مشارکت مردم ۲۶ درصد بوده است.
به هر حال باقی افراد لیست حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار رای به دست آوردند که این میزان کمی نیست و با دور گذشته انتخابات مجلس که اصلاحطلبان پیروز شدند، حدود ۲۰۰ هزار اختلاف دارد. حرف من این است که جریان اصلاحطلب و رسانههایشان این هدف را دنبال نکنند که ناکارآمدی خود را بهوسیله عدم مشارکت توجیه کنند. اصلاحطلبان باید خود را از این سیاستزدگی رها کنند و به سراغ مشکلات کشور بروند. این نوع از حرفهای سیاسی و جناحی تنها تا مقطعی پاسخگو است. اصلاحات چون دچار این مشکل شده بود، با دوقطبیسازی و حرفهای تند سیاسی پیروز انتخابات میشد، اما برای پس از پیروزی، هیچ برنامهای نداشت و دچار ناکارآمدی بود. در نهایت مردم این نارضایتی را در صندوقهای رای نشان دادند و نه بزرگی به اصلاحطلبان گفتند.
- شما میگویید که اختلاف لیست امید با لیست اصولگرایان میزان کمی بوده است اما نفر اول لیست اصولگرایان در مقایسه با نفر آخر لیست امید اختلاف کمی داشتند.
اختلاف را نگاه کنید، اختلاف کمی نیست و حدود ۲۰۰ هزار رای تفاوت دارند. به نظر من اصلاحطلبان باید به دنبال رفع مشکلات خود باشند.
- کشور در سال ۹۸ چند اتفاق مهم را پشت سر گذاشت. حوادث آبانماه و سانحه انهدام هواپیمای اوکراینی به باور بسیاری ناظران و کارشناسان، نقش جدی در کاهش مشارکت انتخابات داشته است؛ نظر شما در این رابطه چیست؟
نظرسنجیهای انجامشده نشان میدهد که این موضوعات حدود ۴ تا ۵ درصد در میزان مشارکت تاثیر داشته است. دلیل این کاهش مشارکت بیشتر به آن مربوط میشود که مشکلات مردم حل نشده است؛ لذا میزان مشارکت هم پایین آمده است. اینکه به خاطر اتفاقاتی که در این مدت در کشور رخ داد، بگوییم مشارکت پایین آمده، نادرست است. منظورم این است هر جریانی که نتواند به وعدههایی که میدهد، پاسخگو باشد، این اتفاق برایش میافتد.
- ۴ سال پیش که اصلاحطلبان با شعار «امید» موفق به جلب آرای عمومی شدند، دستکم در کلام، از بسیاری از مطالبات مردم صحبت میکردند. در این مدت اما به نظر میرسد همان مطالبات نیز افزایش یافته و بخشی از شهروندان به تعبیری از شعارهای اصلاحطلبان نیز عبور کردهاند. علاوه بر این، در مدت اخیر ۲ رویداد اعتراضی مهم در دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ را پشت سر گذاشتیم. به نظر شما، اصولگرایانی که حتی در کلام هم چندان با این مطالبات تشدیدشده شهروندان همدل و همراه نیستند، چگونه میخواهند بهویژه در پایتخت و کلانشهرها از مردم نمایندگی کنند و پیگیر مطالبات مردم باشند؟
چرا شما میگویید اصولگرایان همراه مطالبات مردم نیستند؟! به هر حال هر جریانی یک گفتمانی را برای مردم دارد. اصولگرایان هم شعارهایی را مطرح کردهاند که مردم به آنها رای دادند. گاهی اصلاحطلبان هم وعدههایی دادهاند که نتوانستهاند به آنها عمل کنند. به همین دلیل هم این انتخابات را واگذار کردند. به هر حال این طبیعی است، جریانی که بر سر کار میآید باید یکسری حرفها و شعارهایی را مطالبه کند که جامعه آنها را قبول کند و سپس به دنبال تحقق این شعارها باشد.
- اما این پرسش که اصولگرایان چگونه قرار است مطالبات مدنی و سیاسی مردم را پیگیری کنند بیپاسخ ماند.
برای این مطالبات یک مصداق بیاورید.
- به عنوان مثال اصولگرایان در قبال موضوع FATF قرار است چه کاری را انجام دهند؟
قرار است پیگیری شود.
- چه پیگیریای قرار است انجام شود؟
این موضوعات، مثل ورود زنان به ورزشگاه، تاکتیکهایی است که جریان اصلاحات داشته و تا به امروز هم با همین روش، بر سر مردم کلاه گذاشته است. جناح چپ در هر دوره از انتخابات با این ادبیات میآمدند و این مسائل را طرح میکردند. همچنانکه در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ میگفتند اگر به جریان رقیب رای دهید، در خیابانها دیوار میکشند. اما در این دوره حنای این جریان دیگر رنگی نداشت و دستشان برای مردم رو شد.
- شما به عنوان چهرهای رسانهای، نگاهتان به مسائلی مثل آزادی مطبوعات و آزادی بیان چیست؟
قانون حد و مرز این مسائل را روشن کرده است و ما میتوانیم تنها این مسائل را تقویت کنیم. اما آزادی ما، نباید حقوق دیگران را ضایع کند. یعنی ما باید آزادی بیان و مطبوعات را دنبال کنیم اما تا جایی که به شخصیت حقیقی و حقوقی افراد آزار نرساند. همچنین تا آنجا که میتوانیم باید سعی کنیم آزادی بیان را در حوزه رسانه داشته باشیم تا باعث شود یکی از ارکان نظارت بر مسوولان اعمال شود. تا حدی که امکان داشته باشد، از آن حمایت میکنیم تا رسانهها هم مسائل را به صورت شفاف بیان کنند اما از آن طرف هم ظلمی به کسی نشود.
- به عنوان سوال پایانی، به نظر شما تکلیف ریاست مجلس یازدهم چه میشود؟
ریاست مجلس از درون مجلس مشخص میشود و از الان نمیتوان پیشبینی کرد اما چند شخصیت ملی داریم که نگاه به سمت آنها است که بعضی از آنها پررنگتر و بعضیهایشان کمرنگتر هستند. اما انتخاب آن بر عهده ۲۹۰ نماینده مجلس آینده است که باید با یکدیگر گفتوگو و تعامل کنند و شخصیت مناسب را برگزینند. فکر میکنم که این موضوع باید در مجلس رسیدگی شود.
نظر شما