عده زیادی از افراد مبتلا به این اختلال نمیمیرند، ولی سالهای سال با نوعی ناتوانی زندگی خود را ادامه میدهند. این بیماری در ایران هم هر سال جان هزاران نفر را میگیرد، اما به عقیده کارشناسان، مردم هنوز سکته مغزی را به خوبی نمیشناسند.
در یک حمله مغزی، مانند حمله قلبی بلافاصله باید بهدنبال کمک بود، چون هر دقیقهای برای این بیماران ارزشمند است. هرچهقدر هم دیرتر معالجات شروع شود، صدمات و پتانسیل ناتوانی بیشتر خواهد بود. با دکتر بابک زمانی، متخصص مغز و اعصاب و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در مورد باورهای غلط در مورد این بیماری و نقصهای درمانی آن در کشور به گفتوگو نشستیم. او میگوید درحالیکه در کشور ما برای خیلی از افرادی که دارای بیماریهای مزمن هستند انجمنهای خاصی تاسیس شده است، ولی با وجود قربانیان بیشمار ناشی از سکته مغزی، تا سال گذشته هیچ انجمنی برای این بیماران وجود نداشت.
- آقای دکتر، علاوه بر تاسیس انجمن سکته مغزی که سالها برای تاسیس آن شاهد تاخیر بودیم، در مورد سکته مغزی چه کاستیهای دیگری در نظام سلامت ما وجود دارد؟
متأسفانه هنوز روشهای پیشگیری از این بیماری در کشور ما ناقص است، چه برسد به درمان آن در مراحل حاد و پیشرفته. علاوه بر این در مرحله ناتوانی و توانبخشی بیماران هم نه تنها نسبت به کشورهای دیگر دنیا بلکه نسبت به بیماریها و تخصصهای دیگر و حتی در مقایسه با دیگر بیماریهای مغز و اعصاب آگاهی بسیار کمتری داریم. مثلا ما در مقایسه با بیماری اماس خیلی پیشرفت کردیم و در درمان این بیماری در رده کشورهای پیشرفته هستیم ولی در تشخیص و درمان سکته مغزی میتوانم بگویم جزء عقبماندهترین کشورها هستیم.
- و این عقبماندگی از کجا ناشی میشود؟
ببینید، برای درمان سکته مغزی واحدهایی به نام واحدهای سکته مغزی لازم است که در همه جای دنیا تشکیل شود. بهطوری که همه بیماران باید در این واحدها بستری شوند.
- در این واحدها چه اقداماتی انجام میشود؟
تأسیس اینگونه واحدها جهت انجام اقدامات ضروری روی بیماران بسیار ضروری است. در آنها پروتکلهای ویژهای وجود دارد و تیمی از پزشک، فیزیوتراپ و رادیولوژیست جهت اقدامات درمانی روی بیماران سکته مغزی برنامه ریزی لازم را از قبل انجام میدهند. متأسفانه هیچ کدام از مراکز درمانی در ایران از اینگونه واحدها برخوردار نیستند. واحدهای سکته مغزی دقیقاً شبیه CCUهایی هستند که حدود 20 تا 30 سال پیش در دنیا رایج شد و قرار شد تمام کسانی که مبتلا به سکته قلبی هستند را به آنجا ارجاع دهند.
- مگر راهاندازی این واحدها پیچیدهتر از راهاندازی CCU است؟
به هیچ وجه، در حال حاضر ما تمام امکانات لازم برای به راه انداختن این واحدها را داریم. علاوه بر این امروزه در ذهن همه مردم اینگونه شایع شده که بیمار سکته قلبی باید در CCU بستری شود و حتی دورافتادهترین بیمارستانها CCU دارند. ولی در هیچ بیمارستانی در کشور واحد سکته مغزی وجود ندارد. علاوه بر این وجود چنین مراکزی میتوانند تختهای بیمارستانها را خلوت کند.
