هرگونه تحول در بهرهوری و بهبود، هر نوع فعالیت و ازجمله دگرگون کردن شرایط کمی و کیفی تعطیلات و انجام کارها مبتنی بر تحول در مدیریت و نگرش مدیران کشور است.
مشکل پایین بودن بهرهوری در ایران تنها با کم و زیادشدن چند روز تعطیلات حل نمیشود، اما بهطور قطع تعطیلی در هر نوع فعالیت نقش تعیینکنندهای در بهرهوری خواهد داشت. جامعه ما جامعهای است که برخلاف بسیاری از جوامع بهجای آنکه «هدفگرا» باشد، «کارگرا» است؛ یعنی عادت کرده است از ساعت ۸ صبح تا ۴ بعدازظهر کارت بزند و درمحیط کار حاضر باشد، اما اینکه در این مدت چه اندازه کار مفید انجام داده که در راستای هدف سازمان فعالیت بوده پرسشی است که نیاز به مطالعه و تحقیق و بررسی عمیق دارد.
بهنظر میرسد بهعلت غالب بودن این روحیه بسیاری از سازمانهای ما در تلاش برای داشتن کارت و ساعت حضور و غیاب باشند و به مدیریت زمان در زندگی فردی و اجتماعی ما کمتر بها داده میشود. برای بهبود بهرهوری و استفاده صحیح از نیروی کار، تعطیلات یک وسیله است. در حالی که در کشور ما این وسیله را بیهدف و نادرست به کار میگیریم و در نتیجه خود موج تازهای از عدمبهرهوری ایجاد میکنیم. از لحاظ کمّی شاید کشور ما تعداد تعطیلاتش چندان با سایر کشورها تفاوت نداشته باشد، اما از نظر کیفی تعطیلات آثار زیانباری دارد؛ چون زمان زیادی پیش از تعطیلات و پس از تعطیلات صرف میشود که وقت زیادی را تلف میکند.
بهعنوان مثال از چندین ساعت قبل از روز پیش از تعطیل تا ساعتها در روز پس از تعطیل در محیطهای کاری صرف چگونگی تعطیلات و بیان خاطرات و خطرات میگردد که بهعلت عدموجود نوعی سیستم ارزیابی و مطالعاتی هیچگاه آثار اقتصادی اینگونه زمانها مشخص نمیشود. یکی دیگر از عواملی که باعث میشود کم و زیادشدن تعطیلات در کشور ما محسوس نباشد عدمروحیه و انگیزه واقعی برای انجام کار در محیطهاست وقتی انگیزه و هدف و امیدواری در محیط و فضای سازمان نباشد، حتی حضور در محیط کار و کاهش تعطیلات نقشی در بهبود بهرهوری ندارد.
برای برخورد اصولی در این زمینه نیازمند نوعی تحول در ابعاد گوناگون سازمان و مدیریت در سطح خرد و کلان جامعه هستیم تا روزی که به عوامل زیربنایی در امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه بهطور منطقی و دور از هرگونه حساسیت توجه نشود، تغییر تعطیلات ما از لحاظ کمی و کیفی چندان نقشی در پیشبرد امور مختلف نخواهد داشت. مشکل ریشهای جامعه ما در همه این پدیدهها بیتوجهی به مدیریت و نقش بسیار حساس و سازنده مدیران است. هرگونه تحول در بهرهوری و بهبود هر نوع فعالیت و ازجمله دگرگون کردن شرایط کمی و کیفی تعطیلات و انجام کارها مبتنی و متکی بر تحول در مدیریت و نگرش مدیران کشور است.
متأسفانه ما گرفتار بحران مدیریت هستیم و نمیخواهیم بپذیریم که در آموزش و پرورش مدیران موفق نبودهایم. مدیریت در ایران از این جهت دچار بحران است که بسیاری از مدیران در جایگاه خود نیستند و در نتیجه بهعلت ناتوانی، ناآگاهی و نامناسب بودن شغل و شاغل در این رشته حساس فعالیتهای سازمانها اگرچه به شکلی انجام میشود، اما هیچگاه دلخواه نیست و در نتیجه بهرهوری کاهش یافته و تعطیل و غیرتعطیل در سازمانها چندان فرقی ندارد.
* عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی