ترجمه‌ی سارا منصوری: می‌گوید داستان انیمیشن «به‌پیش» به‌نوعی داستان زندگی خودش است. او هم در خردسالی پدرش را از دست داده و همیشه به این فکر می‌کرده که اگر می‌شد برای یک روز هم شده پدرش را ببیند، به او چه خواهد گفت و با هم چه کارهایی انجام خواهند داد؟

وقتى پـدر از آن دنیا به ما سر مى‌زند

«دَن اِسکَن‌لون»، نویسنده و کارگردان ۴۴ساله‌ی آمریکایی است که حتماً انیمیشن «دانشگاه هیولاها» را از او دیده‌اید و به‌یاد دارید. او در انیمیشن تازه‌اش هم مثل دانشگاه هیولاها، به سراغ داستانی فانتزی و نو رفته است. داستان انیمیشن به‌پیش، در سرزمینی ناشناخته می‌گذرد که همه‌ی موجودات آن، غول‌ها و پریان و موجودات افسانه‌ای هستند. موجوداتی که به مرور زمان دنیای جادو و ویژگی‌های افسانه‌ای‌ خودشان را فراموش کرده‌ و به زندگی روزمره‌ی شهری عادت کرده‌اند.

«ایان» و «بارلی لایت‌فوت»، دو برادر اِلف نوجوان هستند که در کودکی پدرشان را از دست داده‌اند. در تولد ۱۶سالگی «ایان»، مادرشان هدیه‌ای را از طرف پدر مرحومشان به آن‌ها می‌دهد؛ عصایی جادویی که با گوهر ققنوس می‌تواند پدرشان را برای یک‌روز زنده کند و پیش آن‌ها برگرداند. اما هنگام اجرای جادو مشکلی پیش می‌آید و پدرشان نصفه بازمی‌گردد و بالاتنه ندارد! به این ترتیب آن‌ها فقط ۲۴ساعت فرصت دارند که یک گوهر ققنوس دیگر پیدا کنند تا برای چند ساعت هم که شده پدرشان را کامل ببینند و بعد با او برای همیشه خداحافظی کنند. برای همین عازم سفری عجیب و پرهیجان می‌شوند تا آخرین گوهر ققنوس جهان را پیدا کنند.

قرار بود تازه‌ترین انیمیشن کمپانی‌های دیزنی و پیکسار با این داستان نو و متفاوت در اکران زمستانی حسابی خوش بدرخشد، اما به یکی از بدشانس‌ترین انیمیشن‌های تاریخ تبدیل شد و اکران آن با شیوع ویروس کرونا و تعطیلی سینماها در جهان هم‌زمان شد. این شد که کمپانی دیزنی این انیمیشن را خیلی سریع‌تر از معمول و تنها دو هفته پس از اکران، وارد شبکه‌ی نمایش خانگی کرد که در اولین هفته‌ی اکران خانگی، در جمع شش فیلم برتر آمازون و دو فیلم برتر آی‌تونز قرار گرفت.

این‌روزها سایت‌های «نماوا» و «فیلیمو» هم در ایران، نسخه‌ی دوبله‌ی این انیمیشن را در اختیار کاربران خود گذاشته‌اند تا ما هم مثل بقیه‌ی کشورها در این روزهای خانه‌نشینی این انیمیشن زیبا را ببینیم. پس به همین مناسبت برای شهرفرنگ این شماره، ترجمه‌ی گفت‌وگویی را با دن اسکن‌لون برایتان انتخاب کرده‌ایم تا بیش‌تر با داستان شکل‌گیری این انیمیشن زیبا آشنا شوید.

  • فکر می‌کنم شما عاشق ژانر فانتزی و جادویی هستید و برای همین ‌سراغ چنین داستانی رفتید.

اتفاقاً نه! اما وقتی فکر کردم می‌خواهم داستان بچه‌هایی را بگویم که شانس ملاقات دوباره با پدر مرحومشان را پیدا کرده‌اند، ناخودآگاه این ژانر به ذهنم رسید؛ چرا که تنها جادو امکان این ملاقات ناممکن را ممکن می‌کند. غیر از جادو به چه چیزی می‌شد فکر کرد؟ با خودم گفتم چه می‌شود اگر بخواهم داستانی جادویی را در جهانی مدرن نشان دهم؟ این چالش برایم جالب بود و می‌دانستم که با داستانی کمدی‌فانتزی درگیر خواهم شد.

خب این اتفاق قبلاً هم در سینما افتاده؛ یعنی فیلم‌هایی را دیده‌ام که هم جادو داستان اصلی آن‌ها باشد و هم کمدی باشند. اما می‌دانستم قرار نیست با جادو شوخی کنم و انیمیشنی که خواهم ساخت، شبیه هیچ‌کدام آن‌ها نخواهد بود. خوش‌بختانه ما تیمی در پیکسار داریم که عمیقاً به جادو عشق می‌ورزند و نکته‌های بسیار زیادی درباره ویژگی‌های شگفت‌انگیز جادو به من یاد دادند. اعتراف می‌کنم که قبلاً هرگز فکر نمی‌کردم روزی درگیر داستانی جادویی بشوم، اما شدم و حالا می‌گویم که در این زمینه تازه‌کار هستم.