- مگر این بیماران احتیاج به بستری شدن ندارند؟
نه، خیلی از بیماران بستری، افرادی هستند که اصلا احتیاجی به بیمارستان ندارند بلکه به مکانی نیاز دارند که فقط پرستار و فیزیوتراپ اقدامات لازم را رویشان انجام دهند. ولی چون به چنین مراکزی دسترسی ندارند، روی تخت بیمارستان که هزینه بسیار بالایی دارد میخوابند. خیلی از این بیماران هم که حتی امکان دسترسی به بیمارستان ندارند و مجبورند که در منزل بمانند، مشکلات زیادی را برای خود و خانواده ایجاد میکنند و عده زیادی از آنها هم به همین دلیل میمیرند.
- شما به نقص امکانات برای این بیماران اشاره کردید. با این حال هنوز عده خیلی زیادی از ما نمیدانیم که هنگام مواجهه با فردی که دچار سکته مغزی شده اصلا باید چکار کنیم. کمی به علائم و نحوه شروع این نوع سکته اشاره میکنید؟
سکته مغزی یک حادثه ناگهانی است که در قسمتی از مغز به وجود میآید و دارای 2 علت است. یکی از علل آن مربوط به پاره شدن یک رگ در داخل مغز است که باعث ایجاد خون اضافی در داخل مغز میشود؛ یعنی سکته مغزی هموراژیک یا خونریزی دهنده. ولی نوع مهمتر آن این است که در داخل رگ لختهای ایجاد میشود و رگ را مسدود میکند در نتیجه به قسمتی از مغز خون نمیرسد و همان قسمت به تدریج میمیرد. به این نوع سکته، سکته مغزی ایسکمیک هم میگوییم. البته در قلب فقط این نوع سکته وجود دارد. ولی این دو نوع سکته مغزی کاملاً متضاد هم هستند ولی سکته مغزی به معنای دوم شایعتر است. برای همین است که تاکید میکنم شناسایی علائم و نحوه شروع این دو نوع سکته بهخصوص برای پزشکان از نظر اقداماتی که باید انجام دهند، بسیار مهم است.
- خب در ذهن مردم علائم این اختلال شبیه چه علائمی است؟
الان مردم فکر میکنند علائم سکته مغزی بهصورت فلج عمومی بدن است ولی مهمترین علامت این اختلال، اختلال بینایی گذرا در یک یا هر دو چشم، اختلال در راه رفتن و درد و سوزش در یک طرف بدن است.
- خیلی از افراد هم فکر میکنند سرگیجه از علائم شروع سکته است. اصلا سرگیجه ارتباطی با سکته مغزی دارد؟
خیر، ببینید، در مورد علائم سکته مغزی 2 نکته مهم مطرح است. اول اینکه معمولاً سکته مغزی باعث کاهش سطح هشیاری و کما نمیشود و کسانی که سکته میکنند یک سری علائم موضعی و عصبی پیدا میکنند، این علائم یا باقی میمانند و یا از بین میروند. دوم اینکه کسانی که دچار سرگیجه میشوند، باید بدانند که این علامت پیش آگاهی سکته مغزی نیست. سرگیجه اگر با علامت دیگری همراه نباشد، به ندرت ممکن است که علت سکته مغزی باشد. در ضمن این علائم اگر باقی بمانند سکته مغزی اتفاق افتاده، ولی در اکثر موارد به شکل گذرا هستند. برای همین است که ما میگوییم سکته مغزی بیماری نجیبی است که همیشه در میزند و بعد وارد میشود. پس به او اجازه وارد شدن ندهید. این مثالی است که ما برای بیماران میزنیم.
- در مورد تصورات غلط دیگر بیماری چطور؟
مشکلی که الان در رابطه با نحوه برخورد با این بیماران بهخصوص در ساعات اول وجود دارد، این است که فشار خون بیمار دچار سکته مغزی بالا میرود ولی مردم یا حتی پزشکان تصور میکنند باید فشار خون را در بیمار پایین بیاورند. در حالیکه در 2- 3 روز اول حتی ممکن است بالا بودن فشار خون برای بیمار خوب باشد ولی پایین آوردنش بسیار خطرناک است.
