چندان که این تصور جنگ آمریکا با ایران را هم به حساب وارد شدن منطقه به یک جنگ بزرگ فرض کرده اند و در گمانه هایشان سرنوشت نهایی آن را هم نتوانسته اند که رقم بزنند.
درحالی که سران کشورهای منطقه از بروز جنگ احتمالی بیمناک شده و آن را به نفع منطقه نمیدانند اسرائیل تلاش میکند که آمریکا را وارد جنگ با ایران کند.
روزنامه اورشلیمپست چاپ اسرائیل چندی قبل ادعا کرد: بوش موافق حمله به ایران در دوره ریاستجمهوری خویش است، اما وزرای خارجه و دفاع آمریکا تاکنون با تردیدهایی که نسبت به نتیجه آن ابراز میکنند، مانع این حمله شدهاند.
پایگاه اینترنتی تابناک ضمن انتشار این خبر از قول اورشلیمپست نوشت: بنا بر ارزیابیهای اسرائیل، ناآرامیهای اخیر لبنان و در دست گرفتن کنترل لبنان توسط حزبالله، طرح حمله به ایران را بیشتر پیش برده است.
بهدنبال انتشار ادعای واهی اورشلیم پست درباره طرح حمله به ایران، سخنگوی کاخ سفید، در بیانیهای اعلام کرد: مقاله اورشلیم پست درباره موضع رئیسجمهوری در مورد ایران که از منابعی ناشناس نقل قول میکند، ارزش کاغذی را که روی آن چاپ شده است ندارد.
دانا پرینو اضافه کرد: «ما به همراه دیگر متحدانمان که خواستار صلح در خاورمیانه هستند همچنان با دستیابی به تسلیحات هستهای مخالفیم... اما مهمترین هدف این است که با تشدید فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک ایرانیها را وادار به تغییر رفتار و توقف غنی سازی اورانیوم نماییم.
روزنامه سانفرانسیسکو کرونیکل درشماره ۱۹ می (۳۰ اردیبهشت) تحلیلی درباره سیاستهای بوش درماههای پایانی ریاستجمهوری اش ارائه کرد و نوشت: با فرارسیدن واپسین ماههای عمر دولت بوش و درحالی که چیز زیادی برای نمایش دادن در خاورمیانه وجود ندارد، زمزمههای جنگ علیه ایران دوباره در واشنگتن بر سر زبانها افتاده است.
درحالی که، حمله به سومین کشور مسلمان در ظرف هفت سال میتواند عواقب بهمراتب بدتری نسبت به وضعیت متزلزل کنونی به همراه داشته باشد.تردیدی نیست که پیشرفتهای ایران از سال ۲۰۰۱ به این سو افزایش یافته است.
سرنگونی صدام و طالبان به حیات بدترین دشمنان ایران پایان داد و به آن کشور اجازه داد روابط دراز مدتی را با هم مذهبان شیعه در عراق و افغانستان پیریزی کند. ایران ضمن برقراری ارتباط با حماس و عمق بخشیدن به مناسبات خود با حزبالله، از ناتوانی اعراب و اسرائیل در پایان دادن به اختلافات فی مابین نیز بهرهمند شده است.
پس از آنکه دولت بوش پیشنهاد مذاکره بدون پیش شرط با ایران را در سال ۲۰۰۳ و ۲۰۰۶ رد کرد، تهران به تشدید روند برنامه هستهای خود دست زد.
این روزنامه افزود: با این حال، توسل به حمله نظامی بهعنوان پاسخی به این چالشها منجر به تثبیت دستاوردهای ایران، قرار دادن سربازان آمریکایی و سایر متحدان در موقعیت ناگوار در عراق و نیز رشد نجومی بهای نفت منجر خواهد شد.
تعامل با ایران مشاجره اوباما و مک کین
موضوع نحوه برخورد آمریکا با ایران علاوه بر منطقه خاورمیانه درون آمریکا و در مبارزات انتخاباتی این کشور نیز نمود بارزی یافته است.
