به گزارش همشهری آنلاین به نقل از شهروند، لباس زنانه میپوشید و موهایش را رنگ میکرد، حتی اسمش را هم تغییر داده بود. امیرحسین سابقهدار، تبدیل به خندان خانم سارق شد. برای اینکه کسی او را نشناسد و پلیس او را گیر نیندازد، ظاهرش را تغییر داد تا با همدستانش نقشه سرقتها را اجرا کنند. خودروهای بدون سیستم امنیتی را انتخاب میکرد و دست به دزدی میزد.
خندان خانم و ۲ همدستش ١٠٠ خودرو پراید را خالی کردند و باتری آنها را هم دزدیدند. مأموران پلیس آنها را دستگیر کردند و صبح دیروز در میان دیگر سارقان و مجرمان در مقر پلیس به صف ایستادند.
این بار این مردِ به ظاهر زن ادعا میکند که از کارهایش توبه کرده است و دیگر نمیخواهد به هیچ قیمتی کار خلاف کند: «من گچکار بودم، ولی کارم را از دست دادم. بیپول و بیکار بودم. در زندگیام آرزوهای زیادی داشتم که به هیچ کدامشان نرسیدم، برای همین مجبور شدم به سرقت روی بیاورم.
چندین بار دزدیکردم و دستگیر شدم. همیشه هم معمولا سراغ باتری و لوازم خودرو میرفتم. آخرین بار 2 سال پیش از زندان آزاد شدم و دوباره کار گچکاری را شروع کردم، ولی فایدهای نداشت. باز هم بیپول و بیکار ماندم، برای همین دوباره با 2 نفر از بچهمحلهایم شریک شدیم و تصمیم به سرقت گرفتیم.»
جنوب شهر را برای دزدیهایشان انتخاب کرده بودند و سراغ خودروهای پرایدی که دزدگیر و سیستم امنیتی نداشتند، میرفتند. باتریها را برمیداشتند و آنها را به مالخر میفروختند: «هر شب ١٠ خودرو را خالی و پولش را بین خودمان تقسیم میکردیم. مالخر را از قبل میشناختم. بارها سرقت کرده بودم، برای همین کار آسان بود. اما باتری و وسایل را به قیمت خیلی پایینی میفروختیم.»
امیرحسین خود را به یک زن تبدیل کرد تا پلیس او را نشناسد: «سابقه زیادی دارم، چند بار دستگیر شده بودم و پلیس مرا بهخوبی میشناخت. کافی بود در یک سرقت دوربین مداربسته چهره مرا ثبت کند، بلافاصله شناسایی میشدم. برای همین با خودم فکر کردم که چهرهام را تغییر دهم.
اول گفتم عینک دودی و کلاه بگذارم، ولی بعد به فکرم افتاد که لباس زنانه بپوشم و موهایم را رنگ کنم. در همه سرقتها مانتو و روسری میپوشیدم، حتی کمی آرایش هم میکردم تا کسی مرا شناسایی نکند.
دوستانم همان روز اول مرا خندانخانم صدا زدند، چون میخندیدم این اسم را رویم گذاشتند. این اسم دیگر روی من ماند و همیشه مرا خندان صدا میکردند. به این ترتیب به طور کل خودم را تغییر دادم، ولی باز هم دستگیر شدم.
تازه فهمیدهام که زندگی ارزش این همه ریسک و عذاب را ندارد. اگر آزاد شوم دیگر سمت خلاف نمیروم. این سرقتها اصلا ارزشی ندارد و به زندان و حبس و مجازاتش نمیارزد. میخواهم کاری پیدا کنم و نان حلال دربیاورم.»
این سارق و همدستانش هنگام دستگیری در تعقیب و گریز با مأموران پلیس، موتورسیکلت پلیس را هم زیر گرفتند و حتی به مأمور کلانتری هم آسیب زدند. مأموران کلانتری نامجو یکی از خودروهای سرقتی را در منطقه بهشت زهرا شناسایی کردند.
- استخدام راننده شخصی و سرقتهای حمید
خندان و 2 همدستش تنها دستگیرشدگان صبح دیروز نبودند. در میان آنها فرد دیگری نیز بود که به شیوه عجیبی خودروها را سرقت میکرد. رانندگانی که طعمه این مرد بودند، در واقع برای او کار میکردند. شگرد حمید به این صورت بود که رانندگانی را شناسایی میکرد و با جلب اعتماد آنها میخواست که اگر امکان دارد راننده شخصیاش شوند.
حمید ادعا میکرد فرد پولداری است و به یک راننده احتیاج دارد و نقشه آغاز میشد: «در پارکها و خیابانها طعمهها را شناسایی و سر صحبت را با آنها باز و سعی میکردم اعتمادشان را جلب کنم. میگفتم پولدارم و سرم خیلی شلوغ است.
ادعا میکردم خودم وقت رانندگی ندارم و احتیاج به یک راننده دارم. به آنها پیشنهاد حقوق خوب میدادم و قبول میکردند راننده شخصی من شوند. بعد از آن 2 روز با آنها رفتوآمد و حتی در آن 2 روز برایشان پول خرج میکردم. مثلا اگر چیزی میخواستند بخرند یا بنزین بزنند، به آنها پول میدادم.
وقتی اعتمادشان به طور کامل جلب میشد، یک روز به آنها میگفتم خودرو را جایی پارک کنند و بروند آنور خیابان و سوییچ خودرو شاسیبلندم را از فلان مرد بگیرند. به محض اینکه آنها پیاده میشدند، پشت فرمان مینشستم و خودرو را سرقت میکردم و بعد از کمی استفاده از خودرو، لوازم آن را سرقت میکردم و متواری میشدم.
معمولا چون آنها بلافاصله از ماشین پیادهمیشدند، همه چیز حتی گوشی تلفن همراه خود را هم داخل آن جا میگذاشتند، برای همین همه وسایل را سرقت میکردم.»
این سارق حتی با خودروهای سرقتی مواد جابهجا و بعد خودرو را جایی در خیابان رها میکرد. در حال حاضر 3 شاکی در این پرونده شناسایی شدهاند و تحقیقات پلیس در اینباره ادامه دارد.»
نظر شما