به گزارش همشهری آنلاین به نقل از تسنیم، ۵ مردادماه سال ۱۳۵۹ محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران در بیمارستان معادی قاهره درگذشت. عصر همان روز، خبر فوت شاه در ایران بازتاب یافت و مردم به خوشحالی در خیابانها پرداختند. مرگ شاه البته بازتاب خاصی در رسانههای دنیا نداشت و اکثر سران کشورها عادی از مقابل این اتفاق گذشتند.
در این میان واکنش سران دولت آمریکا که محمدرضا پهلوی ۳۷ سال در اتحاد تنگاتنگ با آنها بود، بیش از سایر کشورها بود و تعابیری که سران ایالاتمتحده در وصف محمدرضا شاه بکار میبردند نیز قابل توجه است. هنری کیسینجر که رفاقت قدیمی با شاه داشت، درباره مرگ او گفته بود: «وی دوست خوبی برای ایالات متحده بود.» دیود راکفلر رئیس بانک چیس منهتن در بیانیهای مشترک با کسینجر ضمن ابراز تأسف گفت: «آمریکا باید به یاد داشته باشد که شاه ظرف ۳۷ سال سلطنتش چه خدماتی برای ما انجام داده است.»
نیکسون رئیسجمهور سابق آمریکا که در مراسم تدفین شاه شرکت داشت، در پیامی تأکید کرد که «شاه در ۳۰ سال یک دوست و متحد وفادار ایالات متحده بود. همچنین یک دوست شخصی برای من بود. فاجعهآمیز است که او بیوطن مُرد!»
با این وجود نکته ای که هیچگاه از یاد تاریخ پاک نخواهد شد، رفتار آمریکا با شاه در زمانی است او از ایران فرار کرد و بین ۶ کشور دنیا آواره بود و تنها مدت کوتاهی در آمریکا اقامت کرد.
شاه و خانواده اش ۳۰ مهر ۵۸، بعد از مدتی اقامت در مصر، مغرب و جزایر باهاما به نیویورک رفتند و او ۵۴ روز در بیمارستان این شهر بستری شد و در این مدت دو بار تحت عمل جراحی طحال و کیسه صفرا قرار گرفت.
کمتر از دو هفته پس از ورود شاه به این بیمارستان، لانه جاسوسی سفارت آمریکا در تهران به تصرف دانشجویان مسلمان پیرو خط امام درآمد و این امر کارتر را نسبت به عدم حضور شاه در آمریکا مردد کرد.
مکزیک نیز به شاه اطلاع داد که بعد از تصرف سفارت آمریکا در تهران، دولت مکزیکوسیتی به خاطر حفظ روابط سیاسی خود با حکومت تهران مایل به میزبانی مجدد شاه نیست.
بدترین لحظه برای شاه و همسرش زمانی بود که در ۱۱ آذر ۵۸ از بیمارستان نیویورک مرخص شدند ولی هنوز مقصدی برای سفر نداشتند. در نتیجه با یک هواپیمای نیروی هوایی آمریکا به مقصد تگزاس پرواز کردند تا ۲ هفته باقی مانده از روادید خود را در آنجا در داخل آپارتمانی کوچک بگذرانند اما در حین راه به همراهان آمریکایی خبر رسید که آن آپارتمان هنوز آماده نیست. شاه و همسرش را به مکانی که بعداً معلوم شد، مرکزی برای نگهداری بیماران روانی است، بردند!
مقامات آمریکایی با پایان مهلت اقامت شاه در آمریکا به وی اطلاع دادند که به دلیل عواقب ناشی از تصرف سفارت آمریکا در تهران، امکان تمدید روادید وی وجود ندارد و به همین دلیل در پاناما جایی مناسب برای اقامت وی و همسرش در نظر گرفته شده است. شاه که غیر از پذیرفتن، چاره دیگری نداشت به اتفاق همسرش در ۲۴ آذر ۱۳۵۸ با هواپیمای نیروی هوایی آمریکا از فرودگاه تگزاس به پاناما در آمریکای مرکزی برده شدند و بعد زا مدتی اقامت در پاناما، تصمیم گرفت مجدداً به مصر نزد انور سادات برگردد.
بمناسبت سالمرگ محمدرضا شاه، درباره علت ممانعت آمریکا از پذیرش متحد ۳۷ ساله اش، گفتگوی کوتاه و به شیوه مکتوب با احمدعلی مسعودانصاری عضو سابق دربار پهلوی داشتیم.
«احمدعلی مسعود انصاری» از اعضای دربار پهلوی و اقوام نزدیک فرح دیبا همسر شاه است. وی پس از اتمام تحصیلات در رشته اقتصاد تا زمان انقلاب ۵۷ به اموری همچون تدریس در دانشگاه ملی، سرپرستی امور دانشجویان، عضویت در هیئت نمایندگان ایران در بازار مشترک و معاونت مدرسه عالی شمیران اشتغال داشته است.
مسعودانصاری پس از خارج شدن از امور دانشگاهی به مسئولیتهایی همچون رئیس هیئت مدیره شرکت توسعه کن، مدیرعامل شرکت ایپی سیستم در ایران و مشاور شرکت ادرین ولکر مشغول بود. بهگفته خودش "در زمان انقلاب، رابط میان آیتالله شریعتمداری و شاه بودم و قرار بود بهپیشنهاد آیتالله شریعتمداری ــ که شاه با آن موافقت کرد ــ حزبی اسلامی را تأسیس کرده و رئیس آن باشم که سرعت پیروزی انقلاب فرصت این کار را نداد".
او پس از انقلاب به خارج از کشور رفت و در سالهای اخیر مشاور مالی و شخصی رضا پهلوی فرزند شاه بود اما در پرتو مسائل مذهبی که به آن اعتقاد داشت به او اعلام کرد که دیگر سلطنتطلب نیست و به افشای پشتپرده مناسبات دربار پهلوی و این روزهای باقیمانده این خاندان پرداخت.
دولت آمریکا رفتن شاه به این کشور را به نفع خود نمی دانست
- با تشکر از جنابعالی، با توجه به اینکه چهل سال از مرگ محمدرضا پهلوی می گذرد، چرا آمریکا در اقامت دادن به او بعد از خروج از کشور تعلل کرد و شاه بعد از اقامت در مصر و مغرب به آمریکا رفت؟
مسعود انصاری: به نام خدا. با توجه به اینکه در نظام سیاسی حاکم امروز، همه تصمیمات بر اساس منافع و نه معرفت رقم میخورد، حاکمان آن روز کاخ سفید در صورت سقوط دولت آقای بختیار و پیروزی انقلاب، صلاح نمیدیدند که شاه به آمریکا بیاید. آن طوری که شنیدهام وقتی که شاه هنوز در ایران بود، آمریکا به شاه وانمود کرد که بعد از خروج از ایران و چند روز اقامت در مصر میتواند به آمریکا پرواز کند.
شاید در آن زمان آمریکا فکر میکرد که دولت آقای شاهپور بختیار میتواند موفق شود پس در آن صورت رفتن شاه به آمریکا با منافع این کشور برخوردی نداشت. اگر دولت آقای بختیار قادر به حفظ حکومت خود نبود و انقلاب پیروز میشد دیگر آمریکا، رفتن شاه به این کشور را به نفع خود نمیدانست. از این رو شاه در دنیا آواره شد. ابتدا به مصر، بعد به مراکش، سپس به مکزیک و سرانجام بهمنظور معالجه برای مدت کمتر از دو ماه به آمریکا رفت.
