به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، دیگر خبری از توصیههای دلسوزانه و پدرانه دکتر حسین توکلی نیست و کنکوریهای ۹۹ بدون حضور آقای کنکور ایران در جلسه آزمون سرنوشتساز زندگی خود حاضر میشوند.
اصطلاحا به او آقای کنکور گفته میشود؛ فردی که چهار نسل از جوانان این مرز و بوم یکی از سختترین آزمونهای زندگی خود را با صدای آرامشبخش او و توصیههای پدرانهاش درباره بایدها و نبایدهای قبل کنکور گذراندهاند. فردی که هر سال با صبر و حوصله کوچکترین و در عین حال مهمترین نکات کنکور را به داوطلبان گوشزد میکرد. گویی کنکور بدون او که از سال ۱۳۴۸ در سازمان سنجش آموزش کشور با سمتهای مختلف در حال فعالیت است هیچ هیجانی ندارد و تا داوطلبان کنکوری اخبار و نکات کنکور را از زبان او نمیشنیدند، دست و دلشان به درس خواندن و تست زدن نمیرفت.
دکتر حسین توکلی نامی پرآوازه و نوستالژیک که شنیدن اسمش ناخودآگاه لبخند را بر لبان هر فردی که سد کنکور را پشت سر گذاشته باشد، مینشاند، بیش از ۴۰ سال است که کنکوری بوده و چهره و صدای او همراه همیشگی و مهربان این آزمونِ نهچندان مهربان بوده است.
پدری که توصیههای خود را از همراه داشتن مداد سیاه نرم مشکی در جلسه آزمون شروع میکرد و تمامی بایدها و نبایدهای حضور در یک آزمون سرنوشت ساز به مو به مو و شمردهشمرده و با لحنی آرام به میلیونها چشمانتظار و دلنگران تشریح میکرد.
خودش میگوید: «سازمان سنجش فرزند من است و این سازمان را عین فرزند خودم دوست دارم، از آنجایی که کار در این سازمان یک کار ملی است، بنابراین بیشتر از فرزندم برای آن اهمیت قائل هستم».
بیجهت نیست که او را آقای کنکور یا پدر کنکور مینامند، زیرا از نخستین دوره برگزاری آزمون سراسری در کشور در سازمان سنجش حضور داشته و این همکاری تا اسفند ۹۸ ادامه داشت بر این اساس میتوانیم بگوییم زندگی شخصی و کاری دکتر توکلی نیمقرن با کنکور و کنکوریها رقم خورده است.
زندگی کاری پدر کنکور در اسفند سال گذشته برای همیشه پایان یافت، قطعنا نام و یاد با سازمان سنجش عجین شده است و کنکوریهای گذشته و آینده همواره قدردان نیمقرن تلاش وی خواهند بود.
دکتر حسین توکلی، مشاور و سخنگوی وقت سازمان سنجش آموزش کشور، این بار مطالبی متفاوت از نکات کنکوری را بیان میکند:
در حال حاضر بیش از ۴۰ سال از فعالیت شما در سازمان سنجش آموزش کشور میگذرد، نحوه ورود شما به این سازمان چگونه بود؟
هنگامی که وارد سازمان سنجش (که در آن زمان به عنوان مرکز آزمون شناسی شناخته میشد) شدم، دانشجوی مقطع کارشناسی رشته روانشناسی بودم و عصرها به صورت پارهوقت در آن مرکز فعالیت میکردم. هنگامی که به مرکز آزمونشناسی برای کار مراجعه کردم به مسئولین این مرکز اعلام کردم که علاقهمندم تمام امور مربوط به کنکور را فرابگیرم و سعی کردم در وظایفی که بر عهدهام گذاشته شده بهترین باشم.
