اما این کیسهها بازیچه دست بچهها نبودند و احتمالا نادعلیان آنها را از آب پر و از نرده کنار پلههای منتهی به گالری ماه مهر آویزان کرده بود. همین که او حاضر شده بود از منطقه مورد علاقه خود برای اجرای آثارش دل بکند و نمایشگاهی در یک گالری برگزار کند به اندازه کافی عجیب بود که دیگر این کیسههای پر آب نخواهند تعجببرانگیز باشند.
هر چه باشد او در این سالها آنقدر روی سنگهای کنار رودخانهها و دریاها، تصاویری حک کرده است که شاید جدا شدن از آب برایش کمی سخت باشد و به همین دلیل ترجیح داده هر طور که میشود آب را با خود همراه کند. حتی اگر در کیسههای پلاستیکی باشد.
ابتدای گالری باز هم آب بود، اما نه این بار در کیسه. روی سه سنگی که حجاری شده بودند، کمی هم آب ریخته شده بود و گودی سنگها آن آب را نگه میداشت تا به تماشاچیان یادآوری کند این حکاکیها در اصل جایی در طبیعت دارند. احمد نادعلیان در طول سالیان گذشته بیشتر وقت خود را صرف همین سنگها و طرحهایش کرده است.
در طول این سالها هر چند وقت یکبار خبری از او میآمد که در گوشهای از کره زمین همان کلاه حصیری معروفش را بر سر گذاشته، چکش را به دست گرفته و ماهیها، مارها، خرچنگها یا دست و پای آدمها را روی سنگ رودخانهای یا ساحل دریایی در ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، آمریکا و... حک کرده است. به غیراز این هم اگر خبر دیگری از او شنیده میشد همان برنامههای هنرمحیطی بود که با هنرمندانی از کشورهای دیگر در سواحل خلیج فارس اجرا میکرد. البته در آخرین برنامه از این اجراها همراه با دوستان هنرمندش از جنوب به شمال کشور رفت و در آنجا به کار پرداخت.
نادعلیان سالهاست به حجاری روی سنگها مشغول است و هنوز هم این کار را ادامه میدهد. این کار را ابتدا از رودخانه منطقه پلور در نزدیکی کوه دماوند شروع کرد و پس از آن آرامآرام به سراغ شهرها و کشورهای مختلف رفت.
یکی از دلایلی را که باعث شده او چندین سال نمایشگاهی برگزار نکند و سرگرم گشتن در گوشه و کنار دنیا شود همین موضوع میداند: هفت سال در ایران نمایشگاه نداشتم چون کارهای من عمدتا در خود طبیعت متمرکز است. البته از همین کارهایی که اینجا به نمایش گذاشته ام، چند صد کار دیگر هم دارم که برخی از آنها را در کشورهای دیگر به نمایش گذاشته بودم. اما بهدلیل مسافرتهای پیدرپی در این سالها فرصتی برای نمایشگاه در ایران نداشتم.
غیر از این، دلیل دیگر این بود که در سالهای گذشته اقتصاد هنر در نگارخانههای کشور را نمیشد اتفاقی جدی تلقی کرد. نمایشگاهها درواقع نوعی تشریفات بودند که در آنها یک استاد کارهایش را به نمایش میگذاشت و دوستان و شاگردانش میآمدند و در روز افتتاحیه چای و شیرنی میخوردند ومیرفتند. خرید و فروشی جدی در این نمایشگاهها اتفاق نمیافتاد و اگر هم خریدی انجام میشد از سوی دولت بود. اتفاقهایی که به آن صورت انجام میشد، غیراز جنبه اقتصادی، از نظر فکری و فرهنگی نیز سنخیتی با دیدگاههای من نداشت اما حالا شرایط تغییر کرده است.
از نظر اقتصاد هنر، کاملا حق با نادعلیان است چون شور و اشتیاقی که برای خرید و فروش آثار تجسمی در طول دو، سه سال گذشته به وجود آمده حتی برای خود هنرمندان این حوزه نیز تعجبآور است. نادعلیان نیز در نمایشگاه خود تا همان دومین روز موفق شده بود تعداد قابل توجهی از آثارش را بفروشد، بهخصوص آثار کوچکی که به نمایشگاه آورده بود با استقبال خوبی مواجه شدند.
نادعلیان در این نمایشگاه 116 کار را در قطع بسیار کوچک به نمایش گذاشت که سنگهایی به اندازه یک بند انگشت با طرحهایی ساده از مویرگهای یک برگ، سنگهای شکستهای با طرح بخشی ازیک صورت، یک چشم، دهان، گونهای در کنار بینی و.. در میان آنها به چشم میخورد. بزرگترین آثار نادعلیان در بین این آثار که بیشتر به کارهای تزئینی شباهت داشتند، سنگهایی بود به اندازه یک کف دست که انسانهایی ایستاده را نشان میداد و معلوم نبود زن هستند یا مرد. قیمتهای این آثار نیز از هشت هزار تومان آغاز میشد و به چند ده هزار تومان میرسید.
