یکی از چالشهای اصلی در حوزههای پژوهشی نبود اعتماد بین مدیران ارشد و پژوهشگران در حوزههای مختلف مدیریتی است.جان کلام این بیاعتمادی در این جمله نمایان است که مدیران، پژوهشها را نامنطبق بر حوزه عمل و اجرا میدانند و در کفه ترازو عمل و اجرا عمدتاً جانب عمل را میگیرند اما نکته مهمی که در این نسبت همواره نادیده گرفته میشود ناکارآیی عمل بدون نظر و اندیشه است.
مدیرانی که با مشارکت ندادن پژوهشگران در فرایندهای تصمیمگیری و تخصیص ندادن بودجه و منابع کافی به آن از عمق استراتژیک تصمیمگیری میکاهند علاوه بر تعمیق بیاعتمادی، حوزههای اجرایی را با نوعی ناکارآمدی و تصمیمگیریهای مبتنی بر آزمون و خطا بنا میکنند که در نهایت آسیبها و ضعفهای آن در زندگی مردم و ناکارآمدی بوروکراسی مشهود خواهد بود.
در مدیریت شهری هم موارد مذکور وجود دارد و متکی نبودن مدیریت شهر به پژوهشها و فعالیتها منجر به تصمیمگیری مدیران بر مبنای شواهدشان میشود. بهعنوان نمونه، برای عملیات اجرایی پروژه پل و تونل صدر مبلغ هنگفتی هزینه شده اما اثرات این پروژه در کاهش ترافیک شهر نامشخص است. یا اینکه در دورههای قبل تصمیم گرفته شد بدون جانمایی مناسب و منطبق با مبلمان شهری، شهروندان هر ساعتی از شبانهروز که بتوانند زبالههای خود را در محلهای مشخصی قرار دهند. این تصمیم هم مانند موارد دیگری که مبتنی بر پژوهش نبوده باعث ایجاد مشکلات زیادی، هم برای شهروندان و هم در تصویر سیمای شهر شده است.
در همین روزهای اخیر غافلگیری شهرداری تهران درخصوص بارش برف که هم در زمان آقای قالیباف، هم دوران آقای نجفی و هم در عصر آقای حناچی رخ داده مشخص میکند که نبود بررسیهای علمی و پژوهشمحور ریشه و علت غافلگیری و استیصال مدیریت شهری بودهاند. به رغم چنین مواردی باز هم شاهدیم که تصمیمات نه با مشارکت حلقههای فکری و پژوهشی قابل اعتماد، بلکه در محفلهایی اتخاذ میشود که عموماً روبنا و نه زیربنای شهری برای آنها اهمیت دارد و پروژه نه برای رفاه عمومی و تسهیل جریان مدیریت شهر بلکه صرفاً بر مبنای این اعتقاد که بایدکاری کرد استوار شده است. در این رویکرد کارنامه و رقابت مدیران با پیشینیان پررنگ و مهم جلوه میکند.
اساساً اگر در حوزههای شهری پژوهشهای جدی و قابل اعتماد قبل از انجام و اجرای پروژهها صورت بگیرد و با واکاوی و کنکاش در ابعاد مختلف آن تبعات و بازخوردهای اجتماعی، زیستمحیطی و ترافیکی آن ارزیابی شود علاوه بر کاهش هزینههای تمام شده طرحها شاهد تراکم و انباشت خطاها و ضعفها هم نخواهیم بود؛ زیرا آوار این خطاها در نهایت مدیران شهری را به نقطه و جایگاهی سوق میدهد که هر گروه مدیران و تصمیمگیران با نوعی فرار به جلو، مشکلات هر دوره و عصری را ماَترک و میراث مدیران قبلی میدانند و البته بدیهی است که تداوم این رویه و بیاعتنا بودن مدیران به پژوهشگران نه تنها گرهی از مشکلات و بحرانها نمیگشاید، بلکه اتفاقاً بر دامنه و عمق بحرانها در میان مدت و بلندمدت میافزاید.
منبع:ویژه نامه شهرپژوه
نظر شما