  • و چرا این داستان را برای کار انتخاب کردید؟

راستش این داستان، خیلی شخصی و به‌نوعی داستان زندگی خودم است. وقتی یک‌ساله بودم، پدرم را از دست دادم و برادرم هم در آن زمان، سه‌سال داشت. ما فرصتی نداشتیم که او را بشناسیم. همیشه برایمان سؤال بوده که چه‌قدر از نظر اخلاق و تفکر به او شبیه‌ایم. از خودمان می‌پرسیدیم اگر بشود او را دوباره ببینیم، چه می‌شود؟ اگر او را یک روز تمام کنارمان داشته باشیم به او چه می‌گوییم؟ این سؤال‌ها، بذر اولیه‌ی تولید انیمیشن به‌پیش شد. وقتی این ایده را در پیکسار مطرح کردم، با استقبال روبه‌رو شد. حتماً همه‌ی ما فردی را در زندگی از دست داده‌ایم و همیشه فکر می‌کنیم چه می‌شود اگر فرصت دوباره‌دیدنش را داشته باشیم. ما در پیکسار به این داستان غم‌انگیز، الف‌ها و جادوگران را اضافه کردیم و نتیجه چیزی شد که حالا می‌بینید.

  • اخیراً اکثر انیمیشن‌ها نام‌های تک‌سیلابی دارند و به‌نظرم «به‌پیش» هم اسم خیلی جالبی است. از اول به این اسم فکر کرده بودید؟

پیداکردن نام برای این انیمیشن واقعاً سخت بود، چون به‌نظرم داستانی منحصربه‌فرد دارد. در نهایت عنوان به‌پیش، انتخاب شد، چون بار معنایی مثبتی دارد. این کلمه در خودش به سفری اشاره می‌کند و داستان این فیلم هم درباره‌ی سفر دو نوجوان است. البته علاوه بر سفری که این دو برادر در کنار هم تجربه می‌کنند، داستان ما به سفر گذر برادر کوچک‌تر از کودکی به‌نوجوانی هم مربوط می‌شود. ضمن این‌که داستان این انیمیشن درباره‌ی رها شدن از بعضی آسیب‌ها و تجربه‌های تلخی است که در گذشته‌ی شخصیت‌های داستان وجود دارد. پس به‌نظرم این بهترین عنوانی بود که می‌شد انتخاب کرد.

  • ایده‌ای درباره‌ی داستان داشتید که ناچار شده باشید در لحظه‌های آخر حذفش کنید؟

خیلی! ایده‌های بسیار زیادی بود. اصولاً روش کار من این‌طور است که ایده‌های زیادی را هم‌زمان وارد داستان می‌کنم و نتیجه این می‌شود که به‌ناچار صحنه‌های زیادی حذف می‌شوند! البته این ایده‌ها، فقط ایده‌های گذرا و اتفاقی نیستند و با این ایمان که به داستان کمک می‌کنند روی آن‌ها کار می‌کنم، اما خروجی‌شان آن چیزی نمی‌شود که باید بشود و در نهایت تأسف مجبور به حذفشان می‌شویم. مثلاً شخصیتی داشتیم که همراه پسرها به این سفر می‌رفت، اما در ادامه دیدیم که نیازی به حضور او نیست، پس او را حذف کردیم. نوشتن کشمکش و مجادلات بین دو برادر با حضور شخصیت سوم برای نویسنده خیلی راحت‌تر بود. اصولاً نوشتن برای شخصیتی فرعی، همیشه از نوشتن برای شخصیت اصلی آسان‌تر است، اما این‌جا اولویت ما داستان بود، پس او را با وجود تمام نکات مثبتش، حذف کردیم.

  • ولی واقعاً هیچ‌کجا مثل پیکسار نیست. این‌طور نیست؟

بله، پیکسار جایی است که هنرمندان پرشور، با ذوق و بااستعداد زیادی در آن کار می‌کنند. حتی اگر با این افراد در یک بخش هم‌کار نباشید، اما بودن در این فضا به شما جرئت می‌دهد که خلاق باشید و با ذکاوت و هوشمندی، کار خود را بهتر کنید. قرار نیست همیشه همه‌چیز خوب پیش برود. در پیکسار شما فرصت اشتباه‌کردن هم دارید. محیطی که به شما جرئت ریسک می‌دهد، حتماً شما را به هنرمند بهتری تبدیل می‌کند.

متأسفانه اکران «به پیش» با بدشانسی بزرگی روبه‌رو شد و به علت شیوع ویروس کرونا و تعطیلی سینماها، فقط دو هفته روی پرده بود. با این وجود از بازخورد مخاطبان خبر دارید؟

بله! متأسفانه این انیمیشن حسابی بدشانس بود، اما خوشحالم در همان دو هفته‌ای که فیلم اکران شد، بازخورد خوبی از تماشاگران گرفتیم و همه از سالن‌های نمایش فیلم راضی خارج می‌شدند. حالا هم که به‌پیش در شبکه‌ی نمایش خانگی توزیع شده، برای من خیلی رضایت‌بخش است. چون افرادی که این انیمیشن را در خانه می‌بینند، در حال تجربه‌ی‌ حس مشترکی با این داستان هستند. چون به‌پیش، داستان اهمیت خانواده و قدردانی از خانواده است. ما باید نسبت به خانواده‌ای که داریم سپاس‌گزار باشیم. باید نهایت سعی‌مان را بکنیم تا قدر این موهبت را بدانیم. پس برایم خیلی دل‌گرم‌کننده است که می‌شنوم، خانواده‌ها در این‌روزها که مجبورند در خانه بمانند، با هم این انیمیشن را تماشا می‌کنند و از آن لذت می‌برند.

کد خبر 503858

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha