بشر برای ساخت خانه، معبد و یا هر بنای دیگری از زمین شروع میکند و به سمت آسمان پیش میرود. از زمین به آسمان رسیدن، به معنای قدسی شدن و همنشین با خدایان بودن است.
هر بنایی که بشر میسازد یادآور کوه نیز هست، که رابطی است میان زمین و آسمان. کوهی که جایگاه خدایان بوده و ناجی نسل بشر در اسطوره طوفان نوح.بشر برای ساخت اولین بناها و یا بهتر است بگوییم اولین خانهها، از در دسترسترین مصالح بهره برده است، از آب و خاک. 2 عنصر مقدس از چهار عنصر اولیه با هم آمیخته شدند تا بعدها نیز آتش و هوا در کار داخل شوند و مسکن و معبد آدمی شکل بگیرد.بنابراین گزاف نیست اگر پیوند آدمی با معماری را، میراث کهن انسان با چهار عنصر اولیه طبیعت بدانیم.
در این میان هرچند که نقش خاک پر رنگتر است، اما وجود آب، همان عنصری که همواره به سویش برمیگردیم، مثل همیشه لطافت را در این هنر به ارمغان میآورد.اگر که خانه مکانی است برای پناه گرفتن و آرامش یافتن، تماس این خانه با آب همواره آرزوی امکان حیاتی تازه را به همراه خواهد داشت و تخیل انسان را به شکلی ماورایی تسخیر میکند.از دیرباز نقش آب در معماری در اقلیمها و فرهنگهای مختلف نمادی بارز داشته است.
درک مفهوم آب در معماری یا همان معماری آب، به درک قوانین فیزیکی آب، احساسات ما در مقابل کنش و واکنش آب، و مهمتر از همه، نقش و تمثیل و ارتباط با زندگی انسانها، بستگی دارد.
وجود آب در معماری باعث میشود که انسان، علاوه بر ظرافتهای بنا، طبیعت اطراف را ببیند و با تحریک شدن قوای بینایی، شنوایی و لامسهاش آن را دقیقا حس کند و هنگامیکه آب در نزدیکی ماست، معنای مکان را با ترکیبها و تضادهایی که با طبیعت میسازد، بیشتر درک میکنیم.
آب وقتیکه با پوست تنمان تماس حاصل کند، صمیمیترین تجربه شخصی را بین ما و خودش ایجاد میکند. تماس با او همچنین میتواند روحمان را از قید و بندها آزاد سازد.اگر نظری به کشور خودمان بیندازیم متوجه میشویم که ایرانیان از دیرباز با زیبایی و حالت آرامشبخش آب آشنا بودهاند. ما در معماری آب گویی او را دعوت کردهایم که در منزل ما باشد و خودنمایی کند و مشعوفمان سازد.
از همان آغاز ساخت بنای کاخها و باغهای واقع در پاسارگاد، طرح چهارباغها براساس آب و نقش آن شکل گرفت. آب در باغهای ایرانی، همانگونه که در باغفینکاشان و شازده ماهان و ایلگلی تبریز و... شاهدش هستیم، تنها بهمنظور آبرسانی باغ نیست، بلکه از حرکت و سکون و صدا و کف آن بهرهبرداریهای لذتبخش مادی و معنوی شده است.کاخ شاهان در برخی از موارد در باغهایی بنا شده که آب نقش مهمی در زیبایی آنها دارد. کاخ چهلستون اصفهان و کاخ فتحعلیشاه در چشمه علی دامغان از اینگونهاند.
چه کسی است که از انعکاس این کاخها در آب حظ نبرد، گویی در انعکاس، چیزی هست که قلب را تکان میدهد. این است که برای عظمت بخشیدن و دلپذیر نشان دادن بناهای مهم باید از انعکاس آنها در آب استفاده کرد. بهطور مثال، اگر آبگیر منعکس کننده تاج محل با چمن پوشیده میشد، آن بنا مقدار زیادی از بار جادویی خود را از دست میداد. در واقع طراحان با به کارگیری خاصیت انعکاس، عمق و بیکرانگی سطوح وسیع آب و حریم شخصی افراد را وسعت داده، حس خفقان در مکانهای بسته را از آنها دور میکنند.
در خانههای ایرانی، مساجد، معابد و کاروانسراها همیشه نقش آب پررنگ بوده است. بسیاری از بناهای زادبومی که در اقلیم و جغرافیای ایران شکل گرفتهاند در پیوند با آب و در نتیجه ضرورت آن بودهاند.
آبانبارها، یخچالها، پایابها، پلها، قناتها و بادگیرها از این جملهاند.از طرف دیگر، شهرهایی همچون اصفهان و شوشتر نمونه بسیار متعالی از همزیستی شهر و آب و به عبارتی معماری آب هستند که موضوع حظ بصری و آرامش یافتن از آب در شکلگیری آنها نقش پررنگی داشته است.در ساخت تأسیسات آبی شوشتر مهمترین هدف، آبیاری بوده؛ اما سازندگان آن توانستهاند به اهداف بزرگ دیگری چون اهداف معماری، صنعتی، بازرگانی، دفاعی و... نیز دست یابند.
در شهر اصفهان نیز، زاینده رود نقش مهمی در معماری شهر ایفا کرده است. پلهای متعددی که روی این رودخانه بنا شدهاند، نمونهای زیبا و متعالی از معماری آب به شمار میروند که کارکردهایی علاوه بر کارکرد اصلی داشتهاند.