این نهاد، در آغاز مخالفان فراوانی داشت، اما اکنون بسیاری از آنها، نسبت به ضرورت، اهمیت و موفقیت آن متقاعد شدهاند. اقتصاددان فرانسوی "ژاک روف" در سال ۱۹۵۰ پیشبینی کرده بود که اروپا یا به وسیله یک واحد پول مشترک به موفقیت میرسد و یا هرگز موفق نخواهد شد. نخستین طرحها، برای ایجاد واحد پول اتحادیه اروپا، در دهههای ۶۰ و ۷۰ تهیه شد. اما فشار برای عمل کردن، در نهایت از خارج آمد. هلموت اشمیت صدراعظم اسبق آلمان، که در آن زمان وزیر دارائی این کشور بود، موضوع را چنین به خاطر میآورد:
" اندیشه واحد پول مشترک، برآیند جنگ ویتنام و سیاست مالی دولت نیکسون بود که تعهد فروش طلا را به عنوان پشتوانه دلار لغو کرد. علاوه براین، در سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۷۳ اصل توازن ثابت میان ارزها مطرح شد. وزرای دارائی آن روز فرانسه و آلمان، در واقع علیه حذف سیستم مبادله ارزی یی که از ۱۹۴۵ عمل میکرد، به پا خاستند، اما ما طبعا نمیتوانستیم با وزن اقتصادی سنگین ایالات متحده آمریکا مقابله کنیم".
مقر بانک مرکزی اروپا در فرانکفورت
به این ترتیب، این را که در سال ۱۹۷۲ شش و بعدا ۹ عضو آن زمان بازار مشترک اروپا ارز مصنوعی جدیدی را پذیرفتند، میتوان نوعی دفاع اضطراری در برابر دلار به حساب آورد. آنها متعهد شدند که به واحدهای پولشان، تنها در مرزهائی بسیار محدود امکان نوسان بدهند.
این قاعده مبادله ارزی، می بایست تبادل کالا، خدمات و سرمایه را، میان کشورهای عضو بازار مشترک اروپا تسهیل میکرد. این هدف، با مداخله بانکهای مرکزی کشورهای سهیم عملی بود. محاسبات، با یک واحد پول مصنوعی به نام Europan Curreny Unit یا ECU انجام میشد. هلموت اشمیت در این مورد میگوید:
"ما، آن زمان این هدف بیان نشده را داشتیم که بعدها از ای سی یو یک ارز واحد ایجاد کنیم. کاملا روشن نبود که این ارز نهائی باید باشد. احتمالا قرار بود این ارزی باشد که به موازات ارزهای ملی به کار میافتد. کسی که وارد عمل شد و ایده را پیش برد، ژاک دلور بود".
ژاک دلور به عنوان رئیس کمیسیون اروپا، زمینههای بنیادین واحد پول مشترک اتحادیه را تدارک دید، که ده سال پیش به تشکیل بانک مرکزی اروپا، و یک سال پس از آن، به گردش یورو منتهی شد. اما از دید Karl Otto Pöhl رئیس وقت دویچه بانک، موفقیت تاریخی مارک آلمان بود که سبب ایجاد یورو و بانک مرکزی اروپا شد. وی معتقد است:
"موضوع برای کشورهائی مثل هلند یا دانمارک قابل پذیرش بود. آنها گفتند: ما خیلی کوچک هستیم و وقتی آلمانیها یک سیاست درست مالی پیش میگیرند، ما هم میتوانیم آن را دنبال کنیم. برای فرانسه، مساله بر سر پرستیژ بود... امروز در شورای بانک مرکزی اروپا همه کشورهای عضو اتحادیه نماینده دارند. یعنی سیاست پولی اروپا را دیگر نه بانک فدرال آلمان، بلکه شورائی تعیین میکند که همه کشورهای عضو اتحادیه در آن حضور دارند".
باری، بانک مرکزی اروپا، ده سال پیش کار خود را آغاز کرد. نخستین رئیس آن "ویم دویزنبرگ" هلندی، بعدا به مستر یورو معروف شد و این ناحق نبود. تحت نظارت او، بانک مرکزی اروپا توانست یورو را به صورت پول نقد در ۱۲ کشور عضو آن روز اتحادیه به گردش در آورد و به آن ثبات ببخشد.
واکنش نخستین آلمانیها و فرانسویها
آلمانیها، از همان آغاز اصرار داشتند که بانک مرکزی اروپا براساس الگوی بانک فدرال آلمان سازماندهی شود. یعنی، این نهاد تنها به پاسداری از ارزش و ثبات پول متعهد است و به صورت کاملا مستقل عمل میکند. هیچکس مجاز به دخالت در تصمیمات این نهاد نیست، حتی اگر بعضی وقتها از رم یا پاریس فشار بیاید که بانک مرکزی اروپا، باید برای تحرک بخشیدن به اقتصاد، در سیاستهای مالی نرمش نشان دهد.
فرانسویها، در مرحله نخست، به تعیین دویزنبرگ هلندی به ریاست بانک مرکزی اروپا اعتراض داشتند. اما بعد، او متعهد شد که نصف دوره ماموریتش را به "ژان کلود تریشه" فرانسوی بسپارد و به این ترتیب، موافقت فرانسویها را با کار بانک مرکزی جلب کرد. دوینزنبرگ در آن زمان درباره جانشین خود گفت:
"بهترین حالت این است که او کپی من باشد. زیرا جانشین من هم، باید برای ثبات یورو همه کاری بکند. آنچه ما مثل هر بانک مرکزی دیگری نیاز داریم، ایجاد اعتماد در مردم و حفظ این اعتماد است".
چیزی که بعضا تریشه هم موفق به آن شد: امروز حدود ۳۲۰ میلیون اروپائی به یورو اعتماد دارند. یورو، وسیله پرداخت ۱۶ کشور است و شش کشور دیگر، اکثرا از کشورهای کوچک اتحادیه، بدون آن که یک رای در بانک مرکزی اروپا داشته باشند، آن را در سکوت به جریان انداخته اند. متقاضیان جدید هم، با بی صبری انتظار ورود خود را به باشگاه یورو میکشند. هلموت شمیت در این مورد اظهار میدارد:
"به نظر من، نیم قرن دیگر لازم است تا بتوانیم از کامل شدن اتحادیه اروپا حرف بزنیم. اما یورو خواهد توانست خودش را ظرف کمتر از یک دهه، به عنوان یک ارز جهانی ثابت کند".
Jutta Wasserrab