نخستین کنکور سراسری در چه سالی برگزار شد و آیا در آن زمان شما در سازمان سنجش حضور داشتید؟ قبل از اینکه کنکور به صورت سراسری برگزار شود، نحوه پذیرش دانشجو در کشور چگونه بود؟
نخستین کنکور سراسری در سال ۱۳۴۸ برگزار شد و در آن آزمون ۴۷ هزار و ۷۷۳ داوطلب شرکت کردند. من آن زمان در سازمان سنجش مشغول به کار بودم. قبل از اینکه کنکور به صورت متمرکز برگزار شود، شورای مرکزی دانشگاهها کنکور را به صورت اختصاصی برگزار میکردند. مثلا اگر فردی قصد داشت در دانشگاه تبریز پذیرش شود باید برای ثبتنام به تبریز مراجعه میکرد و در آزمون این دانشگاه شرکت میکرد. این فرایند مشکلات مالی، جانی و خسارتهای بعضا زیادی را در پی داشت و این امر سبب شد که وزارت علوم در مورد ساماندهی برگزاری آزمونها اقدام کند. سرانجام اساسنامه سازمان سنجش در بهمن سال ۴۷ توسط وزارت علوم تصویب شد و از آن پس پذیرش دانشجو بایک شیوه ساده، منطقی و سراسری انجام پذیرفت.
در آن زمان چند دانشگاه در کل کشور وجود داشت و آیا همه دانشگاهها از همان ابتدا برای پذیرش دانشجو به سازمان سنجش آموزش کشور اعتماد کردند؟
در آن زمان به طور کلی حدود ۲۰ تا ۲۲ دانشگاه در کشور وجود داشت. نخستین آزمون سراسری برای ۱۲ دانشگاه برگزار شد اما هر سال تعداد دانشگاههایی که به سازمان سنجش اعتماد میکردند بیشتر میشد و از سال ۵۴ همه دانشگاهها و موسسات آموزش عالی از طریق سازمان سنجش دانشجو پذیرش کردند. تا قبل از انقلاب فرهنگی ۱۱ آزمون توسط سازمان سنجش برگزار شد، درسالهای ۵۹ و ۶۰ دانشجو پذیرش نشد و از سال ۶۱ تاکنون ۳۵ دوره کنکور برگزار شده است. به عبارت دیگر با در نظر گرفتن آزمون سال ٩٥که اواخر تیرماه برگزار خواهد شد، تاکنون ۴۶ دوره کنکور سراسری در کشور برگزارشده است. البته من در برخی از سالهای برگزاری کنکور در کشور نبودم و برای ادامه تحصیل به خارج از کشور عزیمت کردم. اما در اردیبهشت ماه سال۵۷ که تحصیلاتم در خارج از کشور تمام شد و مجددا به کشور بازگشتم برای بازگشت به سازمان سنجش درخواست خود را اعلام کردم که این درخواست نیز پذیرفته شد و اوایل فعالیت در سازمان سنجش روزانه ۱۸ ساعت کار میکردم.
بسیاری از افراد جامعه مشتاق هستند بدانند، پدر کنکور دارای چند فرزند است؟ و آیا این مسئله که پدر فرزندان شما در سازمان سنجش آموزش کشور دارای سمت است، در سرنوشت تحصیلی آنها تاثیرگذار بوده؟
من دارای سه فرزند هستم. نخستین فرزندم دختر، دومین فرزندم پسر و سومین فرزند نیز دختر است. واقعا اینکه من در سازمان سنجش دارای سمت هستم هیچ تاثیری در سرنوشت فرزندانم نداشته و ندارد. هنگامی که به خانه میرفتم و فرزندانم در مورد کنکور سؤال میکردند پاسخی که به آنها میدادم این بود که اخبار کنکور را از طریق رسانهها دنبال کنید. زیرا باور داشتم که پدر فردی که در مناطق محروم زندگی میکند مشاور عالی سازمان سنجش نیست و اگر من به فرزندانم پاسخ دهم بیعدالتی رخ خواهد داد. حتی هنگامی که پسرم در مورد انتخاب رشته از من راهنمایی خواست پاسخم این بود که به دانشگاهها مراجعه کند و از اساتید راهنمایی بگیرد. این در حالی بود که من ترجیح میدادم پسرم در رشته دیگری تحصیل کند اما هیچگاه این موضوع را به او نگفتم، پسرم رشته مکانیک را انتخاب کرد و اکنون دارای مدرک دکترا در این رشته است. من حتی در انتخاب رشته فرزندم هم دخالت نکردم. دختر بزرگ من در رشته مهندسی عمران تحصیل کرد و اکنون جزو افراد شاخصی است که در یک شرکت وابسته به دولت فعالیت میکند. دخترکوچکترم هم فارغالتحصیل دانشگاه آزاد اسلامی است.
آیا چهره شما مانند نام و سمت شغلیتان برای افراد جامعه آشنا است؟
بله، من نمیتوانم با خانواده به برخی از مکانهای عمومی بروم زیرا مردم برای ابراز آشنایی نزد من میآیند. از طرف دیگر من مایل هستم به سؤالات مردم در زمینههای مختلف پاسخ دهم اما این کار سختی است. به طور کلی افرادی که چهره من را میشناسند برای پرسیدن سؤالات کنکوری در مکانهای عمومی نزد من میآیند. برخی از مردم هم چهره من را میشناسند اما نمیدانند سمت من چیست، برای مثال چندی پیش که ازسفر باز میگشتم فردی نزد من آمد و گفت چهره شما برای من آشنا است. همسفرم به شوخی به این خانم پاسخ داد که ایشان هنرپیشه خارجی هستند! اما اکثر مردم چهره من را میشناسند، مدتی پیش با همسرم از سفر بازمیگشتیم تصمیم گرفتیم از کنار جاده مقداری میوه خریداری کنیم، هنگامی که مسافتی از شهر دور شدیم و تقریبا به یک بیابان رسیدیم اتومبیل را نگه داشتم تا از یک دستفروش میوه بخریم، همسرم گفت که به دلیل اینکه این میوهفروشی خارج از شهر قرار دارد ممکن است گرانتر بفروشد که ناگهان این دستفروش پاسخ داد که من از آقای توکلی پولی دریافت نمیکنم و حتی دو ساعت برای پرداخت پول به این دستفروش چانه زدم. از طرف دیگر عدهای از مردم هنگامی که با من مواجه میشوند میگویند که با دیدن شما دلهره کنکور میگیریم.
شغل شما به دلیل تعیین سرنوشت داوطلبان، یکی از مشاغل حساس جامعه محسوب میشود، آیا تاکنون اشتباهی در طول فعالیتتان رخ داده است یا اگر اشتباهی در نتیجهای که به داوطلبان ارائه میشود از جانب شما رخ بدهد، عکسالعمل شما چه خواهد بود؟
من در تمام طول فعالیتم در سازمان سنجش همه سعی خودم را کردهام تااشتباهی رخ ندهد و باید گفت تاکنون هم دچار اشتباه فاحشی نشدهام اما همواره مناجات من این بود که اگر ناخواسته اتفاقی رخداد و باعث بروز اشتباهی شد خداوند من را ببخشد حتی اگر زمانی متوجه شوم که فردی به دلیل اشتباه من موفق به ورود دانشگاه نشده است با دستخط خودم نامهای به داوطلب مذکور ارسال کرده و به ایشان اعلام میکنم که میتواند در فلان دانشگاه تحصیل کند.به طور کلی سازمان سنجش هیچ مساله پنهانی از مردم ندارد و اگر هم مشکلی رخ دهد سعی میکند ضمن برطرف کردن آن مشکل، مساله را صادقانه به مردم اعلام کنم.
آیا کنکور در کشورهای دیگر مشابه کنکوری که در کشور ایران برگزار میشود، است؟اعتبار کنکور ایران درمقایسه با کشورهای دیگر در چه سطحی قرار دارد؟
مشابه کنکوری که در کشور ایران برگزار میشود در کشورهای ترکیه، ژاپن، چین و... نیز برگزار میشود. یکی از آرزوهای من این است که یکی از کنکورهای کشور چین را برگزار کنم زیرا در این آزمون بیش ۱۰ میلیون نفر شرکت خواهند کرد! کنکوری که در کشور ایران برگزار میشود در همه جای جهان معتبر است و میتوانم قسم بخورم که این کنکوراز لحاظ فنی، علمی و اجرایی از کشورهای ترکیه، ژاپن، چین بهتر است. حتی کشور ایران یکسال برای کشور افغانستان کنکور برگزار کرد.
نظر شما