اینجا ما آدم بزرگهایی را میبینیم که به نظر میرسد سرگرم بازی هستند، بازی در دنیای مینیاتوری!
*
صدای آژیر خطر بلند میشود: قصر آتش گرفته! دود عظیمی از سقف بنای مجلل قصر بلند شده است. در عرض چند ثانیه سروکله ماشینهای آتشنشانی پیدا میشود. ماشینها پشت سرهم از راه میرسند. عده زیادی دور ساختمان قصر جمع شدهاند. پسری با هیجان میگوید: «آنجا را نگاه کنید! پلیس دارد میآید!» یک خودرو سفید و سبز از راه میرسد. پسر حسابی مجذوب ماجرا شده است، اما این یک آتشسوزی واقعی نیست بلکه یکی از رویدادهای جذاب نمایشی در «سرزمین عجیب مینیاتوری» شهر هامبورگ آلمان است. اینجا بزرگترین نمایشگاه خط آهنهای مدل و شهرهای مینیاتوری جهان است.
تقریباً همه کسانی که برای نخستین بار قدم به این نمایشگاه میگذارند، هیجانزده میشوند. این نمایشگاه دائمی در فضایی به اندازه سه برابر یک زمین والیبال ، در شهر بندری هامبورگ آلمان بنا شده است و از هر گوشه این دنیای مینیاتوری، صدای تلقتلق و سوت قطار به گوش میرسد. یک لوکوموتیو کوچک به درون تونلی در میان جادهای کوهستانی وارد میشود. قطارهای سریعالسیر از میان شهرهای بسیار کوچک میگذرند و به نظر میرسد دستهای نامرئی، ماشینهای کوچک را در این جهان مینیاتوری حرکت میدهد. ماشینها سر چهارراهها میایستند و حتی برای پیچیدن، چراغ راهنما میزنند.
هشت کیلومتر خطآهن، بیش از 450 قطار و سه هزار خانه در این دنیای کوچک وجود دارد. همه چیز با تمام جزئیات و کاملاً دقیق و مشابه واقعی آن و فقط در اندازه بسیار کوچکتر ساخته شده است.
«سرزمین عجیب مینیاتوری» از سال 2001 که افتتاح شد، هر سال بزرگتر و کاملتر شده است. امروزه بیش از نیم میلیون نفر سالانه از این نمایشگاه بازدید میکنند. بازدیدکنندگان میتوانند از نزدیک ببینند که چهطور سازندگان این ماکتها، در حال تعمیر یا تکمیل طرحهایشان هستند.
اما راستی این سرزمین مینیاتوری چگونه ساخته شده است؟
استفان هرتز، یکی از مسئولان این نمایشگاه، در باره شیوه ساخت ماکتها میگوید: «ابتدا ماکتساز باید یک تخته چوبی محکم و بزرگ را به عنوان پی ماکتی که میخواهد بسازد انتخاب کند. این تخته نباید خم شود و یا تکان بخورد؛ در این صورت در سرزمین مینیاتوری، زلزله میشود.»
در حاشیه این ایستگاه قطار یک بازار مکاره برگزار شده است؛ همه جزئیات یک بازار واقعی در این مدل رعایت شده است
خود او ماکتی از آمریکا ساخته است؛ قسمتی از بلندیها، درهها و کوههای راکی. محاسبه اینکه کدام قسمتها به چه شکلی باید ساخته شود، براساس عکسهای طبیعی از محل و کامپیوتر انجام میشود. و سرانجام مسیرهای خطآهن کشیده میشود. پس از عبور آزمایشی قطار و مطمئن بودن از درستی مسیر حرکت، تزئینات اطراف خط آهن ساخته میشود. انواع درختهای مصنوعی، رنگهای مخصوص شبیه به صخرهها و هزاران قطعه کوچک دیگر، این دنیای دست ساخته را به جهان واقعی ما شبیه میکند.
حتی پلهای ساخته شده هم به شکلی هستند که انگار بخشهایی از آن زنگ زدهاند. این دنیای مینیاتوری، ساکنانی هم دارد: تا به امروز حدود 60 هزار نفر در این جهان کوچک زندگی میکنند. این آدمکها فقط به اندازه ناخن انگشت ما هستند . آنها در تمام فضاهای ساخته شده پراکنده شدهاند و هر کدام مشغول به کاری هستند. بعضیهایشان در حال آبتنی هستند، بعضیها مسابقه دوچرخهسواری میدهند. یکی از بخشهای جالب، زمین فوتبال ورزشگاه مشهور هامبورگ است. مسابقه فوتبال است و 13 هزار آدمک مینیاتوری تیمهای محبوبشان را تشویق میکنند.
استفان هرتز، با افتخار درباره این نمایشگاه میگوید:« برای ساخت تکتک این مدلها، وقت و هزینه زیادی صرف شده است.»
اینجا کامپیوترها مراقب همه چیز هستند؛ مثلاً وقتی قطاری از خط خارج میشود، بلافاصله تعمیرکارها به محل حادثه میآیند و مشکل را حل میکنند
این مجموعه که ساخت آن 11 ماه طول کشیده است ، بیش از 4 میلیون یورو ارزش دارد!
یکی از جذابیتهای نمایشگاه این است که هر 15 دقیقه یک بار، چراغهای سرزمین عجایب خاموش میشود و به جایش 50 هزار چراغ روشنایی خیابانها، چراغهای خانهها، ماشینها و قطارها روشن میشوندو سرزمین عجیب به دریایی از نور تبدیل میشود. نورها به وسیله کامپیوتر تنظیم میشود.
سیستم حرکت خودروها هم یکی از جذابیتهای این سرزمین است. زیر هر خودرو یک آهنربای قوی قرار داده شده است. به کمک ریلهای آهنی که در زیر سطح زمین کشیده شده، ماشینها روی سطح زمین هدایت میشوند. به این ترتیب، ماشینها از مسیرشان منحرف نمیشوند.134 دوربین مدار بسته در سراسر نمایشگاه مراقب هستند که همه چیز بهطور مرتب انجام شود. این دوربینها به تلویزیونهایی در اتاق نگهبانی متصل هستند.
استفان هرتز میگوید: «بزرگ ترین مشکل ما در اینجا، گرد و غبار است. ما باید مدام ماکتها و مدلها را تمیز کنیم. جاروهای مخصوص هر روز روی ریلهای راهآهن را پاک میکنند.»
اینجا ترکیبی است از تکنولوژی، خلاقیت و ظرافت. استفان درحالی که چشمانش برق میزند میگوید: «ما طرحهای زیادی برای توسعه اینجا داریم. کسی چه میداند شاید در آینده نزدیک یکی از قطارهای کوچک ما به مدرسه هاگوارتز برسد!»