ولی به هنگام انعکاس خبر، آن عنوان به کار برده شده و در برجستهسازی حادثه، از آن عنوان بهرهبرده میشود.یکی از این دست واژهها و جرایم موضوع «آدمربایی» و «گروگانگیری» است.
ما در قانون مجازات اسلامی مادهای دررابطه با مجازات ربودن افراد داریم ولی در مورد گروگانگیری نه. به همین دلیل به هنگام گروگانگیری موضوع مطرح، برجسته ولی به هنگام رسیدگی، تقاضای مجازات سنگین مطرح میشود سپس رای محکومیت سبک صادر میشود. به این معنا که دادسرا تقاضای مجازات سنگین و بعضا اعدام را مطرح میکند ولی در دادگاه موضوع با استناد به ماده 621 قانون مجازات اسلامی تطبیق داده میشود و در نهایت 15 سال حبس انتظار متهم را میکشد.باید توجه داشتهباشیم که آدمربایی یا گروگانگیری از جرایم بسیار سنگین است که تحت شرایطی مجازات اعدام هم برای مرتکب آن تعیین شده است.اما بسته به اهداف متهم یا متهمان که دارای چه انگیزهای هستند باید عمل ارتکابی مورد ارزیابی قضات قرار گیرد تا انگیزه و ادعای مجرمانه متهمان روشن شود.گاهی این عمل به لحاظ جلب منفعت یا اهداف سودپرستانه واقع میشود و یا اهدافی دیگر که اینها باید با کسانی که انگیزه شرافتمندانه و دفع ضرر دارند متفاوت نگریسته شود.
به عبارت دیگر عامل تمییز بین آدم ربایی و گروگانگیری انگیزه مرتکب است. حتی در اسلام نیز در مورد کلیه جرایم عنصر معنوی را که سوءنیت مجرمانه تعبیر میشود تا آنجا برجسته شده که «الاعمال» را«بانیات»میداند. پس باید توجه به نیت و هدف متهم محور قرار گیرد تا بدانیم مقصودش آدم ربایی بوده یا گروگانگیری.سال گذشته یک مورد گروگانگیری در تالار ابنسینای دانشگاه تهران روی داد و نمونههای مشابه آن نیز قابل یادآوری است و این روزها شاهد ربودن یک کارخانهدار هستیم و باز از عنوان گروگانگیری یاد میشود. انگیزه گروگانگیری و انگیزه آدمربایی کاملا متفاوت است. این موضوع را میتوان در گروگانگیری به وضوح دید که بعضا انگیزههای شرافتمندانه در کار است.بر خلاف آدمربایی که افراد مرتکب، سعی در پنهان کردن هدف خود دارند؛ گروگانگیران سعی میکنند عمل خود را در ملأعام انجام دهند.مثلا سال گذشته در ماجرای هواپیماربایی ترکیه میبینیم که آنها یعنی آدمربایان حتی خود را تحویل پلیس هم دادند!
شاید به همین دلیل شرافتمندانه بودن هدف برخی گروگانگیریها آن را در زمره جرایم سیاسی دانستهاند چرا که شاید ممکن باشد که فرد برای خواستهای اجتماعی و گروهی دست به این کار بزند.اگر عمل در چنین شرایطی واقع شود حتی قانونگذار هم از جمله قانون خود، محاکمه و تعقیب را در ترتیبات خاصی روا داشته است و آن را در زمره جرائم سیاسی برشمردهاست که در اصل 160 قانون اساسی و تبصره ذیل ماده 20 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1373 اصلاحی 1381 تصریح شده متهمان سیاسی باید در دادگاه کیفری استان و علیالاطلاق بهصورت علنی و از ابتلاء به حضور هیات منصفه که تبلور اراده عمومی است محاکمه شوند. توجه داشتهباشید که این موضوع قابل تعمیم به همه موارد نیست و این صرفا یک مثال است که آنچه ما در هواپیماربایی در ترکیه شاهدش بودیم و دیدیم که هواپیماربایان خبرنگاران را فراخواندند و پس از اعلام حرف و اهداف خود گروگانها را تحویل دادند و بعد هم خود را تسلیم پلیس کردند این عمل در زمره جرایم سیاسی شناخته میشود.
اما برگردیم به بحث ماده 621 قانون مجازات اسلامی و تعریف آدمربایی بهعنوان جرم و اینکه آیا استناد به چنین مادهای برای جرمانگاری گروگانگیری درست است یا نه؟استناد به مادهای که آدمربایی را جرمانگاری کرده برای مجازات گروگانگیران درست نیست. این نحوه عمل موجب بیاعتباری قانون میشود. وقتی ما عناوین سنگینی را بر عمل فردی، بارکردیم و این فرد در مراحل بعدی دادرسی که دقت بیشتری هم در آن هست تبرئه شد یا به مجازات سبکتری محکوم شد عملا حرمت دستگاه قضا و قانون خود را شکستهایم. آن وقت مردم چه تصوری از قانون و دستگاه قضا پیدا میکنند.
*وکیل دادگستری و جامعهشناس کیفری