به گزارش همشهری آنلاین به نقل از خراسان، جوان ۲۰سالهای است که به اتهام کلاهبرداری از طریق فضای مجازی در یکی از شهرهای مرزی شمالی خراسان رضوی دستگیر شده و مدعی بود دانشجوی یکی از دانشگاههای غیردولتی است، از سرگذشت خود و چگونگی به دام انداختن طعمههایش در فضای مجازی گفت.
«هیچ تصویری از پدر و مادرم در ذهن ندارم چراکه فقط مادرم را چند بار در دوران خردسالی دیدهام و دیگر خبری از آنها ندارم. پدر و مادرم قاچاقچی مواد مخدر بودند و با یکدیگر برای حمل و خرید و فروش مواد افیونی فعالیت میکردند تا اینکه آنها هنگام انتقال محموله سنگین مواد مخدر از شهر مرزی محل سکونتمان به مشهد دستگیر و روانه زندان شدند. آن زمان مادرم مرا باردار بود تا اینکه در مرخصی از زندان مرا به دنیا آورد و تحویل مادربزرگم داد.
پدرم حکم بسیار سنگینی داشت اما مادرم بعد از تحمل چند سال زندان آزاد شد و از پدرم طلاق گرفت. او زمانی که زندان بود، گاهی به دیدارم میآمد و مرا در آغوش میگرفت اما پس از آزادی از زندان با مرد جوانی ازدواج کرد و به مکان نامعلومی رفت. من هم نزد مادربزرگم ماندم و به تحصیلاتم ادامه دادم.
در این میان به خاطر چهره زیبا و تیپ و قیافهام با دختران زیادی ارتباط برقرار کردم. هر کدام از آنها هم به امید ازدواج با من برایم هدیههای گرانقیمت میخریدند و بسیاری از هزینههایم را میپرداختند.
وقتی دیدم در فضای مجازی هم بسیاری از دختران بهراحتی فریب میخورند، تصویر زنی را در پروفایلم گذاشتم و خودم را «خاله ویدا» معرفی کردم و مدعی شدم دوستانی را در شهرهای مختلف دارم که حاضرند با پسران جوان دوست شوند.
خیلی زود به پرسهزنی در شبکههای غیراخلاقی پرداختم و دیدم مردان هوسران برایم پیام میگذارند و حاضرند برای این دوستیهای خیالی هزینههای زیادی بپردازند. وقتی اوضاع را اینگونه دیدم، با آنها در شبکههای اجتماعی قرار میگذاشتم و در هر شهری که بودند آدرس اداره پست را میدادم که بعد از واریز وجه، مقابل اداره پست منتظر دختر یا زنی بمانند که تصاویر دروغین و فتوشاپی او را دیده بودند. نمیدانستم پلیس اینگونه شبکهها را کنترل میکند و من زمانی به خود آمدم که دستبندهای آهنین بر دستانم گره خورده بود.
نظر شما