به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، در ابتدای یادداشت این استاد دانشگاه و چهره اصلاح طلب با طرح اینکه (در شرایط «تشدید فقر» سیاست حزبی را فقط به نقد و «شکایت» فرونکاهیم) آمده است:
در بخشی از سخنان مقام رهبری (۲۱ /۱/ ۹۸) بر کمکهای مردمی تاکید شده بود، مثل اطعام نیازمندان با توزیع گوشت قربانی، خیاطخانه تولید ماسک توسط خانمها، پخت و توزیع نان و ضد عفونی کردن خانه ضعفا. من در یادداشت کوتاهی در این دوره کرونایی که فقر تشدید میشود از این راهکارهای مردمی دفاع کردم. چون معقتدم در شرایط اضطراری هرکسی و هر ارگانی با هر نیتی در شرایط کرونایی امروز یک شکم را سیر کند، مغتنم است. پس از این یادداشت بعضی کاربران به اینجانب انتقاد کردند که جلائیپور برخلاف جامعهشناسان که به نقد ساختاری به نظام سیاسی و دولت روحانی میپردازند خود را مشغول امور روبنایی و تشویق مقامات کرده است! به آنها پاسخ دادم.
این یادداشت می افزاید: نقد ساختاری نظام سیاسی که سرجای خودش هست و دهها نوشتهٔ دیگر من و اساسا توجه اصلی من در نظر و عمل هم بیشتر صرف نقد حکمرانی، از جمله در همین بحران کرونا، بوده و عمدهٔ مسئولیت در این بحران برای حمایت از آسیبپذیرترین شهروندان و کاهش قربانیان کرونا را هم بر دوش نهادها حکمرانی میبینیم و روشن است که معتقدم در یک نگاه ژرف باید به عوامل ساختاری فقرزدا در کشور توجه کرد.
در ادامه این یادداشت با تاکید بر شفافیت منابع و هزینههای هلدینگهای بزرگی به جهت سهم مالیات و کمکهاین آنها در مدیریت بحران کرونا آمده است: بیست سال است که در جامعه مدنی ایران از ضرورت شفافیت دولت موازی صحبت میکنیم و سالهای دیگر هم تا حصول نتیجه صحبت خواهیم کرد. این فریضه نقد که یک روز هم تعطیل نشده است و تا حصول نتیجه نباید یک روز هم تعطیل شود. حتی ما اصلاحطلبان که روحانی را بر رقبایش ترجیح دادیم هم اذعان میکنیم که دولت روحانی در حمایت عملی از ارزش عدالت اجتماعی موفق عمل نکرده است، ولی هدف یادداشت کوتاه من، انکار اهمیت نقد ساختاری نبود.
جلایی پور در ادامه خاطرنشان میسازد: یادداشت کوتاه من راجع به «شکمهای گرسنهٔ امروز» در بحران کرونا بود. تجربههای «یاریرسانی مردمی» در گفتار رهبری نمونههای خوبی است و اجرای آن به بودجهٔ دولت نیاز ندارد و البته رافع مسئولیت بیشتر دولت هم نیست. در یک ماه گذشته شاهد موارد متعددی از این تجربههای ناب یاریرسانی در تهران بودم. تجربههایی که کمتر به چشم بعضی از دوستان اصلاحجو میآید. تجربههایی که رهبری به آن اشاره کرد اتفاقا تجربههای «یاریرسانی جامعه مدنی سنتی ما» است که شایسته است مورد حمایت اصلاحجویان قرار گیرد. عدهای فکر میکنند این «یاریگریها» همان مناسک هسته قدرت است. اما این یاریگریها فقط مناسک حکومتی نیست. ایرانیان پرشمار شریفی در این یاریرسانیها با نیت پاک انسانی مشارکت داوطلبانه میکنند.
این استاد دانشگاه در یادداشت خود همچنین تصریح میکند: سخن من این است که احزاب اصلاحطلب فقط نباید بگویند که «نظام ولایی» و «دولت روحانی» برای «اقتصاد» و «کرونا» چه کرد؟ این مطالبات لازم است ولی کافی نیست. احزاب اصلاحطلب در کنار این نقد و مطالبهگری از هسته قدرت باید بگویند با توانی که حزبشان دارد برای اقتصاد یا کرونا یا هر موضوع دیگر چه میتوانند بکنند؟ اگر چنین دستورالعملهایی را در احزاب جدی بگیریم اتفاقا یکی از کارهای مهم احزاب همین «تشویق مددرسانی جامعهمحور به فقرا در این شرایط بحرانی و کرونایی» است. یکی از ظرفیتهای جامعه مدنی ایران (که پایگاه اصلاحطلبی است) همین کمکرسانی بیشتر به اقشار نیازمند است.
این یادداشت میافزاید: نمی توان تا تحقق اصلاحات ساختاری دست روی دست گذاشت و فقط به نظام و دولت «ایراد» گرفت. مطالبهگری، نقد، ایرادگیری و حتی فحاشی علیه دولت روحانی هم مجانی است و از سوی جناح تندرو کشور تکرار میشود. خوشبختانه مطالبهگری از حاکمیت و دولت در فضای مجازی کم نیست. اما امروز هر حزب اصلاحطلب برای خودش باید روشن کند که مثلا برای بحران کرونا چه میتواند بکند؟ بعنوان مثال حزب اتحاد در دو ماه بحرانی گذشته در زمینه اطلاع رسانی عمومی در موضوع کرونا تلاش کرد و در منطقه تهران در مبارزه با کرونا مشارکت ارزشمندی داشت ولی ما باید لیست این فعالیتها را زیاد کنیم و در سراسر کشور دنبال کنیم.
این استاد دانشگاه در پایان یادداشت خود با بیان اینکه یکی از فعالیتهای «احزاب جامعه محور» تقویت همین «مددرسانیهای مردمی» و افزایش مشارکت مسئولانهٔ شهروندان در چنین بحرانیهای ملی است، خاطرنشان میسازد: تشویق آن رفتگر شهرداری که کرونا میگیرد ولی در همین شرایط دشوار زباله را در سطح شهر جمعآوری میکند و تشویق رانندهای که گوشت را به قصابیها و نخود و لوبیا را به سوپریها میرساند هم از مصادیقش است. در مواقع بحران حمایت از «ایثارگران خاموش» مهم است و سیر کردن یک شکم گرسنهمانده هم اهمیت دارد. حرف من این بود که نقد و «شکایت سیاسی» تنها کار یک حزب اصلاحطلب و جامعهمحور نیست. یک نیروی انقلابی چون رژیم را نامشروع میداند فقط به نقد ساختاری توجه دارد و به ریش اصلاحطلبان میخندد، ولی یک نیروی اصلاحطلب شرط فعالیت عمومی برایش «مشروعیت رژیم» نیست، بلکه هم به مطالبهگری از نهادهای حکمرانی و نقد ساختاری و اصلاحگری میپردازد و هم در شرایط فقر و گرسنگی و بحرانی به بسیج امکانات مدنی برای کاهش رنج هموطنانش توجه دارد. به نظرم در بحران و فقر از هر کار خوب باید حمایت کرد و سخنان قابل دفاع رهبران و حکمرانان را تشویق و سخنان و رفتار غیرقابل دفاعشان را نقد کرد. و البته این منافاتی با فعالیت در جهت اصلاح ساختار ندارد. هر دو ضروری است. در شرایط بحران (یعنی تا وقتی که دارو و واکسن کرونا پیدا شود که حداقل دو سال زمان میبرد) سیر کردن شکم گرسنه را نمیتوان موکول به اصلاحات ساختاری زمانبر کرد.
نظر شما