- رفتار دولت آمریکا با شاه و خانوادهاش در زمان حضور در آمریکا چگونه بود؟ خانم فرح پهلوی اخیراً در مصاحبهای گفته بودند محل اقامت شاه در آمریکا یک بیمارستان روانی بود. چرا شاه معالجات خود را در آمریکا تکمیل نکرد؟
مسعود انصاری: شاه با اعمال فشار دوستانش در آمریکا مانند آقای دیوید راکفلر، هنری کیسینجر و جوزف رید برای معالجه به آمریکا پذیرفته شد. سفارت آمریکا در ایران اشغال و کارمندان آن به گروگان گرفته شدند. آن زمان اولویت اول دولت آمریکا آزادی گروگانهای آمریکایی در ایران بود. فکر نمیکنم در آن شرایط، معالجه شاه و یا بهبودی او از اولویت کافی برای دولت کارتر برخوردار بود. هدف آنها خروج شاه از آمریکا بود بدون آنکه اتفاقی برای او در این کشور بیفتد، از این رو بعد از عمل در بیمارستان نیویورک، ایشان را به محلی که خوشایند نبود انتقال دادند.
- بعد از حضور دوباره شاه در مصر، روند معالجات وی به چه صورت بود. آیا از درمان مناسب برخوردار بود یا اینکه به عمد وی را در بیمارستانی بدون امکانات درمان کردند؟
مسعود انصاری: بنده آنچه که خودم در آن زمان تجربه کردهام برای شما عرض میکنم. من حدود دو ماه قبل از فوت شاه و بعدازاین که بیش از یک ماه را در کاخ قبه در مراکش با شاه گذرانده بودم، بهعنوان نماینده وی با تیمسار اویسی، آقای بختیار و نماینده دولت سعودی در پاریس دیدار کنم. هرگاه در این مدت به قاهره زنگ میزدم، خانم فرح پهلوی پای تلفن میآمد و وقتی از احوال شاه میپرسیدم، ایشان به من میگفت که حال شاه بسیار خوب است و نگران نباشم.
بعد از حدود سه ماه دوری از خانواده تصمیم گرفتم چند روزی برای دیدار خانواده به آمریکا بیایم. به نیویورک که رسیدم آقای هوشنگ انصاری من را دید و گفت: حال اعلیحضرت بسیار بد است و تو هر چه زودتر به قاهره برگرد و از ایشان در مورد وصیتنامه سیاسیشان سؤال کن.
" وقتی به دیدن آقای رابرت ارمائو (که کارهای شاه را در خارج از ایران سرپرستی میکرد) رفتم از شدت ناراحتی داد میکشید و با صدای بلند به من گفت آقای راکفلر میگوید "ما تابهحال چندین بار جان شاه را نجات دادهایم و اکنون دارند شاه را میکشند. حال شاه بد است، ما تعداد زیادی از دکترها را برای معالجه شاه بسیج کردهایم که به قاهره بروند اما شهبانو زنگ زده که آنها نیایند! هر چه زودتر به قاهره برگرد و شرایط اعزام پزشکان را فراهم کن. به همین خاطر از نیویورک به لندن برگشتم تا ازآنجا به قاهره بروم که در لندن به من خبر دادند، شاه فوت کرده است.
آمریکا وجود شاه را مانعی بر سر راه آزادی گروگانها میدانست
روز بعد از پاریس به قاهره پرواز کردم. در قاهره خانم لوسا پیرنیا (پزشک همراه شاه در تبعید) به من گفت، بعد از این که من از قاهره رفتم (روز های آخری که من با شاه بودم ایشان حالشان خوب بود و حتی روز ها می دویدند.) دو دکتر فرانسوی برای معالجه شاه به قاهره آمدند. بعد از آن هر روز، حال شاه بدتر شد. این دو دکتر، حتی به خانم پیرنیا و پزشک مخصوص انور سادات اجازه نمی دانند به شاه نزدیک شوند و شاه را بسیار بد معالجه میکردند. (محیط بیمارستان واقعا آلوده بود) وقتی که دکترهای آمریکایی قصد آمدن داشتند، این پزشکان نزد خانم فرح می روند و می گویند اگر آنها بیایند ما قهر می کنیم و می رویم، ایشان هم تصمیم می گیرد که چند روز آمدن دکترهای آمریکایی را عقب بیندازد و طی آن چند روز، این دو فرانسوی کار شاه را تمام می کنند و آقای ارمائو معتقد بود که مرگ شاه را تسریع کردند. در هر صورت در آن زمان، وجود شاه، مانع بزرگی بر سر راه آزادی گروگان های آمریکایی بود.
نظر شما