او پس از طی دوران کوتاه نقاهت اکنون سالم و سرحال به حرفه خود بازگشته است. گفتوگوی ما را با این بازیگر ارزشمند و پیشکسوت عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون بخوانید.
- چرا شما را به عنوان هنرمندی مردمی میشناسند؟
ما بدهکار مردم هستیم؛ شاگردیم و معلمان ما مردم هستند؛ اگر هم نقش بازی میکنیم، باید یاد بگیریم و برویم در میان مردم بگردیم. من افتخار میکنم که همیشه شاگرد مردم بودهام. یک شعر سادهای است که من در تلویزیون هم آن را خواندهام اما تکرارش عیبی ندارد؛ «چرا تو ای شکسته دل خدا خدا نمیکنی / خدای چارهساز را چرا صدا نمیکنی/ به هر لب دعای تو فرشته بوسه میزند / برای درد بیدوا چرا دعا نمیکنی». روزی نوشتهای را در مجلهای خواندم که ترجمه یک مطلب بود درخصوص «دعا»، چون به هر ترتیب اهل هر دینی که باشی، دعا در همه ادیان هست و آن مسئله چشم زدن را که بزرگان مذهب ما روی آن بحث کردهاند که باید دعا همراه آدم باشد تا محفوظ بماند.
- دلیل آنکه شما خاک صحنه را میبوسید چیست؟
پهلوانی یعنی اخلاق و این پهلوانی در هنر، ورزش و همهجا هست. حضرت حافظ میگوید: قلندران طریقت به نیم جو نخرند / قبای اطلس آنکس که از هنر عاری است. استاد شفیعی کدکنی هم معتقد است که هنر در زمان حافظ یعنی فضیلت و واقعا این درست است. همین طور وقتی استاد زاهد با وضو روی صحنه تئاتر میرفته، نشان میدهد که چقدر صحنه تئاتر برایش احترام داشته و مقدس بوده است. وقتی که ما نسبت به شغلمان بیاعتنا هستیم و برای آن حرفه ارزش قائل نیستیم معلوم نیست که چه اتفاقی میافتد. به همین دلیل است که خود را در مقابل صحنه کوچک میدانم؛ خاک صحنه مقدس و پاک است و همیشه بر آن بوسه خواهم زد.
- بعد از 50سال کار بازیگری راز ماندگاری خود را در هنر درچه میدانید؟
شانس بزرگی که من آوردهام این است که همواره با کارگردانان خوب کار کردهام و نقشها را نیز با دقت انتخاب کردهام که این دو عامل باعث شده تا نقشهایم در ذهن مردم باقی بماند.
وقتی کسانی مثل علی حاتمی و بهرام بیضایی باشند، خودبهخود نقشهای خوبی بازی میکنی. شاید کسی نداند اما اولینباری که بیضایی نمایشنامهای را کارگردانی کرد (میراث) من در آن بازی کردم. آن زمان هنوز کار فیلم نمیکرد و یکی از کارهای ماندگار من همین کار بیضایی است که در آن جمشید لایق و محمود دولتآبادی که الان باعث افتخار همه ما هستند نیز حضور داشتند. بحث بر سر این است که کارگردانان هم آدمهای درستی بودند و خوب فکر میکردند، برای «سلطان صاحبقران» من چندین کتاب از خود علی حاتمی گرفتم و چندین کتاب هم از کتابفروشی خریدم و مطالعه کردم تا ببینم ناصرالدینشاه که بوده است. یادم هست که حاتمی موقع فیلمبرداری «کمالالملک» دیالوگی گفت که من لرزیدم؛ ملتی همه شاه.
- بیشتر علاقه دارید زندگی چه شخصیتی را بازیکنید؟
من خیلی دوست داشتم نقش حکیم توس - فردوسی- و حافظ را بازی کنم؛ البته سنین بالای آنها را و یک روز هم گفتم که آرزو بر جوانان عیب نیست.
همشهری خانواده
25 اردیبهشت 87