«از ویژگیهای نادر این است که کارهای متنوعی کرده است؛ خطاطی، نقاشی، نوازندگی، نویسندگی، فیلمسازی و...یکی از بارزترین ویژگیهای نادر ابراهیمی آن بود که معلم بسیار خوبی بود. تا پیش از بیماری، روزهای سهشنبه درِ خانهاش به روی نویسندگان و نقاشان باز بود. به خاطر دارم که در این کلاسها شخصی میآمد که اصلا از هنر تصویرگری چیزی نمیدانست، اما بعد از 10 یا 11جلسه به یک نقاش درجه یک تبدیل شد.»
عکس از سحر حبیبی رضایی
او میگوید: «نادر ابراهیمی بسیار جدی بود؛ اصلاً هم هنگام کار با کسی تعارف و شوخی نداشت؛ نظرهایش را صریح میگفت و ترسی از واکنش و حرفهای دیگران نداشت. یادم میآید که به یکی از نقاشان کتاب کودک، که جایزه جهانی برده بود، به شدت انتقاد میکرد و میگفت نقاشیهای او اصلا به درد نمیخورد. این نقاشیها بچهها را میترساند.»
این نویسنده درباره دوست خود میگوید:«از اینکه او را از دست دادهام ناراحتم، اما خوشحالم که او کارهایی را که باید انجام میداد، انجام داد.»
احمدی با اشاره به دیگر ویژگیهای نادر ابراهیمی میگوید:« از معدود ایرانیهایی بود که برای زندگی و کارش برنامه داشت و بسیار در کار جدی بود. او هیچوقت اداهای روشنفکرانه و رفتارهای نامعقول نداشت. به خانوادهاش عشق میورزید و بسیار متعهد بود. به همین دلیل همسرش در این ده سال برایش فداکاری کرد و در کنار او بود.»
احمدرضا احمدی
احمدرضا احمدی که از بیست سالگی با ابراهیمی دوست بوده، میگوید: «من با ابراهیمی خاطرات زیادی دارم. علاوه بر نسبت دور فامیلی، دوستی نزدیکی با هم داشتیم. ابراهیمی بی ریا بود. اصلاً اهل دروغ نبود. آنچه به نظرش مهم و درست بود انجام میداد و فقط به جذب عدهای خاص از مخاطبان فکر نمیکرد. به همین دلیل در میان خوانندگان آثارش همه جور آدمی دیده میشود.»
او با اشاره به رمان عاشقانه «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» میگوید: «این کتاب به چاپهای متعدد رسید، شاید بالغ بر 18 چاپ؛ این اتفاق برای کمتر نویسندهای پیش میآید.»
احمدرضا احمدی درباره فعالیت نادر ابراهیمی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان می گوید: «نادر ابراهیمی فعالیت در ادبیات کودک و نوجوان را بسیار جدی گرفت. هرچند او با چهرههای مطرح دیگری چون بیضایی،سپانلو، منوچهر آتشی و دیگران کار را شروع کرد، اما هیچکدام از آنها کار کودک را ادامه ندادند، اما نادر ابراهیمی کار کودک و نوجوان را جدی گرفت. دریغ که دیگر او تکرار نمی شود.»
سوسن طاقدیس
سوسن طاقدیس با اینکه نادر ابراهیمی را از نزدیک ندیده، ولی گویی سالهاست او را میشناسد. او می نویسد:«تو را نمی شناسم. تو را که اینهمه کد داری. تو را که گوشههای دلم از آثارت پر شده است. تو را که اینهمه بودی. کنار هم بودیم و قصههای تو در خیال خانه من خانه قشنگی داشت.
تو را نمی شناسم اگر چه گمان میکردم می شناسم. تو رفتهای و میفهمم عمر درازی در کنار تو بودم. کنار من بودی و بین ما دو قدم فاصله بیشتر نبود. اما دو قدم پهنای دیوار فاصله بود.
تو را نمیشناسم. تو را که «آتش بیدود» وجودت، در دلم شمعی افروخته بود.
«هامی و کامی»ات در خانه من زندگی می کردند. و عاشقانه آرامت، در همان شهری که دوست میداشتی و دوست میداشتم؛ عاشقانه آرامبخش لحظههایم بود.
ولی همه کدهایت اینجا هست. نشانیات را دارم.
می توان تو را پیدا کرد. و با تو باز آشنا شد، اگر چه رفته باشی.»
منوچهر احترامی
منوچهر احترامی، از طنزپردازان و نویسندگان مطرح کشورمان، که چند سال پیش گفتوگویی خیالی با نادر ابراهیمی در نشریة گلآقای آن زمان انجام داده بود، درباره نادر ابراهیمی میگوید:« آشنایی من با آقای ابراهیمی در حد سلام و علیک بود؛ چون به هر حال گروه سنی ما متفاوت بود، ایشان از من بزرگتر بودند. اما باید بگویم که کارهای ابراهیمی اثرگذار بود. او کتابهای جایزه گرفته هم داشت و در میان کارهای زیادی که انجام داده قصههای خوبی هم دارد.
یادم میآید قبل از انقلاب ایشان برای بچهها مجموعه تلویزیونی «هامی و کامی» را ساخت، که این کار مورد توجه بچهها و بزرگترها بود و مهمتر اینکه ایده خوب و جدیدی بود که به ایرانگردی و جهانگردی توجه داشت و اطلاعات خوبی را به بچهها میداد.»
منوچهر احترامی در ادامه میافزاید: «من تمام کارهای نادر ابراهیمی را خواندهام. یکی به این دلیل که زمانی برای بچهها کار میکردم و دیگر اینکه به دلیل بیماری ایشان مرحوم کیومرث صابری در آن زمان برای او بزرگداشتی بر پا کردند و من در آن زمان مجموعه کارهایی مینوشتم به اسم کلی «قال نکن بچه» که در آن کارها با افراد مختلف گفتوگو میکردم؛ البته گفتوگویی ذهنی، که جواب پرسشها را از بین مطالبی که از آنها چاپ شده بود، میدادم. از جمله سهراب سپهری، کیومرث صابری و ... یکی از این گفتوگو ها هم با نادر ابراهیمی بود در زمان حیات او. من چون دلم نمیخواست که فقط چند کتاب را بخوانم بنابراین مجبور بودم تمام کتابهای جدی و شوخی و حتی مقالههای او را جمعآوری کنم و بخوانم.»
منوچهر احترامی در باره نوع فعالیت و دیدگاه ابراهیمی میگوید:« البته دیدگاه ایشان خاص خودشان بود. شاید موافقان و مخالفانی داشت، اما همه کارهایش را عاشقانه انجام داد و در کارهایش شور و حرارت داشت.»