اگر به خانوادهها و به ویژه فرزندان آموزشهای مورد نیاز داده نشود، در آینده جامعه با چالشهای جدی اقتصادی روبهرو خواهد شد.
همچنین، افرادی که از توان مالی بالایی برای تهیه کالاهای لوکس برخوردار نیستند، گاهی ممکن است برای تهیه این کالاها دست به سرقت یا کارهای عجیب و غریبی بزنند که هر روز خبر نمونهای از این کارها را میتوان در صفحه حوادث روزنامهها دید.
به علاوه، این خود مقدمه بزههای اجتماعی دیگر از جمله دزدی و سرقت مسلحانه است که در نهایت به ناامنی در جامعه میانجامد.
در سالهای اخیر با پیشرفت فناوری و ساخت لوازم رفاهی پیشرفته، خرید کالاهای لوکس و غیرضروری به هدف و آرزوهای زندگی افراد بسیاری به ویژه در قشر جوان تبدیل شده است.همین امر، گاه سبب از هم پاشیدگی خانوادهها به خاطر فقر مالی که یکی از عوامل ایجاد اختلافات زناشویی است، میشود.
در حقیقت، با بالا رفتن معیارهای زندگی و افزایش رقابتهای کاذب و چشم و هم چشمی افراد دیگر هیچ توجهی به قدرت خرید خود نکرده و در نتیجه، نداشتن توان مالی برای برطرف کردن نیازهای ابتدایی زندگی روزمره، تمایل جوانان به زندگی قسطی را سبب میشود.
متأسفانه الگوی مصرف نادرست در جامعه که بیشتر در زندگیهای شهری رایج است، در این امر تأثیر بسزایی دارد. بهویژه آن دسته از خانوادهها که از نظر مادی مرفهتر هم هستند، بیشترین سهم از خرید کالاهای لوکس را بهخود اختصاص میدهند.بدین ترتیب، حتی افرادی که نتوانستهاند به ثروت مناسبی هم دست یابند از خریدهای اسراف گونه استقبال میکنند.
از آنجا که هر خانواده دارای درآمد محدودی است، برگزیدن الگوی مصرف نادرست به نان آور خانه فشار بسیاری وارد آورده و این به نوبهخود میتواند مشکلات اجتماعی و خانوادگی بسیاری را برای آنها ایجاد کند.
در این میان، نقش رسانهها و به ویژه تلویزیون و سینما را نیز نباید نادیده گرفت؛پخش فیلمها و سریالهایی که بازیگران آنها انواع لباسهای گرانقیمت را به تن دارند و خانههای بزرگ و ماشینهای مدل بالا دارند، همواره حسرت بینندهای که توان داشتن چنین امکاناتی را ندارد، برمی انگیزد و او را گاه وادار به کارهایی از قبیل قرض کردن پول، گرفتن انواع وامهای بانکی و حتی دزدی برای تهیه آنچه مطلوب میداند، میکند. علاوه بر اینها، ولخرجیهای متظاهرانه سبب تضعیف روابط اجتماعی شده و در سایه آن مردم تمایل به داشتن شیوه زندگی مرفه خانوادههای ثروتمند که در تلویزیون میبینند، پیدا میکنند.
نکته مهم در اینجاست که بهرهمندی از امکانات اینچنینی، حق مسلم تک تک افراد یک جامعه است؛اما این در شرایطی میسر خواهد بود که آنان توانسته باشند امکانات و نیازمندیهای روزمره و ابتدایی خود را مانند خوراک، پوشاک، بهداشت، تحصیل و مسکن در حداقل ممکن برطرف کرده و سپس برای تبدیل کردن آن به احسن، اقدام کنند.
بسیاری از خانوادهها عادت دارند که در مدت کوتاهی کالاهای تازه به بازار آمده را جایگزین قدیمیها کنند و این درحالیاست که این کالاها، هنوز نو و قابل استفاده یا حتی دست نخورده هستند.
مسئلهای که امروز در جامعه ما بسیار به چشم میخورد، ماراتن عجیبی است که برای خرید کالاهای گوناگون در میان مردم ایجاد شده است.کالاهایی که اگر کمی با دقت درباره آنها تأمل کنیم، به سادگی درمی یابیم که نبودشان تأثیر چندانی بر زندگی نمیگذارد.
جالب اینجاست که برخی از همین کالاها پس از خرید، حتی یک بار هم بهصورت جدی و مفید مورد استفاده صاحب آن قرار نمیگیرد. این کالاها از کفش، لباس و لوازم خانگی گرفته تا گوشی تلفن همراه که بیشتر مردم در سالهای اخیر دائماً درصدد تعویض و نو کردن آن هستند و تمایل دارند که آخرین مدلش را بخرند که حتماً هم باید گرانتر از مال دیگران باشد.
همه اینها در شرایطی اتفاق میافتد که براساس آخرین آمار رسمی، میزان تورم در کشور ۲۰درصد ارزیابی شدهاست و بسیاری از اقشار جامعه با توجه به گرانیهای اخیر توان خرید مایحتاج روزانه خود را نیز ندارند.
پیامد این چشم و هم چشمیها، کاهش توان مالی مردم و نداشتن هرگونه پس اندازی برای مخارج ضروری و پیشبینی نشده در زندگی است.این مسئله نه تنها به افراد ضرر میرساند بلکه جامعه نیز از پیامدهای منفی آن بیبهره نخواهد ماند.
اگر اصراف را از مصرف فعلی جامعه حذف کنیم، آن جامعه بدون کاهش سطح رفاه واقعی خود، به همان میزان بر اوقات فراغت افرادش افزوده خواهد شد و شاید برای دیدار یکدیگر وقت بیشتری پیدا کنند.
برای نمونه، اگر ۳۰درصد از اسراف و خرید کالاهای غیرضروری خودداری شود، با حفظ همان رفاه پیشین افراد خانواده ۳۰ درصد کمتر کار خواهند کرد که این از نظر روحی و فکری در جامعه بسیار حائز اهمیت است.
بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران امور اجتماعی بر این باورند که تأثیر محیط اجتماعی و نقش جامعه در تکوین شخصیت و هویت یابی هر فرد و تشویق وی به امر صرفه جویی و استفاده درست از آنچه در اختیار دارد، بسیار مهم و مؤثر است.
گذشته از عوامل کلان و ساختاری برخی از ریشههای مصرف زدگی و تجمل پرستی در طیف خاصی از خانوادههای شهری و روستایی نهفته است که باید توسط کارشناسان مربوط آسیبشناسی شود.
آنچه را میتوان بهعنوان راهکاری کاربردی برای پیشگیری از گسترش پدیده مصرف زدگی مطرح کرد، آموزش قشر جوان در اینباره است. ترویج فرهنگ ساده زیستی و قانع بودن به آنچه در دسترس داریم به ویژه در میان قشر جوان و پرهیز از فخرفروشی به دیگران است. گام اول نخستین مبارزه با مصرف گرایی است.