مجموع نظرات: ۰
شنبه ۸ مهر ۱۳۸۵ - ۱۲:۵۴
۰ نفر

حمیدرضا انوری: گفته می‌شود ایرانیان دارای متوسط هوش بالایی هستند که به گواهی سفرنامه‌نویسان فرنگی، با بهره‌ جستن از همین هوش، دستاوردها و تولیدات خارجی را با تغییراتی به نفع خود مورد بهره‌برداری قرار می‌دهند.

شاید رفتار رانندگی ما ایرانیان از مناسب‌ترین نمادها برای تایید چنین دیدگاهی باشد، زیرا ما ایرانیان تعامل با وسیله‌ای به نام خودرو که محصولی است غربی را با روحیه خاص خود آمیخته‌ایم و برآیند آن شده رانندگی ایرانی. اما این پایان ماجرا نیست!

می‌دانیم که هر ملتی (درست یا نادرست) به دارا بودن یک ویژگی‌ شخصیتی شناخته می‌شود و در این میان اگر چه ایرانی‌ها از گذشته‌های دور با عناصری همچون:‌ میهمان‌نوازی و فرش و پسته و... نام‌آور بوده‌اند، لیکن در سال‌های اخیر ویژگی دیگری نیز به این فهرست افزوده شده و آن شیوه خاص رانندگی ایرانی است؛

چنانکه خارجی‌هایی که به ایران می‌آیند، پس از بازگشت به کشورشان، هنگام بیان خاطرات و برداشت‌های خویش از سفر به ایران، بدون استثناء به شیوه رانندگی ایرانیان نیز گریزی می‌زنند و از موتورسوارانی سخن می‌گویند که بی‌باکانه و بی‌هراس از خطراتی که برای خود و دیگران ایجاد می‌کنند، در بین خودروها می‌لولند، یا رانندگانی که اصولا توجهی به علائم و مقررات و احترام به حقوق دیگران ندارند و در کل از شیوه رانندگی ایرانی یاد می‌کنند که در خیابان‌ها بسیار نزدیک به هم و بدون رعایت خط مسیر (لاین) با فاصله سانتی‌متری از کنار هم حرکت می‌کند.

دهها و صدها مورد از این دست، گویای آن است که شیوه رانندگی قریب به اتفاق ایرانیان، به پدیده‌ای نیازمند توجه تبدیل شده که برآیند آن از یک‌سو خراشیدن روح، آزردن جسم، هرز رفتن توانایی‌ها، آسیب‌های روحی و اجتماعی و صد البته تلفات جانی و خسارات مالی فراوان و از سوی دیگر و چه بسا مهمتر زیر سوال بردن حیثیت  اعتبار ایرانی است.

براساس آمار رسمی تنها در سال 1383 بیش از 28 هزار نفر در تصادفات مختلف رانندگی درون شهری و بین‌شهری جان خود را از دست دادند. بگذارید از یک زاویه دیگر به موضوع نگاه کنیم، ایران به لحاظ نسبت مرگ و میر ناشی از تصادفات به هر ده هزار نفر جمعیت در بین تمامی کشورهای عضو سازمان ملل متحد، مقام اول را دارد!! یعنی به نسبت هر ده هزار نفر در ایران حدود 4/3 نفر کشته می‌شوند و آمار دیگر گویای آن است، در حالی که مرگ و میر ناشی از تصادفات در دنیا در رتبه نهم عوامل مرگ و میر قرار دارد، اما در ایران بین رتبه اول و دوم در نوسان است!

گزارش از وقوع تصادفات عجیب با تلفات بالا در ایران به یکی از محورهای خبری رسانه‌های خارجی در چند سال اخیر تبدیل شده است و برآیند چنین روندی متاسفانه این خواهد بود که بسیاری از مخاطبین چنین گزارش‌ها و اخباری، شیوه رانندگی ایرانیان را به سایر وجوه جامعه ایرانی تعمیم می‌دهند و از آن به یک برداشت کلی در خصوص وضعیت اجتماعی و روحیات ایرانی می‌رسند.

شیوه رانندگی ایرانیان به‌عنوان یک ناهنجاری اجتماعی

زمانی که می‌شنویم آمار متوسط سالیانه تلفات جاده‌ای در ایران از میانگین کشته‌شدگان جنگ تحمیلی بیشتر است، بدان معناست که ما با وضعیتی فاجعه‌آمیز روبرو هستیم و براین اساس به دلایل گوناگون باید گفت که شیوه رانندگی در ایران به یک ناهنجاری تبدیل شده است.

هنگامی که از شیوه رانندگی در ایران به عنوان پدیده‌ای ناهنجار یاد می‌کنم، منظور اشاره به مجموعه رفتارهایی است که تخلفات جریمه شده تنها سهمی از آنها را دربرمی‌گیرند.

این پدیده ناهنجار در دو سوی یک صحنه جان و مال این مردم را به بازی گرفته است، اگر یک‌سوی پرده این نمایش را تلفات و خسارات مادی و جانی و یا هزینه‌های بیمه پرداختی ببینیم، متاسفانه در مورد پشت پرده که سخنی از آن نمی‌رود و یا بسیار کم مورد توجه قرار می‌گیرد؛ روندی پیچیده در جریان است که در آن تاثیرات متفاوتی از ایجاد یک هراس و اضطراب کوچک یا بروز تنش و آزردگی روحی و درگیری‌های فیزیکی تا درد و آزردگی ناشی از جراحت و در نهایت دلتنگی و رنج از دست دادن عزیزی که تاثیراتی پایدار و غیرقابل جبران برجای می‌گذارد، قابل شناسایی است.

کجروی اجتماعی به مفهوم رفتاری است که به طریقی با انتظارات مشترک اعضای یک جامعه سازگاری ندارد و بیشتر افراد آن را ناپسند و نادرست می‌دانند، به دیگر سخن یک رفتار زمانی ناهنجار قلمداد می‌شود که از سوی اکثریت جامعه قبیح و زشت شمرده شود و اکثریت بتوانند آن را از رفتار بهنجار یا درست تمیز دهند که به نظر می‌رسد بخش عمده‌ای از رانندگان ایرانی چه از نظر آگاهی و رفتاری، به چنین شناختی رسیده‌اند؛ بیان دو پدیده در سطح جامعه ایرانی تاییدکننده این دیدگاه است: نخست: تقریبا اکثریت مردم شهرنشین از وضعیت کنونی رانندگی در ایران سرخورده و دلزده و از این وضعیت نالان هستند و نسبت به ضرورت تغییر این شرایط اصرار دارند، اما...؟؛

پدیده جالب توجه آنکه در زمان تصادفات بسیاری از مردم با گردآمدن به‌دور صحنه تصادفات، بدرستی و با دیدی فنی و کارشناسی می‌توانند مقصر را شناسایی کنند، لیکن نکته ظریف اینجاست که این اظهار نظر برای گروهی! تنها در هنگام تشخیص مقصر بکار می‌آید نه برای رعایت در هنگام رانندگی! (بگذریم از اینکه عده‌ای از رانندگان حرفه‌ای اصول فنی رانندگی و مقررات را برای رقم زدن صحنه تصادف به نفع خود بکار می‌گیرند.)

رانندگی نمادی از ویژگی‌های روانشناختی اجتماعی مردم

گسستن از سرشت و شخصیت خود، برای بسیاری اگر ناممکن نباشد، حداقل بسیار دشوار و نیازمند ممارست و مراقبه طولانی مدت است و این کار در سطح جامعه بویژه سخت‌تر خواهد بود اگر بخش بزرگی (حال اگر آبرو داری کنم و نگویم اکثریت) از افراد جامعه بدان ویژگی شهره شوند که در کمال تاسف شیوه رانندگی در ایران به نمادی از سرشت و ویژگی شخصیتی اکثریت جامعه تبدیل شده است؛ چنانکه زمانی که با انتقاد روبرو می‌شویم، (اگر محترمانه بخواهند پاسخ بدهند)، می‌گویند: همه اینطوری رانندگی می‌کنند! و یا رانندگی خودت مگر بی‌ایراد هست و... راهنما نزدن، عدم رعایت حق تقدم، حرکت ورود ممنوع و یکطرفه، حرکت به عقب و خروجی بزرگراه‌ها (البته نه خدای ناکرده برای صدمه‌زدن به دیگران، بلکه تنها برای جبران یک اشتباه کوچولو و صرفه‌جویی در وقت و بنزین!) از جمله رفتارهای رایجی است که نشان می‌دهند در ایران رعایت مقررات راهنمایی و اصول رانندگی (بخوانیم رعایت و احترام به قانون) در اندیشه مردم جا نیفتاده یا به اصطلاح نهادینه و درونی نشده است، حتی گاهی می‌انگاریم با دقت و زرنگی و البته بی‌آنکه به دیگران آسیبی وارد سازیم، این مقررات را نادیده بگیریم.

کد خبر 5076

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز