بهگزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه ایران، چند روز قبل دختر جوانی نزد پلیس رفت و راز سرقتهای خشن خواستگارش را برملا کرد و گفت: حدود یک ماه قبل از طریق یک کانال تلگرامی با پسر جوانی آشنا شدم. وضع مالی اش خیلی خوب بود و خودش را تاجر معرفی کرد. ظاهری شیک و آراسته داشت و از سر و وضعش هم معلوم بود پولدار است.
او گفت: من لیسانس کامپیوتر دارم و در یک شرکت مهندسی مشغول به کار هستم. باتوجه به وضع مالی و ظاهر کیارش، وقتی از من خواستگاری کرد به او پاسخ مثبت دادم و قرار شد بعد از بهبود شرایط کشور از نظر کرونا با خانوادهاش به خواستگاریم بیایند.
دختر ادامه داد: رابطه من و کیارش ادامه داشت تا اینکه یک روز که با هم بودیم، عکسی به من نشان داد که دهها دستگاه گوشی گران قیمت در آن بود. وقتی کیارش تعجب مرا دید، گفت این گوشیهای تلفن همراه را همدستانش سرقت کردهاند. اول فکر کردم شوخی میکند، اما او ادامه داد که سردسته یک باند سرقت است و با همدستانش گوشی قاپی میکند. بعد از من خواست چون مهندس هستم، به آنها در از بین بردن اطلاعات داخل گوشیها و فروش آنها کمک کنم و بهعبارتی عضو باند آنها شوم. من شوکه شده بودم. چطور ممکن بود او سردسته یک باند زورگیری و گوشی قاپی باشد. خیلی ترسیده بودم. میدانستم اگر همکاری با او را قبول نکنم، اتفاقات بدی برایم رخ میدهد. به همین دلیل آن زمان به ظاهر قبول کردم، اما به محض جدا شدن از کیارش خودم را به پلیس رساندم.
با اطلاعاتی که خانم مهندس در اختیار مأموران قرار داد، مأموران پلیس بلافاصله وارد عمل شدند. تحقیقات و بررسیهای مأموران پایتخت نشان میداد کیارش از سارقان سابقهدار است و پس از آزادی از زندان سرقتهایش را ادامه داده است.
با آموزشهای لازم به دختر جوان و با بهانه همکاری او با کیارش برای سرقتها، از دختر جوان خواسته شد تا با سردسته باند قرار صوری بگذارد. کیارش که از ماجرای لو رفتنش بیاطلاع بود، به محل قرار آمد و توسط مأموران دستگیر شد. پس از او ۴ عضو باندش نیز بازداشت شدند و به گوشی قاپیهای سریالی اعتراف کردند. متهمان به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت در اختیار اداره آگاهی قرار داده شدند و بررسیها برای شناسایی مالباختگان احتمالی آنها ادامه دارد.
متهم اصلی پرونده در رابطه با سرقتهایش گفت: من و بهروز و ارشیا و شایان هم سلولی بودیم. دفعه قبل به خاطر کیف قاپی رفتم زندان. آن ۳ نفر هم سارق بودند. ما پشت میلههای زندان با هم تصمیم گرفتیم که بعد از آزادی سرقت گوشی تلفن همراه انجام دهیم. اما سیاوش سابقه دار نیست. یکی از بچههای محل است که وضع مالی خوبی ندارد. دلم برایش سوخت و با خودم گفتم من که یک باند سرقت تشکیل داده ام، او هم بیاید تا وضع مالی اش کمی بهتر شود.
کیارش ادامه داد: هنوز جوهری که برای اثر انگشت زیر برگه آزادیمان زده بودیم روی انگشت هایمان بود که سرقت را شروع کردیم. در خیابانهای پایتخت دو ترک یا سه ترک سوار بر موتورسیکلت پرسه میزدیم و با دیدن کسی که در حال گفتوگو با تلفن همراهش بود، یا گوشی در دست داشت، به او نزدیک میشدیم و گوشی اش را سرقت میکردیم.
او ادامه داد: این عادت اعضای باند بود که هر سرقتی انجام میدادیم، عکسهای سلفی از وسایل سرقتی را در گروه مشترکمان منتشر میکردیم. آن روز قبل از قرار گذاشتن با مهرنوش، من مشروب خورده بودم و از روی مستی، عکسها را به او نشان دادم و درواقع با این کار خودم را لو دادم. من همیشه به اعضای باند سفارش میکردم که تحت هیچ شرایطی از کارمان به خانوادهشان حرفی نزنند اما خودم این اشتباه بزرگ را مرتکب شدم.
با اعتراف متهمان به سرقتهای سریالی، آنها در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفتند و تحقیقات برای شناسایی مالباختگان این باند ادامه دارد.
نظر شما