در گوشهای از نمایشگاه، مقداری شن ریخته بودند و روی آن طرحهایی دیده میشد که در اثر چرخاندن یک استوانه منقوش روی شنها ایجاد شده بود. روی شنها، آدمهایی با دستهایی بلند شده رو به بالا دیده میشدند که همین طور با چرخش استوانه روی شن تکرار شده بودند. حتی این طرحهای روی ماسه نیز به شکلی بودند که خودبهخود، رودخانه را به یاد بیننده میآوردند. شاید ماهی تکرارشونده در میان نقش آدمها نیز در این امر مؤثر باشد. عکسهایی نیز در کنار ماسه به دیوار زده شده بود که نمونههای همین کار را در طبیعت نشان میداد. نقشهای تکرار شوندهای از لاکپشتها، مارها، درختها، خرچنگها، خارپشتها، موشها و یا سوسمارها که روی شنهای کویر یا ساحل تصویر شدهاند.
ادعلیان درباره این آثار در کاتالوگ نمایشگاه نوشته است: برای مهرهای استوانهای و چاپ بر ماسهها از نمونه مهرهای استوانهای کهن الهام گرفتهام و ضمن ساختشان در ابعاد بزرگ، آنها را با طرحهای خودم مزین کرده و آنها را روی ماسهها غلتاندم. نتیجه آن، نقشهای بیپایانی از موجودات زنده بود که زینت بخش ماسههای ساحل دریا یا کویر شدند.
روی پنج سنگ اولی که در نمایشگاه قرار دارند، جنینهایی در رحم مادر حک شدهاند. انگار که این جنینها در بطن مادری قرار دارند که چیزی جز سنگ نیست و به جای آنکه روزی بخواهند متولد شوند، قرار است برای همیشه به شکل همان جنین در بطن مادر سنگی خود باقی بمانند. در بیشتر آثار به نمایش گذاشته شده، ردی از ماهیها دیده میشد. حتی در حجاریهای شکسته. روی این سنگهای شکسته حتی در کنار چهرهای فرشتهوار هم میشد یک ماهی شناور را دید. ماهیهای سنگی او حالا دیگر شهره خاص و عام هستند.
دوارد لوسی اسمیت در کتاب هنر فردا درباره کارهای او نوشته است: در ایران احمد نادعلیان در حال خلق یک چیدمان عظیم در حاشیه و میان آبهای رودخانه هراز در نزدیکی کوه دماوند با عنوان هنر رودخانه است. در نمادهای گوناگون، اغلب ماهیها روی صخرهها حجاری شدهاند که برای هنرمند بهعنوان نشانی هستند از روح انسان که تشنه تجربه حیات است. اما نقشهای دیگر شامل پیکرههای انسانی، نشانههای دستها و پاها و تصاویر پرندهها، بزها، مارها و خرچنگها هستند. در حالیکه بعضی از این حجاریها تناسبشان بزرگ است، دیگر آثار بر سنگهای کوچک نقش زده شدهاند و در طبیعت رها هستند تا اینکه بینندگان آنها را پیدا کنند. نادعلیان کشفیات این بازدیدکنندگان را بهعنوان اعمالی میداند که با هنرمند همکاری شده است. کشش مابین آنچه طبیعی و آنچه عمدا و البته جدلی و تصنعی است به میزان زیادی بخشی از داستان هنر معاصر است.
در کنار تمام سنگهای شکسته یا کامل این نمایشگاه، چند سنگ هم روی زمین قرار گرفته بود که نقشهای حجاری شده روی آنها کاملا متفاوت از شیوه کار نادعلیان و شبیه به نقاشیهای کودکان بهنظر میرسید. در حقیقت نیز طرح این حجاریها به بچههایی تعلق داشت که به نمایشگاه آمده و در حیاط گالری نقاشی کشیده بودند. در حیاط یک میز برای بچهها قرار داشت که میتوانستند پشت آن بنشینند و هر چه میخواهند، کاغذهای سفید را سیاه کنند. نادعلیان کمی آن طرفتر، با چکش و تیشه مشغول حکاکی روی یک سنگ و براساس نقاشی یکی از همین بچهها بود که در کنار او ایستاده بود.
این اولینبار نیست که نادعلیان به تجربهای مشترک با کودکان دست میزند و این کار را سالها پیش با پسر خودش آغاز کرد: وقتی پسرم هفت، هشت ساله بود با دیدن کار کردن من، دوست داشت او هم کارهایی انجام دهد و وقتی طرحهایی کشید، دیدم طرحهایش خیلی انتزاعی و بدوی هستند. علاقهمند شدم که براساس طرحهای او چند کار حجاری کنم. این تجربه را در خارج از ایران هم داشتم. وقتی در فرانسه کار حجاری در کنار رودخانه را انجام میدادم، کارهایی نیز براساس نقاشیهای کودکان آنجا انجام دادم. در کشور خودمان هم این تجربه را با کودکان ساکن در منطقه روستایی اطراف یک رودخانه تکرار کردم. در واقع به این ترتیب با کودکان در یک تعامل قرار میگیرم.
همان طور که نادعلیان چکش و تیشه را روی سنگ میچرخاند، سر کودکی که در کنارش ایستاده بود هم میچرخید. نادعلیان سنگ را با آب شست و به داخل گالری برد تا آنرا هم در کنار دیگر سنگها به نمایش بگذارد.
نمایشگاه حجاریهای احمد نادعلیان تا هفتم خرداد در گالری ماه مهر ادامه دارد.