باراک اوباما نامزد حزب دمکرات که پیروزی اش بر هیلاری کلینتون تقریبا قطعی شده است با اشراف به ضدیت افکارعمومی آمریکا با بروز یک جنگ جدید که منجر به افزایش فشارهای اقتصادی بر مردم این کشور و تحت فشار قرارگرفتن سربازان آن خواهد شد به طرح شعارهای مذاکره با ایران و پایان دادن به مسائل ۲ کشور از طریق گفتوگو روی آورده است.
باراک اوباما و جان مک کین رقیب جمهوریخواه او در اظهارات جداگانهای به مشاجره در مورد سیاست خارجی آینده آمریکا راجع به ایران پرداختند.
مک کین، در بخشی از بحث خود در مورد دیپلماسی خارجی آمریکا از عزم اوباما برای دیدار با رهبران ایران انتقاد کرد و موضع او را ساده لوحانه خواند و گفت سیاست فعلی علیه ایران به درستی معرفی نشده است.
اوباما گفته بود رهبران ایالات متحده حاضر بودند حتی با رهبران اتحاد جماهیر شوروی که تهدید بزرگتری برای آمریکا محسوب میشدند نیز گفتوگو کنند.
مک کین، مقایسه صوری ایران با شوروی را که توسط اوباما صورت گرفته بود رد کرد و گفت: مسلماً ایران یک ابرقدرت نیست اما به این معنی نیست که تهدید ایران چشمگیر نیست.
او سخنان اوباما را که گفته بود مایل است بهعنوان یک رئیسجمهوری، بدون پیش شرط با رهبران ایران دیدار کند، بهعنوان نشانی عمیق از بیتجربگی و قضاوت بیملاحظه اوباما توصیف کرد.
اوباما نیز در یک میتینگ انتخاباتی به مک کین پاسخ داد و گفت: اقدامات بوش در خاورمیانه، تنها به قدرت گرفتن ایران منجر شده و تاکید کرد دیدار با ایرانیها اقدام معقولی است.
اوباما گفت: تهدیدی که از سوی ایران وجود دارد مهم است، اما چیزی که من گفتم این بود که ما نباید تنها با دوستانمان صحبت کنیم، بلکه باید با دشمنانمان هم تعامل کنیم. دیپلماسی یعنی همین.
سناریوهای احتمالی دو رقیب
پیروزی هریک از دو نامزد ریاستجمهوری آمریکا تاثیرات خاص خود را بررابطه این کشور با ایران خواهد گذاشت. البته در اساس سیاستهای این کشور در قبال ایران تغییر اساسی صورت نخواهد گرفت.
اگر اوباما رابطه با ایران را مشابه شوروی سابق میخواهد و از ایران بهعنوان دشمن یاد میکند این سیاست به معنای ادامه فشار برایران در کنار مذاکره است که درنهایت به پیروزی بر قدرت ایران بیانجامد همان سرنوشتی که شوروی سابق نیز به آن دچارشد. این سیاست خطرفروپاشی از طریق تجزیه را افزایش میدهد.
همان کاری که آمریکاییها بارها از طریق دامن زدن به اختلافات قومی و ایجاد تنش میان اقوام ایرانی، درصدد آن بودند.در موضوع هستهای ایران با توجه به این حقیقت که هدف اصلی هر دو حزب یکسان است و آن هدف در واقع جلوگیری از برنامه غنی سازی ایران است، هر دو نامزد درصورت انتخاب سعی خواهند کرد این هدف را با رویکردهای متفاوت دنبال کنند.
اگر اوباما پیروز شود، احتمال مذاکره بیقیدوشرط بعید نیست؛ چراکه اوباما معتقد است اصل در مذاکره حل و فصل موضوع است نه پیروزی بر یک طرف و شکست طرف دیگر.
اما مککین درصورت پیروزی سعی خواهد کرد فشارهای سیاسی و اقتصادی را به ایران افزایش دهد تا مقامات تهران را وادارد از موضع ضعف پای میز مذاکره بنشینند و درصورت تسلیم نشدن ایران، چه بسا که گزینههای دیگری را در دستور کار قرار دهد درهر صورت هر ۲ نامزد ریاستجمهوری آمریکا درگیری نظامی به سبک عراق و افغانستان را که حاصل آن اشغال ۲ کشور بود در مورد ایران تجربه نخواهند کرد.