مثل نقاشی جهان اسلام، خط جهان اسلام، عکاسی جهان اسلام، گرافیک و... و در این راه بودجه هنگفتی هم خرج میشود. معلوم نیست سیاستگذاران و برنامه ریزان این برنامهها چه هدفی را دنبال میکنند.
البته به هیچ عنوان قصد ندارم زحمتی را که برای این دوسالانهها کشیده میشود نفی کنم ؛ چون میدانم برای هر دوسالانه، عده زیادی، وقت بسیاری میگذارند اما سؤال اینجاست که این دوسالانهها چه کاری انجام میدهند.
بهنظر میرسد، شأن فرهنگستان هنر بالاتر از آن است که درگیر برگزاری دوسالانهها شود.
چرا نمیکوشیم کار تحقیقی و پژوهشی انجام دهیم؟ چرا کارهایی انجام نمیدهیم که ماندگار باشد تا کاتالوگها و بروشورهایمان با مقالات همراه باشد که بعدها بتوانیم به آن رجوع کنیم و اطلاعاتی بهدست بیاوریم؟ اکنون مبالغ هنگفتی صرف کاتالوگها میشود بدون اینکه اطلاعات مفیدی در آن به چشم بخورد.
با تمام شدن یک دوسالانه، کاتالوگها هم دور انداخته میشود و اصلا مرجع مناسبی نخواهد بود در حالی که در کشورهای دیگر مؤسسات فرهنگی بسته به نوع نمایشگاهی که قرار است برگزار شود، بهمدت مشخصی مثلا از یک سال قبل درباره آن کار میکنند. در این مدت، اطلاعات مفیدی جمع کرده و مقالات مختلفی سفارش میدهند.
در این شرایط، نمایشگاهی که برگزار میشود همراه با تعداد فراوانی مقاله، نقد، اطلاعات و سخنرانی است که در بروشور یا کاتالوگ جشنواره یا نمایشگاه گردآوری شده است و آن وقت میتوان از آن بهعنوان یک کتاب مرجع استفاده کرد.
ولی ما در برگزاری دوسالانه، تنها یک فراخوان میدهیم و متعاقب آن گروهی شرکت میکنند. عدهای هم بهعنوان هیات انتخاب و داور معرفی میشوند. اما ماحصل این کار چیست؟ شخصاً اعتقاد دارم که باید به سمت دیگری حرکت کنیم چون فعلا این دوسالانهها فقط بهعنوان رفع تکلیف برپا میشود.
اکنون با دوسالانه عکس جهان اسلام مصادف شدهایم ؛ چقدر بهتر بود که این دوسالانه با موضوع جهان اسلام از نگاه غرب برگزار میشد؛ اینکه از منظر عکاسی، جهان اسلام چگونه به غرب نشان داده میشود.
به این ترتیب مشخص میشد که دیگران کجاها به غلط ما را میبینند و به جهان معرفی میکنند. این حرکت بسیار منطقیتر و آگاهی بخشتر از حرکتی است که امروز با آن مواجهیم .
معتقدم که دوسالانه هاراه بهجایی نخواهد برد چون این دوسالانهها که از قبل برای آن برنامه ریزی نشده، شبیه بداهه نوازی است. خلاصه کلام اینکه باید بدانیم در اینگونه فعالیتهای فرهنگی درپی چه هستیم.
نکته دیگراینکه حضور انبوهی عکس پراکنده بهعنوان دوسالانه و انتخاب برخی از این عکسها کاری از پیش نمیبرد. زمانی که از این نمایشگاه خارج میشوید چه حسی به شما دست داده و چه اطلاعاتی را پیدا کرده اید.
باز هم تاکید میکنم که خدایی نکرده قصد ندارم فعالیت کسانی را که در این عرصه کار میکنند، زیر سؤال ببرم ؛ آنها زحمت خود را کشیدهاند.ولی حرف آن است که ما باید قدمهای بلند تری برداریم چون هم حق داریم وهم میتوانیم.
در حالی که حالا تمام دغدغه مان برگزاری دوسالانه و یک سالانه شده است. کدام موزه دنیا بیلان کاری خود را به دوسالانهها اختصاص داده است؟ وقت آن رسیده که وسیعتر نگاه کنیم؛ چون میتوانیم و دانش آنرا هم داریم.
* عکاس