البته در موارد حاد پایین آوردن فشار خون این بیماران لازم است ولی در ایران داروهای مطمئن پایینآورنده فشار خون وجود ندارد. علاوه بر این استفاده از کپسول آدالات برای این بیماران متأسفانه خیلی شایع شده. این کپسول هم در دسترس اکثر مردم قرار دارد. بهطوری که با مشاهده فردی که نیمه بدنش فلج شده و فشار خونش بالا رفته، این دارو را زیر زبانش میریزند. علاوه بر استفاده از این دارو یکی از راههای درمانی غلط که باز هم شاهد استفاده از آن بهخصوص در درمانگاهها هستیم، تزریق آمپول دگزامتازون به این بیماران است. این کورتون نه تنها تاثیر مثبتی ندارد، بلکه با بالا بردن قند خون باعث بدتر شدن وضعیت بیمار میشود.
- عدهای هم نقش استرس را در این میان مطرح میکنند و معتقدند افراد پر استرس بیشتر مبتلا به سکته مغزی میشوند. شما این حرف را قبول دارید؟
خیر، هیچ ارتباطی بین این دو نیست.
- شما گفتید در حال حاضر داروهایی در دسترس مردم هستند که بالقوه برای این بیماران خطرناکند. در این شرایط داروی مناسبی که باید سریعا در اختیار بیمار قرار گیرد چه داروییاست؟
ببینید، تعداد زیادی از این بیماران کاندید دارویی هستند که در 3 ساعت اول باید تزریق شود، چون میتواند از مرگ بافتهای مغزی جلوگیری کند. این دارو که بازکننده رگ است و در 3 ساعت اول استفاده میشود، در کشور ما وجود ندارد. اما در حال حاضر در اروپا و آمریکا به بیمارانیرا که زیر 3 ساعت به اینگونه واحدها میآورند، این آمپول تزریق میشود.
- تزریق این آمپول چند درصد احتمال نجات بیمار را افزایش میدهد؟
از 3 یا 4 بیماری که این آمپول به آنها تزریق شده، یک نفر بهطور کامل از سکته مغزی نجات پیدا میکند. در حال حاضر هم روشهای مختلفی است که در همان ساعت اول برای بیمار انجام میدهند. که باز هم متأسفانه این روشها در ایران نیست. مثلا در مراکزی، با تحریک مکانیکی و آنژیوگرافی رگ را باز میکنند و گاهی اوقات نیز در ساعت اول بروز سکته از بالن استفاده میکنند.
- آقای دکتر، چه کار کنیم که دچار سکته مغزی نشویم؟
این مربوط میشود به پیشگیری اولیه از بیماری. در مورد سکته مغزی چند عامل خطرزا وجود دارند که ثابت شده در ایجاد سکته مغزی مؤثرند. فشار خون یکی از این عوامل و مهمترین آنهاست. قند و چربی 2عامل مهم دیگر هستند. استفاده از سیگار، افزایش وزن و کاهش فعالیت فیزیکی، بیماریهای قلبی و اختلال در ضربان قلب نیز از دیگر عواملی هستند که در بحث پیشگیری اولیه باید به آنها پرداخته شود.
- با این حال چطور میشود از بروز سکته مغزی در کسی که یک بار به آن دچار شده جلوگیری کرد؟
متأسفانه در بیمارستانهای کشور ما کسی که با علائم خفیف سکته مغزی مراجعه کرده، به سرعت مرخص میشود و کسی که دارای علائم سنگین است، بستری میشود، در حالی که این روند باید کاملاً برعکس باشد، یعنی کسی که دارای علائم خفیف سکته است باید بستری شود و علائم او بهطور دقیق مورد بررسی قرار گیرد تا دیگر این علائم تکرار نشوند.