برایت نوشتم: «سلام دکتر. خدا قوت و تقبل‌الله. تا پایان هفته کی جلسه نداری و سرت خلوت‌تره؟» نوشتی: «سلام. افطار میای؟» پاسخ دادم: «اگر می‌خوای ثواب ببری، با اجازه بزرگ‌ترها بله.» - «فردا شب بیا.» - «التماس دعا.»

روح‌الله رجايي

همشهری آنلاین - مهدی فروتن: یکی از آن روزهای هفته آخر ماه رمضان امسال آمدم پیشت در جام جم. چند ماه می‌شد هم را ندیده بودیم. دست ندادیم و روبوسی نکردیم اما سفت در آغوش گرفتیم همدیگر را تا همه آن چند ماه ندیدن و خبر نداشتن جبران شود. افطار کردیم و حرف زدیم و حرف زدیم و حرف زدیم. از گذشته‌های نه‌خیلی دور. از تحریریه همشهری در طبقه ششم. از چند سال همسایه بودن و هم‌مسیر بودن و همراه بودن و رفیق بودن. از کرونا...

آن روزهای اول که آمدی در گروه اجتماعی همسایه شدیم، در دلم گفتم «این پسره چقدر باحال حرف می‌زنه!» پیش‌تر در حد سلام و علیک هم را می‌شناختیم و همیشه آن لبخند را روی لب داشتی. حسودی‌ام می‌شد که چطور همیشه می‌توانی بخندی و با همه گرم بگیری و درس نخوانی و دکتری قبول شوی و تازه زبان عربی‌ات هم این همه خوب باشد! خودت گفتی عربی را در سفرهای کربلا و مسیر اربعین آموخته‌ای و آمار دوستان عرب‌زبانت بیشتر از ما نباشد، کمتر نیست.

تو رفته‌ای و من دارم اینها را با لب خندان و چشم پرآب می‌نویسم. انگار نشسته‌ای کنارم، پشت فرمان در مسیر بزرگراه صدر سمت خانه. از شیرین‌زبانی‌های حسام‌الدین می‌گویی و دو نفری می‌خندیدیم. تو بزرگ شدن دلبندت را هر روز می‌دیدی و برای من و دیگر رفقا توصیف می‌کردی و چقدر خوشحال بودی که مثل خودت امام حسینی شده است. چند بار گفتی «حاجی هوا داره گرم‌تر می‌شه‌ها. بیا امسال بریم کربلا» و من هر بار یک چیز را بهانه کردم و چه حیف.

جام جم که آمدم، پرسیدم «هنوز همون حسام و شهاب؟» زدی زیر خنده که «بابا دمت گرم. سومی هم اومد دیگه. دختر. نرگس.» حالا تو رفته‌ای و من دارم به خنده‌هایت فکر می‌کنم وقتی داشتی از بچه‌هایت می‌گفتی. از لذت داشتن بچه زیاد. از اینکه امسال اگر نشود برویم راهپیمایی اربعین... اینجا که رسیدی، یک «ای وای» گفتی و من هرگز به ذهنم نمی‌رسید شاید یک روز اربعین بیاید و راه کربلا باز باشد و تو نباشی.

رفیق! من شنیده‌ام اگر ۴۰ نفر به راستی و درستی و خوبی یک مومن شهادت بدهند، در برزخ از پاسخ گفتن نمی‌ماند اما... انصافا دیدی رفقا چطور یادت را با «اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا» زنده کردند؟ می‌دانم دیدی و به همه ما خندیدی؛ یکی از همان خنده‌های همیشگی!

کد خبر 532849

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha